من وهمسرم نیما 9 سال از من بزرگتره 5 سال از زندگی مشترکمون میگذره یک پسر 3 ساله دارم
از اوایل زندگی خیلی زیاد باهام بحث مون میشه ممکنه سر یک موضوع کم ارزش ولی به یک مشکل بزرگ تبدیل میشه ودر ادامه چند روزی باهام قهر میکنیم و نیما اصلا در این مدت با من نه حرف میزنه نه ازغذای که من درست کردم میخوره نه در یک رختخواب میخوابیم و درست میشیم مثل دو غریبه زیر یک سقف اخر کار من مجبورم پا پیش بذارم اشتی کنم نیما هیچ زمان برای اشتی پا پیش نمیذاره پیش اومده 1 ماه قهر بودیم اخر کار من اشتی کردم تازه کلی هم باید منت ش بکشم به این اسونی ها اشتی نمیکنه
وبحث امشب ما
من بعد از ازدواج فهمیدم نیما مشکل تنفسی داره یعنی چند دقیقه ی یکبار باید بینی ش بکشه بالا تا بتونه نفس بکشه شاید خنده دار بنظربرسه ولی این حرکتش شده براش عادت جلو غریبه و اشنا چند دقیقه ی یکبار انجام میده و پیش اومده که چندین نفر به من گفتن چرا نیما این کار میکنه ادم حس بدی بهش دست میده و من خجالت زذه میشم ودر جواب نمیدونم چی بگم
و برای این بیماری نیما بردمش دکتر ولی دکتر گفت این هیچ مشکل تنفسی نداره ونیازی به عمل هم نداره شده براش عادت
پسر مون هم چند روز پیش این کار باباش تکرار میکرد امشب من به نیما گفتم که اینکارت حداقل جلو پسرمون انجام نده هرچی از دهنش در اومد بهم گفت وبهم حمله کرد زد توی صورتم دهنم شد پرخون شیشه شیر ریخت روی صورتم کلی بهم فحش وناسزا گفت دست انداخته بود دور گردنم داشت خفه م میکرد منم دست انداختم توی یقه لباسش پاره شد حالا میگه میخوام لباس پاره م رو نشون بابات بدم تکلیفم مشخص کنم باهات مثل همیشه من مقصر میکنه و....
شما بگین چکار کنم که دلم پر از درده جلو پسرم 20 دقیقه داشتم ازش کتک میخوردم جدیدا پسرم از بس شاهد کتک ودعواهای ما بوده پرخاشگرشده
من موندم یک زندگی کاملا سرد وبدون هدف
نمیدونم به کی میتونم حرف دلم بزنم و ازش کمک بخوام
ازشما عاجزانه تقاضا میکنم کمکم کنین لطفا
- - - Updated - - -
نمیدونم چرا اینجا هم کسی بهم راه حل نمیده ؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)