کمک فوری. همسرم پیام داده که برگرده. تو رو خدا کمک

[kaspian]

اون خانم تازه داره فشار طلاق و مطلقه بودن را حس میکنه و فکر نمیکنم درخواستش به خاطر پشیمونی و یا عوض شدن دیدگاه هاش باشه. بلاتکلیفی ایشون هم به همین دلیله.یه روز فشار روشون زیاده میگن میخوان برگردن، بعدش به این فکر می افتن که دوباره میان توی زندگی با شما و حس های قدیمی برمیگرده و پس میکشن.فکر نمیکنم برگشتن به این شکل ایده خوبی باشه.

[غزاله 91]

سلام آقای تنهای 93

واقعا شوکه شدم ......یاد اون روزا افتادم که چقدر میخاستین زندگیتونو حفظ کنید ولی اون خانم شما رو زیر پاهاش له کرد و رفت .....

الان دارین به برگشتشون فکر میکنید .....

غبطه میخورم ازین همه عشقی که نثارش میکنید.....

بزارین پشیمون بشه .....اونقدر پشیمون بشه که به دست وپاتون بیوفته .....اون موقع هم برش نگردونین.....

اون لیاقت شما رو نداره ....

مطمئن باشید خیلی دخترایی هستن که نیاز به محبت و عشق شمارو دارن.....مطمئن باشین

اصلا هم دیگه با همسر سابقتون فکر نکنین باهاش هم چت نکنید......

اون از عشق و محبت شما داره سوء استفاده میکنه

یه روز میره یه روز میخاد برگرده ......مگه قلب و احساسات شما بازیچه هس؟؟؟؟؟؟؟

قدر خودتونو بدونید

[tanhaye93]

ممنون از کاسپین و غزاله عزیر
بزارید حرف دلم رو بزنم شاید بتونید کمک کنید

این خانم اگه واقعا به اشتباهاتش پی ببره و پشیمون باشه و حاضر بشه از خانوادش بگذره و با یک سکه مهریه کنار بیاد ، من تازه به برگردوندش فکر می کنم. در غیر این صورت مطمئن هستم اون زندگی اصلا درست شدنی نیست.

حالا به نظرتون صبر کنم تا ببینم چند روزی شرایط چی می شه یا کلا باهاش قطع رابطه کنم. من اگه صبر کنم خیلی کوتاه خواهد بود.

راستی تو این چند روز فهمیدم داره می ره سر کار ولی نگفت کجا.
ولی داره از من آمار می گیره که چه کار می کنم و ماشین دارم یا کجا زندگی می کنم. به نظرتون جواب بدم؟

[آخیش]

حتی اگه قبول کردین بیاد عقد دائم نخون؛ بذار صیغه باشه تا یه مدت طولانی، تا خودشو خوب نشون بده ، خیلی التماس کردین طلاق نگیره ، اون اشتباهاتی داشته فقط برای اینکه زندگی خوبی داشته باشین باید متوجه بشه که با زندگی دیگه شوخی های خطرناک نکنه، شما اگه با شرط وشروط برگردین،چیزی رو از دست نمیدین مخصوصا که دوستش داشتین، باید با خانواده شما رفت و آمد داشته باشه ، تا اشتباهاتش رو جبران کنه،اینجوری خودتون بعد از یه مدت تحت فشار قرار میگیرین که چرا زنت همراهت نیست ،مهریه همون ده میلیونی باشه که قبلا گرفته،

[danger]

به هیچ وجه به اون رابطه برنگرد وقتتو صرف پیشرفت کاری و سلامتی خودت کن دلت فقط به حال خودت بسوزه نه آدمی که....

[سوشیانت2]

اگه یک بار در کوچه بن بست گیر کردی، خطا بوده. انسان هم جایز الخطاست.
اما اگه دوباره بدون توجه به تجربه قبلی وارد اون کوچه بن بست شدی، این دیگه اسمش حماقته.

بهتره سیم کارتت رو عوض کنی و تمام راههای رابطه با خانوم سابقت رو قط کنی. درگیر احساسات نشو. از آزادی و مجردیت لذت ببر

[*مونا*]

majid jamalo:
ممنون از نظرات همه دوستان. ممنون از بی نهایت عزیز، اروند عزیز و مستر دنی عزیز.

واقعا دیگه نمی خوام احساسی تصمیم بگیرم.
من به این موضوع به عنوان یک گزینه و یک فرصت نگاه می کنم. خودم زیاد امیدوار نیستم به شروع دوباره ولی می خوام ببینم چقدر اون عوض شده؟
من می خوام منطقی تصمیم بگیرم. می خوام بعدا یک هزارم درصد پشیمون نشم که می شد دوباره اون رابطه رو درست کرد.
من بهش گفتم که ازش ناراحت و خیلی دلخورم. ولی احساس می کنم شاید بشه با کمی مدیریت به زندگی قبلی برگشت. البته قبول دارم باید از صفر شروع کنیم. از صفر.

من می خوام این دفعه حرفام رو رک بزنم. خودش هم البته نمی دونه دنبال چیه. یه بار می گه برگردم. یه بار می گه حسی به من نداره. یه بار می گه خانوادت رو نمی تونم تحمل کنم.

من می خوام بهش بگم که:
اول چندماه رابطه با صیغه محرمیت و شناخت بیشتر بعد شروع مجدد.
البته این دفعه بدون سکه های مهریه و مادیات.
و اینکه تا حداقل یک سال نه من خونه پدر و مادر اون برم و نه اون بیاد خونه پدر و مادر من. هر کسی خودش به پدر و مادرش سر بزنه.

لطفا نظر بدین . ممنون.

با سلام

من تایپیک هایه شما رو تا حدودی مطالعه کردم و میدونم خیلی شرایط بدی رو تا رسیدن به طلاق پشت سر گذاشتین.و همسرتون برای انتقام ازتون طلاق گرفته.

من یه جا برام سواله که برگشت آخری که همسرتون داشته که به اصرار خونوادش بوده قبلش برای چی و رو چه موضوعی بحث بوده که قهر کرده رفته؟

به نظر من شما برین پیش همون مشاوری که در جریان طلاقتون بود و باهاش مشورت می کردین و الانم مرحله به مرحله زیر نظر ایشون عمل کنید.

از همسر سابقتون بپرسید چرا می خواد برگرده چون این خیلی مهمه

شاید فقط دلتنگی نباشه دلیل برگشتش.

[aruse-esfand]

بالاخره اینجا هر کسی هر نظری بده شما اونچه که دلت بخواد رو انجام میدی.
رابطه با صیغه محرمیت یعنی چی؟
از نوشته هاتون مشخصه که انگار دو کودک 2 ساله سر تیله بازی با هم قهر کردن و حالا دوباره اشتی.
( از روی دلسوزی این مثال رو زدم خواهشا بد برداشت نکنید و توهین ندونید)


* اصلا شما مبحث های ازدواج موفق در همین سایت یا سایتهای مهم روانشناسی ازدواج رو میخونید.
هدفتون از عنوان کردن مشکل، همدردیه کاملا مشخصه نه تصمیم منطقی برای شروع زندگی جدید و بدور از عادت های غلط گذشته.

*درسته این سایت همدردی نام گرفته ولی بهتره از مطالب مفید در مورد ازدواج خود شناسی روانشناسی و مشکلات زندگی که در سایت مطرح شده استفاده کنید تا سالمتر فکر و زندگی کنید.
- به نظر من به عنوان یک کوچکتر شما باید چند مدت تنها و بدون داشتن رابطه جدید به همون ورزش، تناسب افکار و خودشناسی بپردازید. ببینید واقعا سهمتون در زندگی چیه هدفتون از ازدواج و داشتن رابطه چیه.
ببینید واقعا زندگی مجدد براتون چه ارزشی داره؟
ایا تحمل شکست مجدد به هر قیمتی رو دارید؟
آیا بهتر نیست از فرصت تنهایی استفاده کنید و بیشتر به اهدافتون فکر کنید.
به خط قرمزهای زندگیتون و افکارتون فکر کنید و ببینید در تجربه قبلی از کدومشون عبور کردید و نادیده گرفتید که دچار تردید در عزت نفس و تردید در تصمیم گیری شدید.
چون باور انسان ها واقعا در روند زندگی دچار تغییراتی میشه که ناشی از چالش ها خط قرمز ها و گذشت ها و سکوت هایی است که شاید نباید انجام میشد و شاید در مکان مناسب و زمان مناسب انجام نشده.
موفق باشید.

[فکور]

سلام
راستش اقای تنهایی یکی از بدترین حس ها برای زن این هست که خانواده همسرش مدام بهش بی احترامی کنن و هیچ حمایتی از همسرش نبینه منظورم این نیست که مرد باید بره با خانوادش درگیر بشه ولی همین که به همسرش بگه بی احترامی رو درک کرده و بهش حق میده و ازش بخواد برخی موارد رو به خاطر اون تحمل کنه خودش کلی آرامش بخش هست و البته در کنارش ملایم تذکراتی به خانوادش بده که توهینهاشونو ادامه ندن

خوب شما در مورد همسرت تا مدتها این کارو نکردی قبول

ولی می رسیم به اشتباهات همسر شما
ایشون به نظر خیلی کینه ای و انعطاف ناپذیر میرسن و زندگی با فردی که حساس و در عین حال کینه ای هست خیلی سخته
وقتی شما اشتباهاتتون رو پذیرفتید و خواستید اصلاح کنید حتما باید یه فرصت به شما می داد که نداد
و این شرایط احتمال داره در آینده هم تکرار بشه
شما پیش خودتون حساب کتاب کنید آیا میتونید با ایشون با همین اخلاق کنار بیاید
شما سالها با ایشون زندگی کردید و شناخت کامل دارید آیا با این خانم میتونید زندگی کنید و آرامش داشته باشید

خوب ممکن هست ایشون کمی تغییرات کرده باشه ولی من توی پیامهاشون چیزی از این تغییر نمی بینم ایشون همچنان دارن روی مواضع قبلی پافشاری می کنن

خوب در این شرایط بازگشت شما به ایشون فقط یه بحران جدید برای هر دوی شما خواهد بود

حتما یه قرار حضوری بذارید
به ایشون بگید دارید با جدایی کنار میاین و مایل نیستید بحران جدیدی رو پشت سر بگذارید
بگید خصوصیات اخلاقی منفی خودتون رو میدونید و سعی در اصلاح دارید ولی
خصوصیات منفی اخلاقی ایشون رو با تاکید بهشون بگید و بهشون در عین حال بگید که به هیچ وجه با زنی با چنین خصوصیاتی وارد زندگی مشرک نمیشید مگر اینکه به طور واقعی تغییر کرده باشن
ببینید نظرشون چی هست
اون چیزی که شما دارید اینجا میگید از حرفای این خانم برمیاد در حال با دست پیش کشیدن و با پا پس زدن هست
چیزی از اشتباهاتش و تغییراتش نمیگه به نظرمیاد فقط میخواد بدونه که همچنان شما خواهانش هستید و این بهش آرامش میده اینکه ایشون هست که در این رابطه تصمیم گیرنده هست
این یعنی همون آش و همون کاسه

حتما حضوری صحبت کنید تا بدون سوئ تفاهم بتونید حرفاتونو بزنید

خوب در این شرایط بازگشت حتی با تعهدات کم چه دردی رو دوا می کنه
شما فقط یه دیدگاه منفی جدید برای فردی که در آینده وارد زندگیتون میشه ایجاد می کنید که چقدر دنبال همسر سابقتون بوده و هستید و با یه تلنگر اون حتی زندگی مشترک جدید رو هم ممکنه به هم بزنید
سعی کنید با منطق پیش برید فعلا احساس رو کنار بذارید تا وقتی که تصمیم نهایی رو بگیرید

در صحبت با همسر سابق نیازی نیست احساس و انعطاف داشته باشید خیلی مردانه و با منطق صحبتهاتونو بگید و به هیچ وجه وارد فاز احساسی نشید
چون این تصمیم در صورتی عاقبت خوشی داره که با منطق همراه باشه

موفق باشید

[tanhaye93]

سلام از همتون بابت راهنمایی های بسیار خوبی که دارین تشکر می کنم. من این دفعه اصلا نمی خوام اسیر احساساتم بشم و خودم هم احتمال درست شدن این رابطه رو در حد یک هزارم درصد می دونم. فقط می خوام به عنوان یه گزینه بهش فکر کنم و احساساتی اصلا تصمیم نمی گیرم. تو نظرات دوستان هم واقعا نکات کلیدی و خیلی خوبی بود که تو ذهنم قرار گرفته و اصلا نمی زارم اشتباهات گذشته واسم تکرار بشه.

آخیش عزیز ممنونم ازت. دقیقا درست می گید، اگه قراره برگرده باید با تمام شرایط من کنار بیاد و این دفعه اون هستش که باید از خیلی چیزهاش بگذره. نکات خوبی رو اشاره کردی.
.........................
Danger عزیز از شما هم ممنونم. گفتم که منم خیلی خیلی کم امیدوار به درست شدن اون رابطه هستم. فقط می خوام در آینده پشیمون نشم که چرا حتی به این گزینه فکر نکردم. من الان با هوشیاری و با کمک همه دوستان تصمیم می گیرم. چون خیلی سختی کشیدم. خواهش می کنم داستان منو بخون. خودم که می خونم اشکم می گیره.
...................
سوشینات 2 عزیز و مهربون از شما هم ممنون. کاملا باید این حرفت رو طلا گرفت. متاسفانه من آدمی هستم که همیشه تو منطقه واضح و روشن حرکت می کنم و احساس می کنم با تعویض سیم کارت، یه نقطه ضعف واسه خودم ایجاد کردم. در ضمن شماره ای که دارم واسه 12 سال پیشه و به راحتی امکان عوض کردن نداره. چشم حتما درگیر احساسات نمی شم. واقعا الان تو این چندماه آزاد بودم و راحت و از ورزش و تفریحات لذت بردم. روحیم خیلی خوب شده و نمی خوام به راحتی از دست بدم این شرایط رو. بازم لطفا نظر بده.
......................
مونا خانوم سلام. درست فهمیدین و من حتی خودم الان بعضی موقع ها جرات نمی کنم تایپیک های قبلی خودم رو بخونم چون واقعا سخته برام. خیلی بد بود. خیلی. سوال کردی چرا قبل از برگردوندن آخر همسرم، ایشون قهر کرده بود. جوابش اینه که خانمم چند وقت بود مدام بهونه گیری می کرد و سر یه جریان بچگونه که مثلا تو یک جمع مادرت فلان چیز رو چرا گفت، بهونه گیری کرد و بعد یه هفته قهر کرد رفت. بعد آسمون و یسمون به هم بافت و دوماه طول کشید. خدا شاهده تو اون دوماه هر کاری تونستم انجام دادم برش گردونم ولی برگشت با حفه و حیله برگشت.
امروز هم می رم پیش همون مشاوری که کاملا در جریان زندگی ما بود و بعد از طلاق هم باهاش رابطه داشتم. البته همسرم اصلا این مشاور رو قبول نداره چون فکر می کنه طرف منو می گیره ولی در صورتی که خدا می دونه همش واقعیت ها رو می گفت.
همسرم اولش گفت نمی خوای برگردم؟ بعد گفت هیچ حسی به من نداره. بعد گفت نمی دونم چرا اصلا به من پیام داده. یعنی تناقض پشت تناقض. سر در نمی یارم.
..........................
aruse-esfand سلام. نظر شما کاملا محترم و ارزشمنده. من اصلا اومدم اینجا تا اشتباه نکنم و شما هر چی بگی من به شما ارزش قائلم. من این دفعه اومدم از شما کمک بگیرم تا احساساتی نشم. اومدم کمک بگیرم تا درست تصمیم بگیرم. من الان کاملا واقع بینانه به ازدواج نگاه می کنم و اصلا درگیر مسائل بچه گانه و خاله زنکی نیستم.
درست فرمودین من اصلا تحمل شکست مجدد رو ندارم. و این کار رو برام سخت می کنه. تو زندگی مجدد هم آرامش واسم خیلی مهمه. اصلا نمی خوام دوباره با اضطراب و شکست شروع کنم.
من تو این چندماه سعی کردم از زندگیم لذت ببرم و خدا رو شکر خیلی خوب پیشرفت داشتم هم از نظر روحی و جسمی و هم از نظر مالی و مادیات.
خط قرمز زندگی من رعایت حریم من تو زندگی مشترک هست. اینکه باید احترام خودم حفظ بشه. اینکه همسرم گذشت داشته باشه و با اصول منطقی من کنار بیاد. لطفا بازم نظر بدین.

.................................
فکور عزیز ممنونم ازت. خیلی خوب نوشتی. من واقعا با شرایط قبلی خانومم اصلا نمی تونم کنار بیام و بهش هم می گم. من اگه این خانم مثل قبل باشه قطعا آرامش نخواهم داشت. ولی پیش خودم می گم شاید شاید یک درصد سرش به سنگ خورده باشه. حتما حرفایی که نوشته بودید رو بهش می زنم و رک و رو راست باهاش صحبت می کنم.
یه جمله شما رو باید طلا گرفت: { شما فقط یه دیدگاه منفی جدید برای فردی که در آینده وارد زندگیتون میشه ایجاد می کنید که چقدر دنبال همسر سابقتون بوده و هستید و با یه تلنگر اون حتی زندگی مشترک جدید رو هم ممکنه به هم بزنید } این جمله خیلی قشنگ بود و اصلا حواسم به این نکته نبود. واقعا عالی گفتین. تو رو خدا بازم نظر بدین.