سلام و عرض ادب دارم خدمت یکایک دوستان عزیزم
مدتی است سئوالی ذهن بنده را تسخیر کرده و چون میدونم
جمعی از دوستان که در این سایت هستند یا جدا شده اند یا در شرف
جدایی و مراحل طلاق هستند
گفتم سئوال م را عمومی کنم ببینم نظر دوستان چیه !!!
================================
دوستانی که جدا شده اند تا حالا شد کسی مثلا بهتون بگه :
شما که با هم خیلی خوب بودید ، چی شد جدا شدید ؟؟؟
به نظر من زندگی ت را طلسم کردند !!
زندگی ت دم چشم اومد !!
شوهرت پیش ت سیاه کردند !!!
و ....
==============================
دقیقا 3 سال پیش بود که بنده از همسرم جدا شدم با تمام مشکلاتی
که واقعا دیگه بریده بودم و نمی تونستم باهاش زندگی کنم
ولی به خاطر بچه ای که بین ما بود
یه جورایی قید خودم زده بودم گفتم باهاش ادامه میدم ..
ولی در زندگی دیگه بیخیال ش میشم !!
دیگه برام مهم نیست چه غلطی میکنه !!
اصلا دیگه باهاش دهن به دهن نمیشم و ....
ولی خوب هرچی سعی کردم نتونستم ...
==============================
خلاصه در این مدت بنده برای حفظ و برگرداندن زندگی م دست
به هر کاری زدم !!!
پیش هر شخصی بگید رفتم !!!
چندین بار مشاوره رفتم ...
ولی کار من دیگه از روانپزشک و مشاور و .... گذشته بود
مونده بودم حیران و سرگردان و دیگه مونده بودم چیکار کنم ....
اکثرا بهم میگفتند :
زندگی تون دم چشم اومد !!
شما دو تا را پیش هم سیاه تون کردند !!
عده ای قصد پاشوندن زندگی تون دارند !!
خاک مرده تو زندگی تون پاشیدند و نسبت به هم سردتون کردند !!
و ...
(( البته اونا نمی دونستند مشکل جدایی من چیه و من هم
سکوت میکردم ))
===================
خلاصه اینجوری شد که مبحث جادو و جمبل در زندگی من باز شد ...
من م که اصلا اعتقادی به این مبحث نداشتم ( البته از دید من )
با تمام بی اعتقادیم نسبت به جادو و جمبل به جایی رسیده بودم
که تا حدودی تسلیم این مبحث شده بودم
خلاصه برای باطل کردن جادوی زندگی م رفتم سراغ اهل فن ش
تا مثلا ایشون جادوی زندگی م را باطل کنه ...
و زندگی سراسر بحث و دعوام را دوباره بهم برگردونه ....
==============================
خلاصه در کش و قوس جدایی و بحث دعوا بودیم
تا به پیشنهاد خانمی به مادرم شخصی به اصطلاح بسیار
خبره در زمینه باطل کردن سحر و جادو و ... بهمون معرفی شد
و بنده به ناچار و بی جواب از همه مشاورین و ...
با مادر و دایی عزیز به دیدار ایشون رفتیم ........
وای وای وای
که چه ماجراهایی را من سپری کردم
از خاک کردن قفل باز شده زیر درخت کاج سبز بگیرید !!!
پیدا کردن یک موش و دعای زبان بند خانم را در دهن موش قرار
دادن (( یعنی مثلا در برابر من موش بشه ))
بردن یک تکه چوب تابوت مرده ....
تا چاله کندن و خاک کردن یک طلسم در زیر پای یک زن فوت شده
در قبرستان (( تازه اونم سپیده نزده )) !!!!
و .....
وای که من چه کارها کردم تا بلکه این زن آدم بشه و دست از این
کارهاش برداره ولی نشد که نشد ........!!!!!!!!
دوست داشتید بگید تا براتون تعریف کنم ...
شاید بهم بخندید ....
ولی این آقای tanhaei که امروز شاهد تایپیک هاش هستید
یک کوه تجربه و تجسس و ماجراجویی پشت ش خوابیده ...
==============================
الاایوحال میخواستم بدونم شما چقدر به مبحث
طلسم و جادو و جمبل اعتقاد دارید !!!!؟؟؟؟
شما چقدر بدنبال باطل کردن طلسم زندگی تون رفتید ؟؟؟؟
ممنون میشم پاسخ بدید .......
علاقه مندی ها (Bookmarks)