با سلام خدمت دوستان.
ببخشيد اگه جمله بنديام زياد درست نيست.
راستش ٢ سالي هست از سايت همدردي ديدن ميكنم و استفاده ميكنم،و اين اولين باريه كه خودم يه موضوع جديدي مينويسم.
من يه پسر ٢٦ ساله ام.از ٨،٧ سال پيش نسبت به يكي از دختراي اشناي خانوادگيمون حس خوبي داشتم و هنوزم دارم و تا الان كه دارم اينجا مينويسم به هيچكس اين حس و علاقمو نگفتم.ايشون از من ٣ سال كوچكتر هست.
تا حدودي با اخلاقشون اشنا هستم و بعضي مواقع تو همين رفت و امداي خانوادگي صحبتاي عادي باهاشون داشتم و تا اين حدي كه ميشناسمش بهش علاقه دارم.
حالا مشكل من اينجاس كه خانواده اونها به شدت از خانواده ما پولدارتر هستن.
ما خودمون سطحمون متوسط رو به بالاس ولي اونا جزء خانواده هاي به شدت پولدارن.
از خودم بخام بگم فوق ليسانس عمران دارم و تو يه شركت مهندسي با حقوق خيلي خيلي كم مشغول كارم.يه خونه دارم كه پدرم بهم داده.يه ماشينم دارم.و يه پس انداز اندكي هم دارم.احساس ميكنم ديگه از تنهايي خسته شدم احتياج دارم يه نفر كنارم باشه.معيارامم از نظر اخلاق و حجاب و برنامه هاي آيندم مشخص كردم و اين خانم تا اونجايي كه ميشناسمشون اين معياراي منو دارن.
حالا به نظرتون اين حس و علاقمو به پدر مادرم بگم كه بخوام اقدامي كنم واس اشنايي يا كلا بيخيال اين خانم بشم؟اينم بگم كه ايشون كلي خاستگار داشتنو دارن ولي فعلا به هيچكدوم جواب مثبت ندادن.
به نظرتون چقد اين قضيه پول تو زندگي تاثير ميگذاره؟
واين كه معياراي خانما واسه ازدواج چياس؟ميخوام بدونم منم معيارايي كه ايشون از طرف مقابلشون انتظار دارنو تو خودم دارم؟