به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهراز عزیز آنچه در مورد همسرت عنوان کردی در مورد اکثر انسانها اعم از زن و مرد صادق هست چرا که هر زن یا مردی نسبت به خانواده خودش علاقه و صمیمیتی ریشه ای و بنیادی داره و گفتن بعضی مسائل به خانواده را نشانه یکرنگی و علاقه تلقی می کنه شاید درک این قضیه برای ما به عنوان زن یا شوهر که نسبت به خانواده همسرمون احساس فاصله و غریبی می کنیم و در نتیجه با آنها رودربایستی داریم دشوار باشه ولی این یک حقیقت محضه و ما (زن و مرد) با درک و باور آن و همچنین شناخت همسر و خانواده ایشون باید آگاهانه رفتار کنیم . در صورتیکه می دانیم همسرمون مطلبی را که ما با او درمیان می گذاریم به دیگران انتقال می ده یا نگوییم و یا مختصر و موجز دربارش حرف بزنیم و اما در مورد اتفاقی که برای شما افتاده در صورت بارداری در آینده با همسرتون صحبت کنید و با ذکر دلایل از او بخواهید تا زمان مناسب از بیان موضوع خودداری کنه حتی می تونید از پزشکتون کمک بگیرید تا ایشون با همسرتون گفتگو کنن وبر لزوم مطرح نشدن و علنی نشدن بارداریتونو در سه ماه اول تاکید کنن موفق باشید

  2. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 مرداد 94), mehraz2 (چهارشنبه 28 مرداد 94)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نوشته های بانو شیدا در عین منطقی بودن انجام دادنش واقعا سخته واقعا دارم میگم خود من بعضی اوقات وقتی فردی را راهنمایی میکنم حتی با اینکه می دانم درسته ولی چون انجام دادنش واقعا سخته از خودم میپرسم اگر خودت توی اون موقعیت باشی چیکار میکنی سید؟ بعضی وقتها جوابی ندارم یعنی در توان خودم نمی‌بینم ولی اینو خوب می دانم نوشته های بانو شیدا با اینکه مجرد هستند و اندکی خشن و سخت ولی راهکارهای ایشون و دلسوزی که دارن واقعا قابل تحسین و ستایش هستش بشخصه از اینکه ایشون توی سایت هستند بسیار خوشحالم.
    نظر بانو شیدا درسته مخصوصا با توضیحات پست تکمیلی دوم فقط ایشون نسبت به بقیه دختران و حتی بانوان متاهل در درجه و کلاس بالاتری قرار دارند برای همین مقداری انتظار بیشتر از حد توان فرد دارند.
    با همه این تفاسیر اگر ث بنده مشکلی داشته باشم و ایشون نظر بدهند خوشحال میشوم و همه تلاشم را برای انجام دادنش میکنم هرچند خیلی سخت باشه

    پ.ن:خدا شانس بده ما حاضریم یکی بلند شه نه کافیست همون نشسته 10ثانیه برامون دست بزنه خخخخخخخخخخ
    با گوشی نظر دادم یاعلی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    mehraz2 (چهارشنبه 28 مرداد 94)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آبان 94 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    807
    سطح
    15
    Points: 807, Level: 15
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون ازنیکای عزیز. وهمدردی که با من داشتید وآرامشی که بهم دست داد.ازپاسخ های شما دوستان به این نتیجه رسیدم درگفتن مطالب به شوهرم عجله نکنم قبلش فکرکنم اگه این حرفو جای دیگه بگه چه حسی بهم میده .وعواقبش.دروغ مصلحتی یعنی این که هرجا احساس کردی آبرووناموست درخطره واینکه اگه راستشو بگی مطمئنی که رابطه دچارچالش میشه مثل قضییه من ،ازاین ترفند استفاده کنی.نیکای عزیز مادرشوهرمن مطمئنا ازبارداری من خوشحال نبود چه بسا که دعا میکرد نشه چون تو این دو ماه حتی یه بارزنگ بهم نزد بهانه اش هم این هست که شما مشغله دارید ما مزاحم شما نمیشیم درحالیکه به شوهرم زنگ میزنه چون یه کانال برای باخبرشدن اززندگی خصوصی ما پیدا کرده لزومی نمیبینه بامن ارتباط داشته باشه ومن اگه حرفهامو برای شوهرم فیلترکنم یا همیشه مثبتشو بگم مطمئناناراحتیشو بروزمیده . متشکرم

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    تا حد زیادی بهتون حق میدم که نخواید خونواده ی همسرتون از همه چیز خبر داشته باشن

    متاسفانه مردا همشون اینطورین

    من دو سال پیش که درس میخوندم واسه تخصص به همسرم گفتم به خونوادت نگو که من میخوام تخصص شرکت کنم ممکنه قبول نشم دوس ندارم اونا بدونن

    همسر من در جواب برگشت گفت حالا نه که همه ی خونواده ی من متخصصن تو قبول نشی جلوی اونا زشته؟؟؟ بیخیال بابا تو الانشم از همشون سری قبولم نشی چه اهمیتی داره فدای سرت

    خلاصه من هی گفتم نه دوس ندارم تو روخدا بخاطر من نگو بذار همش استرس نداشته باشم اصلا چه لزومی داره بگی تا اینکه گفت خوب باشه اگه نمیخوای بگی نمیگم

    تا اینکه گذشت و رفتیم خونه ی پدرشوهرم

    شوهرم برگشته میگه اره سحر داره درس میخونه واسه تخصص دندونپزشکی اطفال دوس داره!!!!!!!!

    حالا منو میگیدوسداشتم شوهرمو همون جا بکشم

    پدر شوهرم از حرصش فورا گفت خواهرتم امسال زبان دانشگاه تهران قبول شده گفته نمیرم خوشم نمیاد !!!!!!! یعنی فورا اون دروغو درست کرد انگار ماهم نفهمیم نمیدونیم که کسی چیزیو نخواد شرکت نمیکنه شرکتم کرد انتخاب رشته نمیکنه که بعدنخواد بره دو سالم محروم شه

    وقتی به شوهرم میگم چرا گفتی مگه من نگفتم نگو میگه ببخشید یادم نبود نباید بگم!!!!!!!!

    و میدونمم واقعا یادش نبود که نباید بگه

    چرا ؟؟؟؟؟ چون مردا نمیتونن درک کنن که چقدر خونوادشون از پیشرفت و موفقیت عروس ناراحت میشن نمیتونن باور کنن که مادر و پدری که عاشقشون هستن ممکنه نخوان سر به تن عروسشون باشه

    حرفای نیکیا واقعا تماما درسته

    من قبل ازدواج وقتی مادر و خاله هام راجع به خونواده ی شوهرشون حرف میزدن خیلی بدم میومد و اصلا در شان خودم نمیدیدم که اینقدر بخوام در اینده خاله زنک و سبک باشم که درگیر اینجور رفتارایی بشم

    همیشه میگفتم ای ی ی ی شما خسته نمیشید اینقدر حرف خونواده ی شوهر میزنید همیشه میگفتم خونواده ی شوهر مرض ندارن به پرو پای عروس بپیچن حتما شماها کاری کردین مخصوصا یکی از خاله هام پدر شوهرش داییش بود و مادر شوهرش زنداییش همیشه میگفتم تو یکی خیلی خوش بحالته مگه میشه دایی ادم بدشو بخواد؟؟؟؟؟

    وقتی خاله هام میگفتن وقتی شوهر کردی خونواده ی شوهرت چشم نداشتن یه بلوز تنت ببینن چشم نداشتن یه رنگ موهاتو مبارک بگن وقتی دم به دقیقه باعث جنگ و دعوای بین خودتو شوهرت شدن وقتی با متلک هاشون و زخم زبوناشون دیوونت کردن وقتی به حق و نا حق بهت بی احترامی کردن وقتی از شادی هات ناراحت شدن و از ناراحتیت خوشحال شدن اونوقت بیا بگو خاله من خاله زنک نیستم ومنطقی رفتار میکنم و از ما ایراد بگیر

    اونموقع بازم من قبول نمیکردم و میگفتم من با خواهرشوهرام دوس میشم مادرشوهرمو مثل مادرم دوس خواهم داشت و پدرشوهرمو مثل پدرم پس مشکلی پیش نمیاد همیشه تو دلم میگفتم خاله فلانی زودرنجه خاله فلانی حسوده واسه این اینقدر با خونواده ی شوهر مشکل داره من که اینطوری نیستم پس مشکلی نخواهم داشت

    اما بعدها فهمیدم که خدا خواست بفهمم همه چی دست خود ادم نیست خواست بفهمم تو هرچقدرم دنبال جنگ و بحث و مرافعه نباشی اونا ممکنه اونطوری نباشن و هممون خوب میدونیم یه دست به تنهایی صدا نداره

    اینارو تا اینجا واسه این گفتم که بگم بهت حق میدم که نخوای خونواده ی شوهرت تا زمانی که خطر خدای نکرده سقط بگذره بفهمن

    اما اینکه نخوای به شوهرت همچین موضوع مهمی رو بگی بیشتر شبیه جوک بود به نظرم بیخیال شو که عواقبش خیلی خیلی بده و اصلا کار درست و انسانی نیست

    من بعد اون کار همسرم عمدا یه چیزی رو ازش قایم کردم و عمدا هم کاری کردم بفهمه ازش قایم کردم و بهش نگفتم وقتی فهمید ازونجایی که من نفس بکشم به همسرم میگم خیلی ناراحت شد و گفت چرا از من پنهان کردی این که موضوع مهمی نبود منم گفتم هروقت جنابعالی فهمیدی که همه چیز رو به همه کس نباید گفت منم ازت چیزی قایم نمیکنم به همین راحتی ادبش کردم

    ازون وقت دیگه هیچ وقت هیچیو که نباید بگه یادش نمیره

    اما خواهشا شما با این موضوع به این مهمی ادبش نکن از چیزای کوچیک استفاده کن و بهمونم بسنده کن خواهشا اینم از ذهنت بیرون کن که نگی بهش حامله هستی چون بفهمه خیلی بهت بی اعتماد میشه

    درسته نگرانیتون کاملا به حقه اما اونقدر بزرگ نیست که بخواد خیلی چیزارو از بین ببره پس شما هم کاری نباید بکنی خدای نکرده اعتماد همسرت سلب بشه و بدتر لج کنه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  7. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 29 مرداد 94), mehraz2 (چهارشنبه 28 مرداد 94)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام عزیزم......اول بگم که منم دقیقا مشکل تو رو دارم....باورتون نمیشه.....یعنی نخود توی دهنش خیس نمیخوره.....فقط کافیه من یه چیزی بهش بگم.....فردای اون روز عالم و ادم خبردار شدن........دیگه هم بهش تاکید نمیکنم که نری جایی بگی..........دیگه خیلی چیزا رو ازش پنهون میکنم.....حالا شوهر من یه بدی داره..وقتی مثلا یه خبر رو بهش میگم....اول میاد کلی ازفاز بدبینی تفسیرش میکنه.....و اگه بخواد اون خبر رو به کسی دیگه بگه...همچین یک کلاغ چهل کلاغش میکنه بیا و ببین........خوب چه کاریه.......منم تصمیم گرفتم بهش چیزی نگم...البته این اخلاقش گاهی هم به نفع من تموم میشه...یه کم سیاست قاطیش میکنم..مثلا اگه کسی اذیتم کرده باشه....من فاز مظلومیت میگیرم....و برای شوهرم تعریف میکنم..و اتفاقا خیلی خیلی بهش تاکید میکنم توروخدا یه وقت نری به طرف بگی....من اینا رو فقط واسه درد و دل گفتم...حالا ته دلم میدونم به صبح نمیکشه که میره میگه....اونم قشنگ میره میزاره کف دست طرف..که فلانی ماندگار ازت دلخوره......!!!
    ببین عزیزم چرا ناراحتی.....بعضی اخلاقا هست که توی ذات اون آدمه....یا اینکه به نحوه تربیتش برمیگرده...که یا اصلا اصلاح نمیشه...یا اینکه اصلاحش زمان میبره......اتفاقا تو میتونی نهایت استفاده رو ببری.........خیلی چیزا رو بهش نگو....یا سیاست داشته باش و نهایت استفاده از این موضوع بکن...!!!
    اگر نه خیلی داری اذیت میشی...یه شب بشین اتمام حجت کن باهاش....بگو تو محرم راز منی...سنگ صبور منی.......ازت خواهش میکنم کاری نکن تصوری که ازت توی ذهنم ساختم از بین بره.........موفق باشی

  9. کاربر روبرو از پست مفید خورشید30 تشکرکرده است .

    mehraz2 (پنجشنبه 29 مرداد 94)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آبان 94 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    807
    سطح
    15
    Points: 807, Level: 15
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازسحروماندگارعزیزممنونم

  11. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بازم دعوای عاروس(عروس)با مامی شوشو و قوم الظالمین

    خدایا کی میخواد این دعوا تمام بشه الله و اعلم این مردهای بنده خدا هم که کلا از مسئله پرت هستند میوفتن وسط مادر و خواهر و همسرشون اویلایی میشه

    والا خدارو شکری برای ما برعکسه اتفاقا خیلی هم 4تا آبجیهامن همسرمو دوست دارن و همشم بهش تبریک میگن و ازش تعریف میکنن خدایی هنرش و دستپختشم عالیه خوش سلیقه هم هستش من بدبخت آرزو به دل موندم اینا یکبار طرف داداششون رو بگیرن
    خلاصه همه هم یکجور نیستن بعدشم قبول کنید بعضی اوقات عروس ها هم مقصر هستند.مثلا توی آشناهامون یک خانومی هست خواهر شوهر و مادرشوهر و کلا خانواده شوهرش را اصلا توی خانه اش راه نمیده در را باز نمیکنیه!!! والا این دیگه خیلی نوبره خدا شاهده وقتی شنیدم اصلا باورم نمیشد فکر میکردم شوخیه ولی واقعا همینجوریه مثلا عیدی میخواستیم بریم خونشون مادرخانوم گفتش نرید که راهتون نمیده توی خانه!!!

    مردها کلی نگر هستند برعکس خانوم ها که جزئی نگر هستند مردها به جزئیات خیلی توجه ندارند نه اینه قصد و غرضی داشته باشند نه واقعا فراموش میکنند چون از دو دنیای متفاوت هستیم در دنیای مردانه اینگونه مسائل خیلی اتفاق نمی افتد مثلا ما مردها البته بنده اصلا خوشم نمیاد مخصوصا متاهل باشن از خصوصی ترین جزئیات زندگیشان شاید پیش هم خیلی راحت حرف بزنن و بخندن انگار نه انگار ولی همین را اگر همسرشان بفهمه خدایی از سردر منزل دارش میزنه
    یک راه حلی هم که هست البته همسرم ازش استفاده میکنه و خودم این را از ایشون خواستک اینه که در لحظات آخر یادآوری کنه بهم اینجوری بیشتر یادم می ماند که چه مسائلی سری و مهم هستند!! نه اینکه مردها آدم های بدجنسی باشند نه فقط یادش نمی ماند یکم سهل انگار هستند با یادآوری موضوع باعث میشید در دفعات بعدی کمتر اتفاق بیوفته

    پ.ن:درسته ما مردها یکم حواس پرست هستیم ولی دیگه اینکه همسرمان سه ماه باردار باشه متوجه میشیم دیگه خدایی اینقدرم گیج نیستیم که!!(البته بعضی آقایون واقعا گیج هستن)
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    mehraz2 (پنجشنبه 29 مرداد 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.