به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,961
    سطح
    33
    Points: 2,961, Level: 33
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    13

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تا چندروز دیگه دخترمون به دنیا میاد ولی از باباش بی خبرمخ

    سلام.چند روز دیگه موعد زایمانمه.اما شوهرم نیست.ازش خبری هم نیست.
    خوبه که ازش خبری نیست چون هم کتک زدنای خودش کمتره هم تماس خانوادش.پسرم پیش مادر شوهرمه.فعلا به من نمیدنش تا مثلا تحت فشار باشم.شوهرمو نمیدونم کجاست.
    آخرین بار یک ماه پیش دیدمش.باهاش دعوا نکردم اما بیمحلی کردم.اونم دیگه نیومده.
    خیلی افسرده ام.لباسای شوهرمو میچینم دورم و ناخوداگاه گریم میاد.
    خواهرش میگفت میخوان بچه ها رو بدن به من تا به بهونه بچه ها مزاحمشون نشم!
    دلم برای شوهرم تنگ شده.هیچوقت از موقع قهرمون بهش ز نزدم مگه وقتی که کاری داشتم.الانم زنگ نزدم.
    اونم که بی معرفت.نمیگه زنم کاری داره یا نه.
    بعضی وقتا میرم با مامانم پیاده روی احساس کردم خودشو ماشینشو دیدم.اما مامانم میگه خودتو دلخوش نکن.اما مطمینم از دور میپاد منو.چون چند بار که رفتم پیاده روی چادر سر نکرده بودم و همون روز خواهرش بهم اس داده بود و گفت که منو بی چادردیدن و ......
    فهمیدم منو میپاد!
    خیلی دلم براش تنگ شده.خیلی.دیگه برام غ ق تحمله.
    یه بار پیغام میده منتظره بچه به دنیا بیاد و طلاق بده یه بار پیغام میده که ناشزه میکنمت و فلان.طلاق بده منم راحت میشم.بهش پیغام دادم با هر شرایطی که بخواد حتی حاضرم مهربمو ببخشم کههمه چی توافقی باشه.اما دوست ندارم بچه ها رو من نگه دارم.چون واسه خارج کردنشون از کشور به مشکل بر میخورم.
    نمیدونم چمه.دوست دارم این روزا کنارم باشه.خودمم دچار دوگانگی شدم.دوسش دارم.نمیدونم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر سال نو مبارک
    .
    خوبی مهسا جان هنوز در گیری بهت تبریک میگم داری فرزندی به دنیا می اوری

    اونم یه دختر قدم دختر خوبه مایه برکت . رحمته

    عزیز صبور باش باباها دختراشونو بیشتر دوست دارن مطمئن باش دلش نمیاد همچین کاری کنه

    اخرش من یکی نفهمیدم میخای جدا بشی به نظر میاد از یه طرف خوشحالی و از طرفه دیگه ناراحت

    فکر میکنی جدا میشی خلااااص میشی راحت میری دنباله زندگیت

    ببین خودتم راضی نیستی که این اتفاق بیفته ولی داری خودتو گول میزنی

    ولی به این نکته توجه کن که چقدررررر دوست داره که هنوزم برای حجابت اهمیت قائله و براش مهمی

    ببین داره یه جورایی تنبیهت میکنه که دیگه تکرار نکنی

    درسته شرایطت مناسب نیست اون الان میباید درکت میکرده ولی جو پیش امده

    یه کم غرورتو بزار کنار باهاش صحبت کن از طریق پیام اینترنت و....

    باهاش درده دل کن اگه بخای میتونی نرمش کنی اون الان منتظره شما چراغ سبزی نشون بدی دلگرمش کنی برا موندن بهش امیدواری بدی

    کافی تصمیم بگیری به دلیل فشار بارداری هست که ادم عصبی میشه در این زمان تصمیم گیری درست نیست

    باعث اشتباه بزرگتر میشه

    شما ارامش داشته باش به چیزای منفی فکر نکن برا فرزندتم خوب نیست

    از خدای بزرگ بزرگ بخاه بهت ارامش بده و از ته دل بگو خدایا من همه چی را به خودت واگزار کردم

    و خودت زندگیم رو از نو بساز بهم توانایی بده تا رفتار پسندیده داشته باشم

    منم برات دعا میکنم موفق بشی

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من اگه جای تو بودم 40 شب نماز شب میخوندم با اینهمه تنهایی و دشمن فقط خدا باید به دادت برسه، از خدا بخشنده تر وجود نداره از خدا قویتر وجود نداره، این شوهرت اگه بخواد برگرده خانواده اش و مردمی که می دونن نمیذارن، بهت میاد آدم قوی باشی، برو کنار خونه بابات خونه بگیر تا مردا بهت کاری نداشته باشن، هر بار که خانواده شوهرت خواستن مزاحمت بشن به 110 زنگ بزن، راه دیگه ای نیست، بچسب به بزرگ کردن دخترت و اگه میتونی از طریق دادگاه پسرت رو بگیر تا خانواده شوهرت خودشون رو جمع کنن و مزاحمت نشوند، کم کم که شوهرت شاید برگرده شایدم دیوانه بشه و خودت مجبور بشی بچه هات رو تنهایی بزرگ کنی ، کجا میخوای بری روسیه خاله گردی، این بچه ها رو با این بابا میخوای تنها بذاری؟ بمون درستش کن،میگن دعای هنگام زایمان مستجاب میشه برای خودت دعا کن برا منم دعا کن التماس دعا، با آرزوی روزهای شاد برای مهسا و شوهرش و جوجه هاشون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  3. نامزدم عصبیه..روز به روز مشکلاتومن بیشتر میشه
    توسط dokhtare_asemoon در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 92, 18:39
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.