سلام وقت همه دوستان بخیر.
خواهر من این آقا عرضه یه خواستگاری رفتن نداره حالا چه طور میتونه نقش تکیه گاه رو برای شما داشته باشه.
سر هر مشکلی میخاد این طوری رفتار کنه؟
به نظرم که خودتون رو سبک کردید که بعد اون ماجرا دوباره برگشتید.البته میدونم به خاطر آبرو و اعتباری بود که پیش خانوادتون خرج این آقا کرده بودید.
30 سالشه بچه که نیست. این آقا به لحاظ شخصیتی استقلال نداره و نشسته ببینه دیگران چه تصمیمی میگرن تا اونو اجرایی کنه.
بعد تازه این دامنه تصمیم گیران ایشون ظاهرا وسعت زیادی داره و فقط به خانواده خودش محدود نمیشه.
البته برای اینکه بشه در این خصوص بهتر نظر داد بایستی دید شما چه معیارهایی برای ازدواج دارید و این آقا تا چه حد با انتظارات شما تطابق داره.
این طوری حداقل از تصمیمی که میگیرید خاطر جمع میشید .
اینکه این آقا رو کامل فراموش کنم یا خیر؟
اگه قرار بر ادامه دادن بود با چه سیاستی ادامه بدم؟
موضوع دیگه اینکه آیا پدر شما باز هم بعد اون کنسلی جلسه خواستگاری اجازه میدن ایشون مجدد اقدام کنن؟
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!
سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)