به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    582
    سطح
    11
    Points: 582, Level: 11
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دجار مشکل در مطالعه شدم

    سلام به همگی. حقیقتش الان یک هفته ای میشه که دچار مشکل شدم
    دقت و تمرکزم کم شده مطالب رو سرسری میخونم و باید چندبار بخونم. از یه ساعتی اصلا نمیتونم درس بخونم .خسته نیستم ولی فکرم از کتاب برداشته میشه. استرسم زیاد شده و نمیزاره درسامو بخونم. بعد از یک هفته میبینم چیزی یاد نگرفته. چون استرس دارم درسای سختمونمیتونم تمرکز بکنم و یاد نمیگیرمشون مدام از پای کتاپ پا میشم. دیوز دیگه حتی توی سالن هم طاقت نیاوردم و اومدم خونه و دیدم از صبح ماجرا مثل قبله و درست با دقت و تمرکز نمیتونم بخونم و یاد نمیگیرم. چون وقتم کمه یک هفته برام کم نیست که بخوام هدر بدم.
    مشکل دیگم هم همینه. تمام هفته پیش خیلی وقتمو هدر میدادم از دوتا وعده یک ساعت و نیم که برای یک درس میزاستم توی روز فقط یکساعت یا یکساعت و نیمشو حداکثر میخوندم. چون چندتا کتاب جدید دارم باید جلو ببرمشون.ولی خیلی وقت هدر میدم

    نمیدونم چی کار باید بکنم. هرچی زمان بگذره باتوجه به شناختی که از خودم دارم استرسمبیشتر میشه و اگه نتونم جلو ببرم دیگه بعدش نمیتونم درس بخونم.

    مواد غذایی که واقعا تاثیر داشته باشه هم بگید ممنون میشم
    انگیزه و میلم به درس رو اینئه هم کم شده

    یادم رفت بگم.فکر میکنم بجز استرس یه دلیل دیگم هست. از چندروز مونده به ولنتاین که با دوستام بیرون میرفتیم و میدیدم همشون بایکی هستن .ناخوداگاه ناراحتم. اونا درسشون رو میخونن دوس پسرشون رو دارن و حالشون هم از من بهتره.مدام این جمله توی ذهنم تکرار میشه که یکیشون میگفت ما بلدیم چیکار کنیم و میخندید

  2. کاربر روبرو از پست مفید گل همییشه بهار تشکرکرده است .

    hamdardiuser (پنجشنبه 29 بهمن 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    6,561
    سطح
    53
    Points: 6,561, Level: 53
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 120 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    من از سن و مقطع تحصیلی شما اطلاعی ندارم ولی مشکل اولتون برای خیلی از دانشجوها و دانش آموزان پیش میاد.
    خود من به صورت متناوب زیاد دچار اون وضعیت شدم! حتما اون جک معروف رو شنیدید که موقع درس خوندن و مطالعه درسی، حتی زل زدن تو طرح فرش و موکت هم برای آدم لذت بخش میشه!

    به نظر من شما اول به دنبال راه های کاهش استرس و افزایش انگیزه باشید. ببینید توسط چه عواملی در شما انگیزه ایجاد میشه. حتما اهداف کوتاه و بلند مدت برای خودتون تعریف کنید. حتی برای خودتون تشویق هم در نظر بگیرید برای بعد از امتحان!

    اتفاقا یکی از دوستان هم تازگیا یه تاپیکی زده بود در مورد ناراحتی از اینکه بقیه دوستاش با پسری در ارتباط هستن و ایشون احساس تنهایی و سرخوردگی میکنه.
    فشار روحی شما رو از این بابت کاملا درک میکنم ولی آیا در خودتون اون توانایی و مهارت رو می بینید که اگه با جنس مخالف رابطه دوستی برقرار کردید بتونید اوضاع رو کنترل کنید؟ می تونید حد و مرز ها رو نگه دارید؟
    گاهی از فرط فشار روحی آدم تن به روابطی میده تا کمی به آسایش و نشاط برسه ولی متاسفانه بعدا میبینه که آثار بلند مدت داره و درد فارغ شدن از لذت عاشق شدن بیشتره.



    موفق باشید
    ویرایش توسط مدیرهمدردی : پنجشنبه 29 بهمن 94 در ساعت 13:56 دلیل: ویرایش توسط مدیر آن قسمت که تاثیر مثبتی روی مراجع نداشت

  4. 4 کاربر از پست مفید Wishbone تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 30 بهمن 94), hamdardiuser (پنجشنبه 29 بهمن 94), گل همییشه بهار (پنجشنبه 29 بهمن 94), هلیاجون (پنجشنبه 29 بهمن 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    6,561
    سطح
    53
    Points: 6,561, Level: 53
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 120 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در ضمن به شرایط و محیط مطالعه تون تنوع بدید. من خودم وقتی هوا خوب بود موقع تابستون بعضی مواقع میرفتم حیاط درس می خوندم یا اینکه تو با سعی و خطا ساعتی از روز رو پیدا کردم که بیشترین بازده رو داشتم موقع مطالعه. ببینید به صداها حساس هستید یا نه.
    کلا تو مطالعه خودتون تنوع بدید. مطالب رو به مطالب کوچک تقسیم کنید تا بهتر بتونید هضم کنید.

  6. 4 کاربر از پست مفید Wishbone تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 30 بهمن 94), hamdardiuser (پنجشنبه 29 بهمن 94), گل همییشه بهار (پنجشنبه 29 بهمن 94), هلیاجون (پنجشنبه 29 بهمن 94)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,366
    سطح
    100
    Points: 287,366, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,585

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    اگه واقعا در خودتون مهارت کنترل رابطه رو میبینید چه عیبی داره آدم یه همدم داشته باشه ، چه دختر چه پسر. حتی شاید به ازدواج ختم بشه این رابطه. تاکید موکد میکنم که قبل از شروع یه رابطه حتما جوانب رو در نظر بگیرید


    با سلام
    کاربری محترم این جمله را در پاسخ خود ارسال کرده بودند که حذف شد و علت زیر برای آن توضیح داده شد:
    علت: این قسمت جمله اتان که قرمز کردم(اگه واقعا)، در جوانان در اکثر مواقع محقق نمی شود. اما پسر و دختری که در رابطه وارد می شود، تصور می کنند محقق می شود.
    یعنی تصور می کنند کنترل رابطه دارند اما بعد از چند روز یا چند هفته کاملا به علت وابستگی کنترل از دستشان می رود و با احساسات وارد شده و مسیز زندگی خود را خراب می کنند.
    لذا برای سهولت ما کلا چنین رابطه هایی را صحیح نمی دانیم و اگر بحث ازدواج هست. نباید مخفی کاری، یواشکی و با رابطه های غیر معمول باشد.
    خواستگاری و ارتباط با خانواده ها و رسمی بودن رابطه ضمانت بیشتری برای کنترل این ارتباطات در اختیار فرد می گذارد.

    لینک مرتبط:
    http://www.hamdardi.net/thread-32558.html

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    dariush233 (جمعه 30 بهمن 94), Hadi99g (جمعه 30 بهمن 94), hamdardiuser (پنجشنبه 29 بهمن 94), گل همییشه بهار (پنجشنبه 29 بهمن 94), عشق آفرین (چهارشنبه 03 خرداد 96)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    582
    سطح
    11
    Points: 582, Level: 11
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشکر از مدیر محترم به خاطر جوابشون


    من در ادامه حرفام بگم که من توی دو هفته گذشته برنامه جدیدی داشتم برنامه خوبی هم بود. منتها بخصوص در هفته اخیر خیلی زمانم رو هدر میدادم و بدون دلیل خاصی تعلل میکردم و زما ن روهدر میدادم. خیلیم هم با گوشیم ور میرفتم وقت زیادی توی اپلیکیشن ها میزاشتم .دست خودم هم نبود حوصلم سر میرفت و استرس داشتم.
    چون استرس داشتم برنامم رو با دقت انجام نمیدادم و وقتمو هدر میدادم چون برنامم پیش نمیرفت استرس میگیرفتم.
    حالا کلا استرسم به چه دلیل هست؟
    درحالت کلی یه مقدار زمانم کم هست که کاریش نمیشه کرد
    سه تا درس سخت دارم که خیلی نخوندم و یک درس متوسط تر که توی برنامم بهش عمل نمیکردم. البته مطمئن هستم چون این درس از درسای قدیمی خودم هست و قبلا دوسش می داشتم اگه بتونم بخونمش و کمی جلو برم اینطور نمیشم.یعنی از درسایی نیست که ذاتا ازش بدم بیاد
    بعد یکی دوتا درس دیگم رو هم که بیشتر خوندم رو مرور نکردم مدام استرس دارم نکنه یادم رفته باشن بخصوص یکیش رو که فکر میکنم باید تمام کتاب رو دوبار بخونم واینا باعث استرس میشن. مرور نمیکنم چون میخوام جلو برم .بعد چون مرور نمیکنم استرس دارم. بعد اگه مرور بکنم شابد نتونم جلو برم. باور کنید من عقلم الان سرجاشه :)

    پس شد .استرس سرسری خوندن.تلف کردن وقت . مررو نکردن. حوصله م کم شده. با تمرکز و دقت هم نیمخونم

    در مورد اون حرفی هم که زدم خواستم تموم مسئله های فکریم رو بگم شاید کسی چیزی بگه راحت تر از ذهنم خارج بشه
    باسپاس

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اسفند 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 16 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها




    با سلام
    کاربری محترم این جمله را در پاسخ خود ارسال کرده بودند که حذف شد و علت زیر برای آن توضیح داده شد:
    علت: این قسمت جمله اتان که قرمز کردم(اگه واقعا)، در جوانان در اکثر مواقع محقق نمی شود. اما پسر و دختری که در رابطه وارد می شود، تصور می کنند محقق می شود.
    یعنی تصور می کنند کنترل رابطه دارند اما بعد از چند روز یا چند هفته کاملا به علت وابستگی کنترل از دستشان می رود و با احساسات وارد شده و مسیز زندگی خود را خراب می کنند.
    http://www.hamdardi.net/thread-32558.html
    با سلام
    معذرت میخوام اما الان دیگه دوره زمونه مثل سابق نیست . دخترای دهه 70 حتی 80 بلدن چطوری گلیمشون رو بالا بکشن
    اونهاهستن که سر مردا کلاه میزارن و بازی رو جلو میبرن .بلدن وابسته نشن .کل بازی رو از اول بلدن مثل یک عاقل زن یک پسر رو توی چندتا برخورد میشناسن و بقیه کار رو پیش میگیرن...

  11. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,366
    سطح
    100
    Points: 287,366, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,585

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrii68 نمایش پست ها
    با سلام
    معذرت میخوام اما الان دیگه دوره زمونه مثل سابق نیست . دخترای دهه 70 حتی 80 بلدن چطوری گلیمشون رو بالا بکشن
    اونهاهستن که سر مردا کلاه میزارن و بازی رو جلو میبرن .بلدن وابسته نشن .کل بازی رو از اول بلدن مثل یک عاقل زن یک پسر رو توی چندتا برخورد میشناسن و بقیه کار رو پیش میگیرن...

    با سلام
    تجارب و تخصص ما مشاوران همچنین نگرش افرادی که در جامعه شاهد شکست های عاطفی، طلاق و مشکلات ارتباطی دختر و پسر هست ، موارد بالا را تایید نمی کند (یعنی تایید نمی کنند اینکه دختر و پسردر جوانی و در این ارتباطات کنترل بر احساس خود دارند و گلیم خود را می توانند بیرون بکشند.)

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  12. 8 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    dariush233 (جمعه 30 بهمن 94), Ehsaan (پنجشنبه 29 بهمن 94), Hadi99g (جمعه 30 بهمن 94), mahsa_rad (پنجشنبه 29 بهمن 94), mehrii68 (شنبه 01 اسفند 94), گل همییشه بهار (پنجشنبه 29 بهمن 94), نیکیا (شنبه 01 اسفند 94), عشق آفرین (چهارشنبه 03 خرداد 96)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1394-9-17
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    3,052
    سطح
    34
    Points: 3,052, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 52 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    من تاییک های قبلیتون رو هم خوندم.این مواردی که شما مطرح فرمودید چند علت می تونه داشته باشد:
    یکیش علت جسمانی هست مثلا اختلال در ترشح تیروئید موجب کم کاری و تنبلی می شود، یا مثلا کاهش هورمون سروتونین (Serotonin) موجب افزایش استرس و بی حوصلگی و از بین رفتن شوق زندگی می شود. یا مثلا همانطور که کاربر محترم ammin در تاییک قبلیتون اشاره کردند کمبود ویتامین ها یا فقرآهن هم به عدم تمرکز کمک میکنه. مشکلات پزشکی با توصیه های اخلاقی درست نمی شود! باید به پزشک مراجعه کنید و چک آپ انجام دهید.
    یکی دیگر از علت هاش می تونه وابستگی به افراد و شرایط باشه. این هایی که همیشه دنبال یک پا می گردند و یا منتظر یک شرایط خاصی هستند برای انجام کارها این ها همیشه وسط راه می مونند!! آدم های موفق وابسته به راه و هدفشان هستند نه آدم ها و شرایط! نباید شرط و شروط بگذاریم که شرایط آماده و مهیا باشد یا مثلا فلانی باشد تا کاری انجام بدهیم این شرط و شروط گذاشتن فرار کردن است و دلیل تراشی است برای انجام ندادن.
    یا مثلا یکی دیگر از علت هاش می تواند ترس از شکست باشد. کامل گرایی در هر کاری تنبلی می آورد. آدم های کامل گرا و وسواسی مثلا می خواهند یک درس رو کامله کامله کامل بخوانند. بعد که تو عمل می بینه سخت شد! و اگر شروع کند می بُرد دیگه نمی خواند چون نمی شود! و نشدنش عذاب بیشتری می آورد. ترس از شکست در کامل گراها بسیار بالاست چون می ترسد شکست بخورد. اگر ما تکلیف و برنامه هامون رو خیلی بزرگ کنیم در مقابلش تنبل می شویم و از پا در می آییم.
    علت دیگر می تواند ابهام در آینده باشد یعنی فرد نمی داند این کار را بکند؟اون کار بکند؟ چی کار کند؟ "چه کنم؟" باعث افزایش اضطراب و تنبلی می شود این چه کنم ها باعث فرصت کشی می شود و هم چنین انرژی روانی زیادی را می گیرد وقتی انرژی روانی گرفته شد میل به انجام کار از بین می رود. چه کسی در باتلاق تردید می افتد؟ کسی که ترس از شکست دارد. بعضی اوقات اشتباه کردن بهتر از تردید ماندن است. چون اگر اشتباهاتمان را متوجه شویم جبران می کنیم ولی اگر مدت طولانی در تردید بمانیم بیمار می شویم. عقل و خرد از دل اشتباهات نامکرر به دست می آید و حماقت از دل اشتباهات مکرر. آدم از اشتباهاتش خیلی پند ها می گیرد که با درس و کلاس و .... یاد نمی گیرد. اشتباه حس جبران درست می کند. اصلا بعضی از شکست ها پلی برای پیروزی هستند.
    یکی دیگر از علت هاش میتونه رنج گریزی باشد که به خاطر نوع تربیت و سبک زندگی است. چون فرار از رنج هم نوعی لذت است. یک لذت آنی داریم یک لذت آتی. ما باید مخلوطی از لذت های آنی و آتی را کنار هم بگذاریم که از تنبلی در امان بمانیم. ما هم گذشته را نیاز داریم، هم حال و هم آینده را. زندگی دو قسمت دارد ضرورت و لذت و به عبارت دیگر تکلیف و تفریح. نمی شود ضرورت را کنار گذاشت و فقط سراغ لذت رفت. اکثر ما فکر می کنیم زندگی خوب زندگی هست که راحت باشیم ولی زندگی خوب زندگی هست که با ارزش باشیم. آدم های رنج گریز از ضرورت ها فرار می کنند. خوشبخت کسی است که در زندگی رنج ها و لذت های با ارزش دارد. کسی که از یک رنج سازنده می گریزد قطعا از یک لذت گریخته خودش خبر ندارد. مثلا کسی که از رنج درس خواندن و مطالعه فرار می کند گرفتار رنج بی سوادی می شود کسی که از رنج ورزش کردن فرار می کند دچار بیماری می شود. یا مثلا کسی که از رنج صبح زود بیدار شدن می گریزد فواید سحرخیزی را از دست می دهد.
    یکی دیگر از علت هاش به خاطر فشارهای روانی محیط و ناراحتی ها و سختی هاست و آدم دچار درماندگی می شود. پیش خودش فکر می کند چه من تلاش بکنم چه نکنم بدبخت هستم!! آدم درمانده افکار بدی دارد که او را درمانده تر می کند. ولی اگر منطقی فکر کند متوجه می شود که مثلا این 6 ماه بده! یا اصلا این یک سال بده. زندگی فراز و نشیب داره. در دل شب های تیره روزهای سپید هست. کدام آدمی را دیدیم که شکست و پیروزی در زندگیش نداشته باشه. این هایی که فشار های محیط بر اون ها زیاد می شود باید این طوری فکر کنند که این نیز بگذرد.
    ویرایش توسط Ehsaan : پنجشنبه 29 بهمن 94 در ساعت 22:44

  14. 2 کاربر از پست مفید Ehsaan تشکرکرده اند .

    گل همییشه بهار (جمعه 30 بهمن 94), یاس پاییزی (شنبه 08 اسفند 94)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    582
    سطح
    11
    Points: 582, Level: 11
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .ممنونم از جوابی که برام نوشتید .
    پاراگراف اول حرفتون خوب منظقیه. من البته تاحالا ازمایش تیرویید ندادم اما خوب خیلی تنبلم. والبته خیلی هم ترسو شدم. نمیدونم چرا به صورت غیر طبیعی ترسو شدم. خیلیم توی کارهام تعلل میکنم مثلا کاری حداکثر بیست دقیقه طول میکشه شاید ده دقیقه طول میکشه که فکر یکنم انجامش بدم یا نه .همین تاخیرا تعدادشون که زیاد میشه یهو دوساعت از زمان خوب روزم رو میگیرن. گاهی هم باوجود نیم ساعت استراحت باز خستگیت در نمیره .بعدش میبین بیشتر از یک ساعته که روی یک صفحه موندی و جل و نمیری

    من ازون چاق هایی هستم که جسمن ضعیفن.برای اهن و کمبودای دیگه جز تقویتی نمیشه کاری کرد. مواقعی که یادم نره میخورمشون. اتفاقا سروتونینم پایینه یکی از دلیلاشم رفت و امد کم با بقیه هست. حداکثر ماهی یکی دوبار با دوسه تا از دوستام . مهمونی هم خیلی خیلی کم. قرصای افزایش سروتونین رو امتحان کردم سال پیش ولی متاسفانه بهم نساختن و عوضشون هم کردم وو فایدخ نداشت و الان هم نمیشه استفادشون کرد چون لالاقل سه ماهی زمان میبرن که بدن به عوارضشون عادت کنه یا لاقل بدن من که اینجوریه.

    اون کمالگرایی و چیزای دیگه رو قبلا یک یدوسال از دستشون کشیدم وتاخواستن بلا سرم اوردن کمی ازشون گذشتم وگرنه الان شاید همون پارسال ازمون میدادم و نمراتم هم بهتر میشد توی کارشناسی.ازبس کمالگرا بودمم اصلا نمیخوندم. البته بعضی وقتا هم که دقت و تمرکز و حواس کافی نیست خوندن فقط وقت تلف کردنه و
    برنامه خوب میخوام و اراده و انگیزه و بدن قوی برای انجامش .فقط نباید وقتمو تلف کنم بالاخره برنامم به جایی میرسه

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اسفند 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 16 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها




    با سلام
    تجارب و تخصص ما مشاوران همچنین نگرش افرادی که در جامعه شاهد شکست های عاطفی، طلاق و مشکلات ارتباطی دختر و پسر هست ، موارد بالا را تایید نمی کند (یعنی تایید نمی کنند اینکه دختر و پسردر جوانی و در این ارتباطات کنترل بر احساس خود دارند و گلیم خود را می توانند بیرون بکشند.)

    سلام و خسته نباشید

    البته مدیر گرامی من که خودم به شخصه با صحبت های شما مو.افق هستم. و نمیتونم ببا ناپختگی و از روی اطلاعات محددوم قانون بدم اما باتوجه به اینکه کمی اوضاع تغییر کرده فقط امیدوارم بازنده ما افرادی نباشیم که سمت بی نجابتی نمیریم و فقط تنهایی و افسردگی روزها و دوران نصیب ما نشه و افرادی که خوب بازی رو بلدن و از هیچگونه کاری هم برای رسیدن به خواستشون دریغ نمیکنن پیروز میدان باشن. چون این ادمها همیشه شاد و با ترفندی جدید هستن که از سر تجربه و اطلاعات زیادشون هست .
    فقط امیدوارم بازنده ماها نباشیم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.