به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    "دلم گرفته...همه دوستام ازدواج کردن موندم تنها"

    سلام دوستان
    من مدتیه با سایت همدردی آشنا شدم ولی تازه عضو شدم.
    امروز دیگه خیلی دلم گرفته بود اومدم اینجا صرف درددل.
    مشکلم بسی تکراری است.تاپیک های مربوط رو هم خوندم.اما گاهی آدم خیلی دلش میگیره.انقد که فقط یه گوش شنوا میخواد. کسی که دردش رو بفهمه.
    دختری هستم که همیشه موفق بودم.تومدرسه شاگرد اول بودم.توفامیل زبانزدم. رتبه خوبی توی کنکور کسب کردم و یکی ازبهترین رشته ها خوندم.طبق گفته دیگران باهوشم..باوقارو سنگینم. هرگز تو هیچ رابطه ای حتی درحد محدود وارد نشدم.. .موقعیت خانوادگی خوبی دارم..همه چی خوبه...اما...متاسفانه خواستگار ندارم..شاید چون چهره معمولی دارم..جواب های این مشکل رو تو تاپیک دیگران خوندم. .اما این حرف منو فقط کسی میفهمه که توی شرایط من قرار داره. .سنم رو نمیگم...میگین زیاد نیست میدونم....اما اکثر دوستام ازدواج کردن...انقدر تنهام که حتی کسی رو واسه درددل ندارم....تازه آدم به کی ميتونه بگه...
    دوستای خوبم که متاسفانه مشکل منو دارید. .فقط میخواهم اگه ممکنه بگید چکار کنم که آستانه تحملم بالا بره..که با هرحرف نشکنم. ..که بتونم صبر کنم...
    با تشکر از همتون

  2. 8 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), Eram (چهارشنبه 04 شهریور 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), zzzz (جمعه 30 مرداد 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم محترم....
    قبل از هر چیز بهتون حق میدم...ادم حس خوبی بهش دست میده وقتی قدرت انتخاب داره....وقتی می بیینه مورد پسند واقع میشه...وقتی ناز می کنه و نازش خریدار داره و... اینا همه رو قبول دارم...

    ولی به نظرم خدا هر کی رو یه جوری امتحان می کنه.... من بهتون میگم همین طور که سالم زندگی کردید سالم زندگی کنید...یه وقت می بینید اولین خواستگارتون میشه همسرتون(چیزی که من ارزوشو داشتم)..از خدا بخواید اون همسر قدر شما رو خوب بدونه....

    من میگم از خدا بخواید بهتون صبر بده... مطمئن باشید درسته صبر کردن خودش سخته ولی نتیجه ی صبر رو دیدن بسیار لذت بخش هستش...خیلی لذت بخشه...به این فکر کنید که یک روز نتیجه ی این صبرتونو خواهید دید...

    براتون ارزوی بهترین ها رو دارم و از خدا می خوام خودش راهش رو به دلتون بندازه.

  4. 12 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), shabnam22 (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), یاس پاییزی (جمعه 30 مرداد 94), همت 1400 (شنبه 31 مرداد 94), مصباح الهدی (دوشنبه 02 شهریور 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94), بهنام بهنام (جمعه 30 مرداد 94), سرشار (جمعه 30 مرداد 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Tamanna12 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من مدتیه با سایت همدردی آشنا شدم ولی تازه عضو شدم.
    امروز دیگه خیلی دلم گرفته بود اومدم اینجا صرف درددل.
    سلام گلم خوش اومدی به همدردی



    نقل قول نوشته اصلی توسط Tamanna12 نمایش پست ها
    دختری هستم که همیشه موفق بودم.تومدرسه شاگرد اول بودم.توفامیل زبانزدم. رتبه خوبی توی کنکور کسب کردم و یکی ازبهترین رشته ها خوندم.طبق گفته دیگران باهوشم..باوقارو سنگینم. هرگز تو هیچ رابطه ای حتی درحد محدود وارد نشدم.. .موقعیت خانوادگی خوبی دارم..
    ماشاء ا... این همه کمالات !! اینارو هرکسی نداره ...به خودت افتخار کن گلم( اما دچار غرور کاذب نشی یوقت ).



    نقل قول نوشته اصلی توسط Tamanna12 نمایش پست ها
    همه چی خوبه...اما...متاسفانه خواستگار ندارم..شاید چون چهره معمولی دارم..جواب های این مشکل رو تو تاپیک دیگران خوندم. .اما این حرف منو فقط کسی میفهمه که توی شرایط من قرار داره. .سنم رو نمیگم...میگین زیاد نیست میدونم....اما اکثر دوستام ازدواج کردن...
    همه چی خوبه اما یه چیزو تو زندگی گم کردی اونم امید و شادیه!!
    شنیدی میگم عقل مردم تو چشماشونه ؟ میگم تا حدودی درسته (این به معنای صحیح بودن و قبول کردن اینکار نیستا)... منم پرسیدم چرا ؟ اینهمه درگیر صورت و ظاهر شدن ؟! ولی خب همینه که هست!!

    بذار یجور دیگه بگم ... نگاه یه دریچه است رو به دنیای درون آدم... هرکسی یجور متفاوت میبینه چون درونش چیز متفاوت تری از بقیه درک میکنه !

    خیلی چیزا هست ولی همه باهم نمیشه پس برا شروعش
    تو فقط بیا رو این دوتا کار کن: امید و شادی ... بعدش میبینی جذبت میشن آدما

    نگاهت زیبا میشه هرکس نگات میکنه زیبایی رو میبینه پس درون خودتو از زشتی انباشته نکن که با اولین برخورد و نگاه اون فطرت زیبا پسند دیگری پس نزنه تورو...

    - اخلاق تند و پرخاش-تند حرف زدن-استفاده از کلمات با بار منفی - چهره مایوس داشتن- سست بودن کلی بدن و ... .... همشون باعث انتقال انرژی منفی و دافعه میشن-شاید اینجوری یکی(مردی) برای دلسوزی نزدیک آدم بشه اما دوست داشتن صرف نیست (همجنساتو نمیگم)

    والا منم قیافم معمولیه سنم رو به زیاد شدن داره میره اما تازه دارم جوونی رو شروع میکنم چون کسی راهنمای خوبی برای من نبوده تا الان همه اونقدر گرفتار خودشون و گرفتار مادیات و ظاهر بودن که نرسیدن بهم توجه لازمو بکنن هلاک نشدم که ...

    کاری که کردم این بود : اون دوتارو تو خودم پرورش دادم ....الان از دست خواستگار امنیت ندارم حتی کار بجایی رسید که تو خونه بازداشت خانگی شدم .تازه ولم کردن اینو یه سابقه دار داره میگه بهت !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tamanna12 نمایش پست ها
    انقدر تنهام که حتی کسی رو واسه درددل ندارم....تازه آدم به کی ميتونه بگه...
    به کی ؟ به خدا بگو

    مگه خودش نگفته من تنها کس بی کسانم... تو که بی کس نیستی تازه!! دردل کن بنویس هرچی دلت میخواد .. تازه خدا نمیگه چرا اینطوری حرف زدی دیگه ازت خوشم نمیاد دیگه به حرفات گوش نمیدم برو حرف نزن

    فقط از خدا بخواه همسری به پاکی و وفاداری خودت نصیبت کنه، هر کسی که به صلاحت میبینه همین ...بسپاری بهش بهترینو برات انتخاب میکنه ...
    فقط چشاتو باز نگهدار که وقتی فرستادش در خونتون الکی عیب نذاری رو اون بنده خدا ممکنه اولی باشه یا سومی یا ... صبر+ دقت
    ایمانش ثابت بشه اخلاقشم درسته چون خدارو ناظر میبینه در هرکاری سعی میکنه رضای خدارو در نظر بگیره (ایمان فقط نماز و روزه نیست) حالا این حرفا مال بعده ها (عقیده خودمو گفتم)






    پ.ن: تمنای عزیز ،عنوان مناسب تایپیکتو از اون مثلث پایین پست اولت بفرست درستش کنن....

    خاله قزی ببخشید نظر دادم تو این پست ایشالا عنوانشو درست میکنه!

  6. 11 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), shabnam22 (جمعه 30 مرداد 94), فدایی یار (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), همت 1400 (شنبه 31 مرداد 94), مصباح الهدی (دوشنبه 02 شهریور 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94), ستاره زیبا (یکشنبه 01 شهریور 94), سرشار (شنبه 31 مرداد 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها
    سلام خانم محترم....
    قبل از هر چیز بهتون حق میدم...ادم حس خوبی بهش دست میده وقتی قدرت انتخاب داره....وقتی می بیینه مورد پسند واقع میشه...وقتی ناز می کنه و نازش خریدار داره و... اینا همه رو قبول دارم...

    ولی به نظرم خدا هر کی رو یه جوری امتحان می کنه.... من بهتون میگم همین طور که سالم زندگی کردید سالم زندگی کنید...یه وقت می بینید اولین خواستگارتون میشه همسرتون(چیزی که من ارزوشو داشتم)..از خدا بخواید اون همسر قدر شما رو خوب بدونه....

    من میگم از خدا بخواید بهتون صبر بده... مطمئن باشید درسته صبر کردن خودش سخته ولی نتیجه ی صبر رو دیدن بسیار لذت بخش هستش...خیلی لذت بخشه...به این فکر کنید که یک روز نتیجه ی این صبرتونو خواهید دید...

    براتون ارزوی بهترین ها رو دارم و از خدا می خوام خودش راهش رو به دلتون بندازه.
    خانم فدایی یار قبل از هرچیز سپاسگزاری میکنم از توجهتون. .ممنونم که بهم حق دادید..آره حس خوبیه که زیاد تجربه اش نکردم. .اینو بگم که پسرهای فامیل خیلی دوستم دارن منتها خیلی کوچکترن😂
    تعداد محدودی خواستگار داشتم ولی خب بهم نمیخوردن. .توهمون موردهام از سنگینی و وقارم تعریف کردن که دلیل اصلیشون واسه انتخابم این بوده. .حق با شماست. .امتحان خداست...منم نگرانم از پسش برنیام. .برام دعا کنید
    تو این مدت کوتاه دوستام یکی یکی رفتن...خدا خودش ميدونه خوشحالم از خوشحالیشون ولی وقتی ازدواج میکنن کلی ازت فاصله میگیرن
    خوشحالم که به آرزوتون رسیدید😍

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها
    سلام گلم خوش اومدی به همدردی





    ماشاء ا... این همه کمالات !! اینارو هرکسی نداره ...به خودت افتخار کن گلم( اما دچار غرور کاذب نشی یوقت ).




    همه چی خوبه اما یه چیزو تو زندگی گم کردی اونم امید و شادیه!!
    شنیدی میگم عقل مردم تو چشماشونه ؟ میگم تا حدودی درسته (این به معنای صحیح بودن و قبول کردن اینکار نیستا)... منم پرسیدم چرا ؟ اینهمه درگیر صورت و ظاهر شدن ؟! ولی خب همینه که هست!!

    بذار یجور دیگه بگم ... نگاه یه دریچه است رو به دنیای درون آدم... هرکسی یجور متفاوت میبینه چون درونش چیز متفاوت تری از بقیه درک میکنه !

    خیلی چیزا هست ولی همه باهم نمیشه پس برا شروعش
    تو فقط بیا رو این دوتا کار کن: امید و شادی ... بعدش میبینی جذبت میشن آدما

    نگاهت زیبا میشه هرکس نگات میکنه زیبایی رو میبینه پس درون خودتو از زشتی انباشته نکن که با اولین برخورد و نگاه اون فطرت زیبا پسند دیگری پس نزنه تورو...

    - اخلاق تند و پرخاش-تند حرف زدن-استفاده از کلمات با بار منفی - چهره مایوس داشتن- سست بودن کلی بدن و ... .... همشون باعث انتقال انرژی منفی و دافعه میشن-شاید اینجوری یکی(مردی) برای دلسوزی نزدیک آدم بشه اما دوست داشتن صرف نیست (همجنساتو نمیگم)

    والا منم قیافم معمولیه سنم رو به زیاد شدن داره میره اما تازه دارم جوونی رو شروع میکنم چون کسی راهنمای خوبی برای من نبوده تا الان همه اونقدر گرفتار خودشون و گرفتار مادیات و ظاهر بودن که نرسیدن بهم توجه لازمو بکنن هلاک نشدم که ...

    کاری که کردم این بود : اون دوتارو تو خودم پرورش دادم ....الان از دست خواستگار امنیت ندارم حتی کار بجایی رسید که تو خونه بازداشت خانگی شدم .تازه ولم کردن اینو یه سابقه دار داره میگه بهت !!



    به کی ؟ به خدا بگو

    مگه خودش نگفته من تنها کس بی کسانم... تو که بی کس نیستی تازه!! دردل کن بنویس هرچی دلت میخواد .. تازه خدا نمیگه چرا اینطوری حرف زدی دیگه ازت خوشم نمیاد دیگه به حرفات گوش نمیدم برو حرف نزن

    فقط از خدا بخواه همسری به پاکی و وفاداری خودت نصیبت کنه، هر کسی که به صلاحت میبینه همین ...بسپاری بهش بهترینو برات انتخاب میکنه ...
    فقط چشاتو باز نگهدار که وقتی فرستادش در خونتون الکی عیب نذاری رو اون بنده خدا ممکنه اولی باشه یا سومی یا ... صبر+ دقت
    ایمانش ثابت بشه اخلاقشم درسته چون خدارو ناظر میبینه در هرکاری سعی میکنه رضای خدارو در نظر بگیره (ایمان فقط نماز و روزه نیست) حالا این حرفا مال بعده ها (عقیده خودمو گفتم)






    پ.ن: تمنای عزیز ،عنوان مناسب تایپیکتو از اون مثلث پایین پست اولت بفرست درستش کنن....

    خاله قزی ببخشید نظر دادم تو این پست ایشالا عنوانشو درست میکنه!

    یاس پاییزی عزیز. .ممنونم از تعریفتون. ..چشم دچار غرور کاذب نمیشم
    امید رو تاحدودی دارم...شادی رو اما ظاهری دارم تقریبا..مثلا تو هرجمعی باشم اونجا رو پر از شور و نشاط میکنم...حتی نوزادها به طرز عجیبی دوستم دارن...یه روانشناس بهم گفت انرژی مثبتت زیاده که بچه ها جذبت میشن. .ممنونم از راهنمایی های خوبتون. ..من ظاهرم رو کامل حفظ کردم. ..همه منو بعنوان یه آدم با اعتماد بنفس میشناسن. .کسی که انگار هیچ غمی نداره. .همه مشکلات و درددلشون رو پیشم میارن. ..اما خودم جز خدا کسی رو ندارم..راستش گاهی حس میکنم خدا هم از حرفها و دعاهای تکراریم خسته شده...
    وقتی پاسخ شما و خانم فدایی یار و دیدم بینهایت خوشحال شدم...که اینجا تنها نیستم..بازم از هردوتون تشکر میکنم..
    چشم عنوانم درست میکنم. ..

  8. 6 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 آذر 94 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    934
    سطح
    16
    Points: 934, Level: 16
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 40 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تمنا جان سلام
    من حالت رو خيلي خوب درك مي كنم، خيلي خيلي خوب درك مي كنم، چون منم تا دقيقا مشكل شما رو داشتم، خواهرم هم كه يك سال از من كوچكتره هم همين مشكل رو داشته،
    نمي دونم كي قراره ازدواج كنيد يا اصلا ازدواج مي كنيد يا نه؟ فقط به عنوان يه دوست ٢ تا نكته رو بهتون بگم:
    اول اينكه از ترس تنهايي، يا حرف مردم يا ... خواهش مي كنم، خواهش مي كنم و خواهش مي كنم اصلا از معيارهاي اصلي و اساسيون كوتاه نيايين
    و دوم اينكه اگه ازدواج كردين، هر قدر هم كه با همسرتون صميمي بودين و دوستش داشتين، هرگز و هرگز و هرگز بهش نگين يه روزي مثل امروز انقدر از اينكه خواستگاري نداشتين يا ازدواج نكردين دلگير بودين،
    تمناي عزيز هرگز به همسر آينده تون نگين كه به خاطر ازدواج نكردن از خدا دلگير بودين و حالا كه ازدواج كردين وجود همسرتون نشونه اينه كه خدا فراموشتون نكرده

    من دقيقا وضعيت شما رو داشتم اما الان يك سال و نيمه كه ازدواج كردم، روز اول عروسيم به همسرم گفتم كه وجودش يه نماد از اينه كه خدا منو دوست داره و گفتم اون هديه خداست به من .... هفته پيش و ( البته چند بار هم قبلا) تووي يه دعواي خيلي بد، از اين موضوعي كه صادقانه بهش گفته بودم به وحشيانه ترين و وحشتناك ترين شكل ممكن براي تحقيرم استفاده كرد....
    تمناي عزيز اميدوارم به زودي با يك مرد خيلي خوب و مناسب ازدواج كنيد اما خواهش مي كنم ٢ تا نكته اي كه گفتم رو حتما در نظر بگيريد
    تاپيك من: همسرم كتكم زد ، ازم حمايت نكرد....
    بخونينش، شايد با خووندنش ديگه خيلي از اين وضعيتي كه دارين ناراضي نباشين

  10. 7 کاربر از پست مفید Sh.mohtasham تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94), ستاره زیبا (یکشنبه 01 شهریور 94), سرشار (شنبه 31 مرداد 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام تمنا

    اول اینکه فدایی یار آقا هستش نه خانم و قراره به زودی شادوماد بشه


    اما در مورد مشکلت همونطور که خودت گفتی توی این سایت از این تاپیکها زیاده و تو چندتاشون خود من هم نظر دادم اونارو بخون هر چند شرایطشون با شما فرق داشته باشه ولی باز بخون حتما بعضی از نکاتش به دردت خواهد خورد.


    در مورد حس تنهایی و ازدواج کردن دوستات خب این شرایط برای خیلی ها وجود داره مثلا یکیش خود من که اصلا یه دوست مجرد و یه دختر مجرد تو فامیل نداریم و تو خونه هم فقط من موندم و خواهر هم ندارم یعنی بعضی روزا از فرط تنهایی کم مونده دیوونه شم روزای تعطیل این احساس بدتر میشه.یه جمله ای هست که میگه: وقتی تنها باشی ازتعطیل بودن هیچ روزی ذوق نمیکنی ! همیشه تو تعطیلات، تنهایی آدم چند برابرمیشه...که واقعا برای من همین طوره


    ببین من خودم از اون دخترایی هستم که فراوون خواستگار داشتم چه سنتی چه مدرن.ولی چیزی که اکثر افرادی که باهاشون آشنا شدم و بهم گفتن این بوده که مهربونی و خوش برخوردی رو تو اولین برخورد از من دریافت کردند یعنی منظورم اینه خیلی سنگین بودن هم خوب نیستا.آخه خیلی از مردم سنگین بودن رو با اخمو بودن مترادف میدونن.درحالیکه به نظرم یه دختر میتونه مهربون باشه و لبخندی هم تو حرف زدن رو لباش باشه ولی در عین حال سنگین هم باشه.پس اگه سنگین بودنت همراه با اخمو بودنه اینو اصلاحش کن.


    شما گفتی چهرتون معمولیه و تو اولین برخورد هم چهره اولین آیتمی هستش که به چشم میاد.پس تا میتونی روی این آیتم کار کن.نمیگم آرایشای غلیظ و سنگین داشته باش من که خودم از این جور آرایشا خوشم نمیاد مخصوصا دخترایی که یه خروار کرم پودر رو صورتشون میزنن حالا که من خودم دخترم خوشم نمیاد چه برسه به پسرا.

    ولی آرایش ملایم رو داشته باش.نمیدونم چقد واسه زیباییت وقت میذاری ولی به نظرم دخترا حتما باید روی پوستشون و زیباییشون وقت بذارن و آرایش بلد باشن.

    روی سبک لباس پوشیدنت هم کار کن.لباسای جلف نپوش ولی لباسای شیک و با رنگ روشن بپوش.

    به اندامت هم برس.اگه خیلی لاغری یا اضافه وزن داری رفعش کن.پسرا از دخترای خیلی لاغر و خیلی چاق به یه اندازه دوری میکنن.سعی کن اندامت متناسب باشه.

    اینایی که من میگم براساس تجربیاتمه.یعنی من خودم تاثیر چهره و اندام و لباس رو تو جذب افراد در مورد خودم فراوان تجربه کردم.

    موفق باشی
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 30 مرداد 94 در ساعت 21:33

  12. 11 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), sahare tanha (پنجشنبه 02 مهر 94), فدایی یار (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), مصباح الهدی (دوشنبه 02 شهریور 94), zzzz (جمعه 30 مرداد 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94), سرشار (شنبه 31 مرداد 94), شیدا. (شنبه 31 مرداد 94)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم محتشم ممنونم از اینکه درکم میکنید و خیلی ممنونم از راهنماییتون. ..خودم هم نگران همین موضوع هستم...خیلی معیارها داشتم که باتوجه به شرایط خوبی که داشتم فکر میکردم حق دارم کسی اصطلاحا همکوف خودم بخوام. ..اما به قولی چی فکر میکردم چی شد...یا کاش همون سال ها ازدواج میکردم..
    متاسفم از اتفاقی که براتون افتاده و از اینکه جواب صداقتتون به این شکل داده شده...
    حتما به تاپیکتون سر خواهم زد و از خدا بهترین ها رو براتون میخوام. .


    آقای فدایی یار. ..شرمنده فکر کردم خانم هستید...

    آی تک عزیز..تاپیک ها رو کم و بیش خوندم و از قسمت هایی که مشابه شرایطم بود بهره بردم...

    امروز واقعا داشتم به معنای واقعی کلمه از تنهایی دیوونه میشدم. ...منم واقعا تنهام...
    ممنون از تذکرت عزیزم...ولی من به هیچ عنوان اخمو نیستم...دختر شادو با نشاطی هستم...تو قسمت پاسخم به خانم یاس پاییزی توضیح دادم...خیلی مواظب حد و مرزها هستم ولی لبخند معمولا چاشنی حرفهام هست...
    آرایش ملایم دارم...به تمیزی و زیبایی اهمیت میدم....چادری نیستم اما حجابم رو کامل رعایت میکنم....چیزی بوده که از بچگی خودم انتخاب کردم...به نظر بقیه هم خوش تیپم. ..بارها شده ازم آدرس جایی که ازش خرید میکنم رو بپرسن یا بگن مث مدل خودت واسه ما هم بگیر و یا به سلیقه خودت...اندامم بد نیست اما جا واسه بهتر شدن داره...راستش گاهی واقعا میمونم مشکل کجاست. ..اما طبق چیزهایی که از گوشه و کنار شنیدم ظاهرا خیلی ها از ترس جواب رد شنیدن جلو نیومدن. ..همه فکر میکنند من معیارهای عجیب و غریبی دارم درصورتیکه واقعا اینطور نیست....هرچند نظر خودم اینه اگر فرد مقابل واقعا خواهان باشه ریسک پا پیش گذاشتن رو هم میپذیره
    ممنون از وقتی که گذاشتید...

    راستی من نتونستم موضوع رو تغییر بدم...وقتی رو مثلث میزنی وارد شکایات میشه؟ ؟

  14. 4 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), فدایی یار (جمعه 30 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94)

  15. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    تمنای عزیز،

    1- تاپیک های خواستگاری آقایون را بخونید کمکتون می کنه با نگاه اونها آشنا بشید.
    تاپیک آقای فدایی یار و درد و دلهای آقایون جالبه.
    خواستگاری رفتن و قدم اول را برداشتن برای آقایون انگار خیلی استرس زا و سخت هست.


    شماره های بعدی از خودم نیست. برداشتی آزاد از صحبتهای شخص دیگه ای هست. شاید کمکتون کنه.

    2- پسرهای مناسب و خوب معمولا سخت قدم جلو می ذارن.
    پسرهای حرفه ای شجاع ترند. ولی عواقب پذیرفتن یک پسر حرفه ای خیلی خوشایند نیست.
    گاهی شاید لازم باشه برای قدم اول به آقایون غیرمستقیم کمک کرد. این قدم ظرافت و دقت می خواد.
    نباید پسر حس کنه شما رفتی جلو. باید فکر کنه خودش قدم برداشته.
    نه با اقدام مستقیم بلکه غیرمستقیم بهشون فهموند می تونی بیایی جلو (اشاره کردی که از دور شنیدم از ترس جواب منفی بوده)

    3- یک مطالعه روانشناسی می گه
    ما به کسی علاقمند می شیم که کاری براش انجام بدیم

    به علاوه
    دو تا از ویژگیهای ذاتی مردها "تامین" و "حمایت" هست.

    شما می تونی با این دو نکته مورد شماره دو را تا حدی عملی کنی.

    در محیط کار، دانشگاه .... در یک ارتباط درست و معمولی، از آقایون دوری نکن.
    می تونی با درخواستهای خیلی ساده و کوچیک هم حس تامین کنندگیشون را تحریک کنی (در حد این که خودش را مهم و توانا ببینه در مقابل شما)
    هم اون فاصله اولیه را از بین ببری و بهش بگی من خیلی دور و عجیب نیستم، می تونی قدم اول را برداری.

    4- نکته مهم این هست که بعد از این اشاره جزیی
    دیگه ادامه ندی. به اون آقا نچسبی. دائم باهاش خوش و بش نکنی و رهاش کنی تا خودش تصمیم بگیره.
    شما اجازه اولیه را صادر کردی و تمام. بکش کنار.

    ولی حواست باشه که اگر عکس العمل نشون داد و قدم بعدی را برداشت، قدم مناسب و درست برداری.

    5- ترجیحا هیچ مدل انگشتری دستتون نکنید. با حلقه اشتباه نشه.

    پی نوشت:
    تاپیکهای خواستگاری و صحبتهای دوستان را که می خونم
    یک کمی درکش برام سخته.
    خیلی خوب با خواستگاری سنتی (یک غریبه تلفن بزنه و مثل یک بلایند دیت بری بشینی طرف را بسنجی) ارتباط برقرار نمی کنم.

    مثلا آقای محمد 93 یه جا گفتن قندون بیاره که من از فاصله نزدیک کمی صورتش را ببینم که من به عنوان خواننده ترسیدم،
    چه برسه که سر چنین صحنه ای بازیگر باشی.
    خیلی برام سخت بود تصور حس یک زن در اون لحظه که بدونی فقط اومدن قد و بالای تو را ببینند.

    یه جا گفتن ممکنه بخوام حجابش را بازتر کنه که بهتر ببینمش.
    قسمت شرعی و ... را می دونم. من شخصا اون حجابی که نیاز به بازتر شدن داشته باشه تا صورتم را ببینند ندارم.
    ولی واقعا تنم لرزید از تصور این که مردی بشینه جلوم و بخواد من روسریم را شل تر کنم که بیشتر من را ببینه.

    می دونم که به هر حال در خواستگاریهای نیمه سنتی یا مدرن هم همین اتفاق می افته.
    طرفین همدیگه را می بینند ارزیابی می کنند و قدم جلو می ذارن.
    ولی این که در یک محیط عمومی از ظاهر کسی خوشم بیاد یا از ظاهر من خوششون بیاد و برای سنجش باطن قسمت خواستگاری (مدرن یا سنتی) انجام بشه قابل هضم تر هست.

    اصلا قصدم رد کردن اون شیوه نیست. تخصصی هم ندارم. اما نمی فهممش.

    این توضیح را نوشتم که بگم شاید مواردی که در بالا گفتم با خواستگاری سنتی و شیوه زندگی بعضی از ما جور نباشه.
    خیلی مطمئن نیستم به دردتون بخوره.
    تاپیک آقای فدایی یار خیلی سوال برام ایجاد کرد
    اگر چه خود ایشون قسمت قندون را قبلا حل کردن و دارن می رن خواستگاری فرد مورد علاقشون ولی تاپیک ثقیله
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 31 مرداد 94 در ساعت 00:41

  16. 14 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), فدایی یار (شنبه 31 مرداد 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), یاس پاییزی (شنبه 31 مرداد 94), همت 1400 (شنبه 31 مرداد 94), مصباح الهدی (دوشنبه 02 شهریور 94), اقای نجار (یکشنبه 01 شهریور 94), اثر راشومون (چهارشنبه 04 شهریور 94), اعجاز عشق (دوشنبه 02 شهریور 94), باران13 (چهارشنبه 02 دی 94), سرشار (شنبه 31 مرداد 94)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز....
    به انضمام حرف های دیگر عزیزان من یک حرف متفاوت داشتم...البته به احتمال زیاد مورد مخالفت قرار می گیره و به بدبینی تعبیر خواهد شد...
    من خودم هم مجرد هستم و سنم به مراتب از شما بیشتره....
    اما اصلا نمی تونم این احساس تنهایی شما رو درک کنم! البته برخی از دوستان من هم این احساس رو دارند.......و البته برخی هم ندارند....
    خلا نیاز به ازدواج نباید با تنهایی پر بشه....یا این احساسی که شما دارید...
    متاسفانه این نگاه به ازدواج باعث شده فکر کنیم که ازدواج سکوی پرتابه! ولی اصلا این طور نیست.....عاشق شدن و معشوق واقع شدن شاید حال ما رو خوب کنه ولی کلی قاعده و دستور داره.....کلی بایدها و نبایدهای دست و پاگیر داره.......خلاصه کلی ذهن شما رو درگیر می کنه....
    ازدواج یک احساس کاملا مثبت خالص نیست!! ازدواج یک تعهده....یعنی عهده دار بودن کلی وظایف......
    کسی که می خواد ازدواج کنه خیلی باید با خودش کار کنه.....باید قوی و با اراده وارد بشه....نه فقط با احساس نیاز به محبت....
    در ضمن الان حرفی که به شما می زنم نشانه بدبینی نیست ولی.......باید انتظار روزی رو داشته باشید که این احساس شما آنطوری که شما می خواهید پاسخ داده نشه.(نه اینکه طرفتون بد باشه).اون وقت می خواهید چه کنید؟؟؟برگردید....نه...وقتی می گم باید روی خودمون کار کنیم یعنی اینکه با این احساس سرشار وارد زندگی نشید.....
    شمایی که احساس تنهایی می کنید..چون از خودتون فاصله گرفتید......وقتی آدم به خودش متکی باشه کمتر نیاز به تنهایی می کنه.....
    ببخشید من یکم با واژه درد و دل کردن موافق نیستم......یعنی سیر تا پیاز اون چیزی که تو دلت داری با همسرت در میان بگذاری؟؟....نه!......باید در زندگی اصول مند زندگی کرد......قاعده های زندگی خیلی پیچیدن و شخص به شخص فرق دارن......اما سخت نیستن......مثلا اون دوستمون اون بالا اشاره کرد که به همسرش گفته تو هدیه خداوندی!!! اون احساسش رو گفته...ولی نباید می گفت.....حتی اگر تا آخر عمر این موضوع رو همسرش به رخش نمی کشید....اینجاس که قاعده ها و احساسات در کشاکش هم قرار می گیرن....انتخاب کردن درست و غلطش نیاز به عقل داره.....بدون احساس..... همه اینها در صدم ثانیس....ببینید....زندگی مشترک کار ساده ای نیس که فقط رو احساساتمون پایه ریزی کنیم......
    تمام این مواردی که گفتم از تجربیات افراد متاهل موفق بوده......
    ......................
    نمی دونم چقدر با ازدواج سنتی مخالفی......البته هر دو شیوه ازدواج معایب بزرگی دارن.....اما اگر خودمون رو به ازدواج مدرن مقید کنیم....خودمون روخیلی محدود کردیم.....
    چون سطح ارتباطات اجتماعی ما یا دانشکده اس یا محل کار که اون هم به خاطر رشتتون شبیه همون دانشگاهه..(یعنی ارتباط با آدمها در یک سطح خاص)....یا مهمانی های بزرگ....خوب مگر چند تا فرد مجرد متناسب من در این سطح وجود داره؟؟
    مگر چند جا رو می تونیم تحت پوشش روابط خودمون دربیاریم.....؟

  18. 6 کاربر از پست مفید افسونگر تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), baitollah-abbaspour (شنبه 31 مرداد 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94), یاس پاییزی (شنبه 31 مرداد 94), برنده 1988 (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 51.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 34 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدای عزیز
    بله درسته..ازاطرافیان شنیدم که از ترس جواب منفی بوده اما توی خواستگاری سنتی معمولا فرد مقابل رو از قبل ندیدی و نمیشناسی که بخوای غیرمستقیم چیزی رو بفهمونی. ..هرچند فکر نکنم بلد باشم...چرا که یکی از اساتیدمون بود که فکر کنم به همین غیرمستقیم فهموندنه نیاز داشت ولی من خیلی معمولی رفتار میکردم
    متاسفانه یا خوشبختانه اطرافم خیلی آقا وجود نداره...راستش واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم ازدواج سنتی بهتره یا مدرن...هرکدوم یه سری مزایا دارن...البته ازدواج های ما غالبا سنتیه. ..ولی توی شهرمون نه..
    ممنونم از نظراتتون...

    - - - Updated - - -

    افسونگر جان
    منم تا همین سال گذشته اگر کسی از این احساس باهام حرف میزد. ..درک نمیکردم.امیدوارم شما هرگز درک نکنید..حس خوبی نیست
    کاملا متوجه صحبت هاتون میشم.منم وقتی دوستای مجردم که البته الان متاهلن...از این احساس باهام حرف میزدن..پاسخ های شما رو بهشون میدادم..ولی درنظر داشته باشید جدای از روحیات متفاوت....همه ما دریک شرایط زندگی نمیکنیم..اگر الان من به اینجا رسیدم...اگر در عرض یک سال آنقدر تغییر کردم..بخاطر فشارهایی هست که متحمل شدم...اگر از خدا دلگیرم در حقیقت از بندهاشه که خیلی راحت دل میشکنن. .
    هیچکس نميتونه نیاز به محبت رو کتمان کنه...یا بگه تنهایی خیلی خوبه و خوش میگذره. ..به یه جایی که میرسی میبینی همه رفتن و فقط تو موندی. .تنهایی فقط برازنده خداست...
    شاید اگر منم هنوز دوستای مجرد داشتم این حرفا رو نمیزدم. .بدتر از تنهایی نگاهی هست که متاسفانه جامعه به یه دختر خانم مجرد داره..
    منظورم از درددل همین حرفا بود که اینجا زدم اما با یه دوست نه همسر!!
    حق باشماست. .من دیده نمیشم.
    ممنونم از نگاه متفاوتتون

  20. 3 کاربر از پست مفید Tamanna12 تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 01 شهریور 94), hiva73 (پنجشنبه 12 شهریور 94), یه دختر سرگردان (یکشنبه 01 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16
  3. ریشه همه مشکلاتمو پیدا کردم "دوستش ندارم"
    توسط mahtisa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: جمعه 18 بهمن 92, 06:02
  4. دوستان این "غرور مردونه" که می گن دقیقاً میشه بگید چی هست؟!!!
    توسط مهرانا9 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 مرداد 92, 16:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.