مسئله به دل نشستن خواستگار تا چه حدی در ادامه جلسات میتواند تعیین کننده باشد.

[دختر بیخیال]

دختر بی خیال عزیز رفتار ایشون در جلسه اول کمی تامل برانگیزه منظورم پاسخ ندادن صریح به سوالات شما و در ابهام و ایها سخنن گفتنشون هست این رفتار به نظر من نوعی بازی محسوب میشه و نشان از عدم صداقت هست. دلیل دیگر قابل تصور این هست که شاید این خواستگاری براشو ن جدی نیست و ایشون نخواستن در مورد مسئله ای که هنوز در موردش تردید دارن اطلاعات بدهند و یا اینکه حرفهای ناگفته ای دارن که از بیانش راحت نیستن و می دونن که شاید سد راه ازدواجشون باشه و می خوان زمانی که یک خانمو به خودشون علاقه مند و وابسته کردن ابراز کنن تا در صد شکستشون پایین بیاد

راستش بنظرم برای ایشون جدی تر بود تا من! این مسله که رد میشه
ولی هول شدگی و مطمعنم، چون مشخص بود هول شده بودن ولی آماده اومده بودن، سوالاتشون هم ترتیب خاصی داشت که معلوم بود روش فکر کرده بودن برای اینکه به یک جمع بندی برسند اینو میشد فهمید.

ولی برای من یسری مسایل مهمه، مثلا باید طرف مقابلم وقتی ازش سوالی میپرسم صریح پاسخ بده، برام دو ساعت از زمین و زمان و فلسفه اون چیز صحبت نکنه تا از آخر وقتی پاسخ و میده دیگه تمرکزم از روی اون پاسخ برداشته شده باشه.

وقتی سوال میکردم توضیح حاشیه ای زیاد میدادن طوری که اگر آخرش پاسخ هم میدادن دیگه برای من اینقدر بحث خسته کننده میشد که دیگه توجه من نسبت به پاسخ کم میشد.

یا کلماتی بکار میبردن که من مجبور بودم بهشون بگم اون کلمات با توجه به تعریف خودشون برام تعریف کنند یا باید بهشون میگفتم میخوام تعریف شما رو بدونم نه جامعه و تا از آخر پاسخ صریحتری میدادن.

شایدم بخاطر تفاوت کل نگری و جز نگری خانم ها و آقایونه که گاهی آاقایون اینطوری پاسخ میدند.

ولی در کل من نمیگم ایشون کلا معیارهای بنده و دارند ولی پتانسیل اولیه اشو دارند باید بیشتر بررسی بشه که چون بنظر خودم از نظر ظاهری متناسب همدیگه نیستیم برای همین نمیتونم جلسات و ادامه بدم .
راستش با خوندن نظرات شما دوستان و صحبت با چند تا از دوستان خودم و امروز هم چند ساعتی گذاشتم برای فکر کردن به این موضوع دیگه به یقین رسیدم، پاسخ من منفیه، فقط باید بهانه ای جور کنم .چون فهمیدم دلسوزی و عذاب وجدان نباید داشته باشم راستش قبلا هم این شرایط پیش اومده بود ولی راحتتر قبول میکردن ایندفعه بخاطر اصرار های بیش از حد من عذاب وجدان گرفته بودم :(

- - - Updated - - -

درود بر بانو دختر بیخیال گرامی

ادامه دادنش یا ندادنش بخودتان مربوطه به قول بانو مهرااد اینم یک تجربست جالب بود نوشته شما برام

بنظرم بهتره دختر خانوم ها اجازه بدهند خواستگارهایی که شرایط اولیه مناسب را دارند به خانه شان وارد بشوند و جلسه برگزار بشه مثلا خود من سماجت خواهر باعث شد در همان جلسه اول که آشنایی صورت بگیره و الان هم باهمسرم زندگی خیلی خوبی داریم البته به اندازه باشه ورود خواستگار.

نظرم کارشناسی نیست فقط از دید یک آقا به این مسئله نگاه میکنم

طعمه بسیار خوبی هستی چون احساساتی هستی و این احساسات در شما بیشتره البته طبق گفته خودتان و این احساساتی بودن دختر در جلسات خواستگاری شوربختانه نقطه ضعف بزرگی محسوب میشه که باعث سواستفاده از طرف افراد سودجو میشه که با استفاده از این روش که در اکثر موارد هم جواب میده به خواسته خودشان میرسند.

مسئله دوم که باعث شده تردیدم نسبت به این شخص بیشتر بشه و تقریبا به یقین رسیدم اینه که میگید جواب های کلی میده و بقول معروف میپیچونه یکی از خصوصیات شخصیتی اینگونه افراد طرفه رفتن از دادن جواب درست و کامل به طرف مقابل هستش.

البته برداشت بالا برحسب نوشته شما و بصورت کاملا شخصی از تجربیاتیه که در زندگی بدست آوردم بعنوان یک مرد

سلام جناب خاله قزی
انشالله دختر خانمتون که زودتر بزرگ شدند، از این تجربه های جالب زیاد براتون جمع میکنند

منم دارم همینکارو میکنم، قبلا از هر ده تا یکی راه میدادم الان فیلتر هام و کمتر کردم:)

احساسی بودن من به این مفهوم نیست به راحتی گول بخورم، یا بخاطر وابستگی و احساسات از معیارهام کوتاه بیام اگر اینطور بود تا حالا ازدواج کرده بودم شیرینی هم بهتون داده بودم:)

منظورم این بود باید طرف مقابل برام دلنشین باشه چه ظاهر چه اخلاقی چه علمی و اعتقادی، کلا من بعد از هم نیشینی و هم صحبتی باهاش لذت ببرم و خودمم به ازدواج باهاش و آشنایی بیشتر راغب باشم.

ولی ایشون اینطور نبودن نحوه برخورد و ظاهر و .... هیچکدوم برام دلنشین نبود و من اصلا راغب به آشنایی بیشتر نشدم ولی چون خیلی اصرار میکنند، من عذاب وجدان گرفته بودم.

ولی امروز آرومتر شدم، تصمیم دارم قاطع پاسخم و بدم ، فکر میکنم اینطوری برای خودم و طرف مقابلم بهتره.