به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 خرداد 94 [ 04:35]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نمیخام و نمیتونم از شوهرم جدا بشم مشاورها لطفا کمکم کنید چیکارکنم لطفاااا

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    خانم دقت کن که پست اولت چقدر از همسرت آه و ناله کردی و نوشتی که قطعا می خویا جدا بشی. حالا میای میگی دوستش داری و...
    اینها همه یعنی اینکه شما کنترلی بر احساساتت نداری.

    قدم اول:
    اولین قدمت اینه که بتونی خودت رو کنترل کنی. احساساتت نباید بی مهابا فوران کنه. وقت دلخوری تصمیم نگیر. وقت عصبانیت حرف نزن و سکوت کن و ...

    قدم بعد:
    مهارت های کلامی ت و ارتباطیت رو تقویت کن.

    قدم سوم:

    دلبری برای همسرت رو یاد بگیر. هر جا منطق راه نبرد، از این راه برو.
    .
    .
    .
    .
    بگذار با موقعیت رخ داده برای خودت پیش برم:

    نمی بایست به همسرت می گفتی "چون بابام نمیاد، تو بیا" یعنی که "من اول مال بابابم بعد مال تو"!
    نمی بایست وقتی می گه "کار دارم" اعصاب خودت رو خورد کنی و لجبازی کنی. یه تاکسی می گرفتی خودت برمیگشتی و حتی به پدر و مادرت هم میگفتی "واسه اونا مهمون رسیده."


    به جاش:

    می تونستی از وقتی راه افتادی دل همسرت رو بندازی تو تالاپ و تولوپ. هر از گاهی پیغام بدی که مثلا "چقدر راه دور شده و چرا هر چی میره من به محبوبم نمی رسم"... "چند دقیقه دیگه تا آغوشت " ... و الی آخر! با کله می اومد ترمینال!

    می تونستی چند بار بگی "خواهش می کنم خودت رو به خاطر من اذیت نکن و از خوابت نزن، من خودم میام، دلم نمیاد بااین همه خستگیت اذیتت کنم مهربونم"

    می تونستی وقتی دیدی نمیاد دنبالت بدون اخم و تخم ناز کنی و بگی "یعنی من این همه دلمو صابون زدم تو رو ببینم، نبینمت، همینجوری دلم تنگ بمونه تا صبح؟" شده پیاده می اومد دنبالت!

    و در نهایت اگه باز هم نمی اومد، خودت میرفتی و فردا، بعد از دیدنش و کمی خوش و بش، موضوع دلخوریت رو با لحنی مهربون اما رنجیده می گفتی تا از دلت در بیاره.
    ساده تر نشد؟
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  3. 5 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 27 فروردین 94), نادیا-7777 (پنجشنبه 27 فروردین 94), آنیتا123 (پنجشنبه 27 فروردین 94), اقای نجار (پنجشنبه 27 فروردین 94), بارن (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    با تشکر از پست خوبت آویژه جان

    خیلی نکات خوبی رو آویژه گفت آزاده خانم

    والا با این پستت من یهویی قلبم ریخت و عاشق شدم چه برسه شوهر آزاده جان

    یکی اینجوری بمن بگه، شده سینه خیز تا دم قرار میرم
    زندگی زیباست

  5. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 27 فروردین 94), آویژه (پنجشنبه 27 فروردین 94), اقای نجار (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 خرداد 94 [ 04:35]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از کمکای خوبتون واقعا حرفاتون درست بودولی عزیزم من اصلا ازاول هم نگفتم میخام جدا بشم گفتم که دوست دارم ازش جدا بشم ولی بخاطرابرو خانوادم نمیتونم توی پیام بعدی هم گفتم که نمی تونم جدا بشم آره من قبول دارم اشتباه کردم و واقعا عصبانی و دلشکسته شدم ولی الان که این موضوع پیش اومده بایدچیکارکنم الان چهارروزه من خونه ام و نیومده پیشم حتایه پیام هم نداده دیشب بهش زنگ زدم که مشکلمونو حل کنیم وحرفامونو بزنیم جواب تلفنمو نداد امروز برداشته به مامانم زنگ زده وهنه ماجرا رو به مامانم گفته مامانم هم خیلییییی ناراحت شد که بخاطر رفیقاش نیومده دنبالم من خودم اعتقاد دارم که هربحث وناراحتی بینمون باشه بقیع نباید بفهمن ویه حریمی داشته باشیم هم اینکه خانواده هامونو درگیر نکنیم ولی اون خیلی دهن لقه و هرچیزی بینمون میشه به خانواده خودش میگه الان هم که به مامانم گفت وقتی دیدم به مامانم زنگ زد واینحرفارو زد بهش پیام دادم وکلی حرف زدم ولی اون با نهایت پررویی وطلبکاری باهام درست حرف نزد و گفت حوصلتو ندارم و دیگه کاملا شناختمت
    توروخدا کمکم کنید که چکارکنم الان که این وضعیت پیش اومده به کمکتون احتیاج دارم

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 خرداد 94 [ 04:35]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا بهم بگید برای مشاوره خصوصی با آقای عزیزی چیکارباید بکنم؟
    مبلعی باید بپردازم؟ ازچه راهی اقدام کنم؟
    سردوراهی موندم که اطلاق بگیرم یانه مشکلاتم خیلی حاد شده و دیگه تحمل چنین وضعی روندارم خواهش میکنم اگه اطلاع دارید بهم بگید چجوری بااقای عزیزی مشوزت کنم خیلی عجله دارم لطفا کمکم کنید


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.