چرا برای جدایی اقدام نمی کنه؟

[sanjab]

راستش نمی خوام اقدام قانونی کنم نمیخوام من کسی باشم که راه دادگاهو پیش میگیره.. اگر اون میخواد که زندگیرو تمومش کنه خودش باید این راه هارو بره .. من تا لحظه آخر تو خونم میمونم و تلاشمو میکنم برای حفظ زندگیم اما اگر بره دادگاه و درخواست طلاق بده در اونصورت از یک ریال از حقوقم هم نمیگذرم و ذره ای هم ملاحظه شو نمیکنم.

آفرین دوست عزیز

به نظر من تصمیمت عاقلانه است. بزار اون اولین قدم رو در این مسیر برداره

حسابی خودت رو با کار و فعالیت سازنده و شاد مشغول کن. به صاحبخونه هم بگو لطفا در این مورد

با خود همسرم صحبت کنید چون قرارداد را ایشون بستند و خودت رو کنار بکش تا حد ممکن.

امیدوارم آنچه صلاح هست برایت اتفاق بیوفتد.

موفق باشی

[Kamelia-94]

سمای عزیزم. حق داری هر کس جای تو بود رنج می کشید.
ولی صبور باش. آدمی که خواب باشه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده رو نمی شه هیچ جوره بیدار کرد.
اینکه اصلا خودش رو نشون نمی ده و نه عصباتیه و نه ناراحت و پشیمون و کاملا بی تفاوته...
واقعا گیج کننده است...
کاش دوستان بیان و در مورد مسائل حقوقی اطلاعات بدن. یا اگر بشه با یک وکیل مشورت کنی.
در مورد نامه هم به نمیدونم با این بی تفاوتی که از خودش نشون میده و خودشو مخفی می کنه، شاید روش بی تأثیر باشه.
صبور باش. بی تابی نکن. دوستان میان و کمکت می کنن.
تنها نیستی گلم.

[سرگشته دوست]

آیا امکانش هست باالتماس وخواهش اورابرگردانی؟

[Alp]

آیا امکانش هست باالتماس وخواهش اورابرگردانی؟

کاش یه دکمه ی unlike اینجا بود تا پستتو unlike میکردم.. سرگشته دوست هیچی با زور و التماس نمیشه اگه بشه هم دووم نداره..

[سرگشته دوست]

خیلی ممنون لطف داری منم همین طورشماراآنلایک می کنم
نگفتم زور

[سوده 82]

سلام سماء عزیزم، تاپیک قبلیتو خونده بودن و منتظر تاپیک جدیدت بودم گلم...من تنها کاری که میتونم بکنم اینه که واست دعا کنم،همونطور کة خودت میدونی منم حال و روزم بهتر از تو نیست عزیزم! توکل کن به خدا خودش هر چی صلاحمون باشه همونو واسمون ورق میزنه، ایمانتو قوی کن و فقط از خودش بخواه...
گلم خودتم میدونی التماس کردن اصلا تو رو به اون نمیرسونه بلکه با این کار ازت دورتر میشه!
امیدوارم بالهای صداقت و کارشناس های دیگه بیان و مارو کمک کنند، به قول کاملیا عزیز تو تنها نیستی،واست دعا میکنم! خدا بزرگه...

[رزا]

سلام عزیزم...همسر شما باید بیاد و تکلیف شما رو روشن کنه شما دوست دخترش که نبودی که با یه خداحافظی همه چیز رو تموم کنه راستش من نمیدونم مشکل شما چی هست وتاپیک های قبلیتون رو نخوندم ولی چیزی که روشنه اینه که همسرت واقعا آدم بی مسئولیتیه ..شاید میخواد شما رو خسته کنه تا خودت بری درخواست طلاق بدی ...متاسفانه بعضی از آدم ها وقتی میبینن طرفشون باآبرو هستش به خودشون اجازه سوءاستفاده میدن....عزیزم چند ماه سکوت کردی چی دستگیرت شد؟؟؟/هزار سال دیگه هم صبر کنی هیییییییچ تغییری اتفاق نمیفته چرا؟؟ چون همسرت اصلا براش مهم نیست و نمیفهمه مسئولیت چیه؟؟همین فردا برو با یک وکیل خوب صحبت کن نه واسه جدایی واسه گرفتن نفقه...دیگه هم با خودش تماس نگیر بذار همسرت بفهمه که شما هم جدی هستی و شاید اینطوری به خودش بیاد ببین تا تو اقدام نکنی اونم هیچ کاری نمیکنه..من اجازه دخالت تو کار شما رو ندارم ولی وقتی چند ماهه که حتی باهات تماسم نداشته شما میخوای سالگرد ازدواجتون رو بهش تبریک بگی؟؟؟؟!!! که چی بشه ؟همسرت جوابت رو نمیده تازهاینطوری خیالش بیشتر راحت میشه که شما بخاطر دوست داشتنش از حق و حقوقت میگذری بجای این کار بهش بفهمون که این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست بخدا علت اینکه نمیاد تکلیفت رو روشن کنه واسه اینه که رو شما شناخت داره اگر باهاش قاطعانه برخورد میکردی الان تو این وضع نبودی.. نه همسر شما و نه هیچ مرد دیگه با زور و التماس به زن نزدیک نمیشن که تازه دورتر هم میشن ببخشید زیاد صحبت کردم ایشالله که خدا مشکل شما و همه ی دوستان رو حل کنه..آمین

[parsa1400]

سلام

من طرز فکر و منش شما رو تحسین میکنم . اینکه اون اول باید پا قدم بشه تو طلاق درسته

ولی بانو اگه صحبتهای منو به یاد بیاری بهتون گفته بودم که تالحظه طلاق برا وصال تلاش خواهیم کرد ولی خب به چه قیمتی

الان 5ماه گذشته گیریم تا شب عید نیومد حتی بهت زنگم نزد یا بهتره بگم اصلا براش مهم نبودی اصلا شاید دو یا سه سال همینطور نشستی آخرش چی ؟

در مورد من غلط فکر نکن من هرگز با طلاق موافق نیستم هرگز ولی وقتی میبینم هنوز صادقانه و پای عشقت نشستی و داری هر روز خودت رنج میدی و اون حتی بهت یه اسمس نمیده که مردی یا زنده ایی و اصلا برات ارزش قائل نیست دلم برات میسوزه .
خود من وقتی دیدم همسرم به اون راحتی منو رها کرد و تو این 8 ماه حتی یه اسمس بهم نداده و سرش به لاینش گرمه و بجایی که اون فکر عواقب طلاق باشه من دارم درد میکشم . تصمیم گرفتم رهاش کنم . حتی از فکرم بیرونش کنم . و خدارو شکر کنم . برا اینکه امکان داشت بدتر باشه و آبروی منو طور دیگه ای ببره

در هر حال نصیحت من به شما خواهر رنج دیده اینکه برا طلاق پاجلو نذار چون شما خواهان پایان نیستی . ومن حرفتو قبول دارم .
ولی گفتم اول برا برگشتش به قانون مراجعه کن .

بانو . مواردی که بهت میگم قابل شکایت میباشد نه به هدف طلاق بلکه برا برگشت همسرت . سما ج وقتی همسرت زبون نرم و پر محبت شما رو نمیشنوه و چشمای متورم و گلی رنگ شما رو نمیبینه و از کسی هم حرف شنوی نداره بهترین راه قانونه.

و این شما هستی که باید از یه جا شروع کنی چون اون رفته دنبال زندگیش واین شمایی که داره عمر و زندگیت حروم میشه .

1) اولین مورد پرداخت نفقه است شامل 1 مسکن 2 لباس 3 خوراک 4 اثاث منزل 5 هزینه های درمانی میباشد
2)عسر و حرج . یعنی به وجود آمدن وضعیتی که برای زوجه تحمل آن سخت باشد 1 ترک زندگی زناشویی توسط زوج به مدت شش ماه ویا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه . 2 اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مشروبات الکلی. 3 محکومیت قطعی زوج به حبس 5سال یا بیشتر .4 ضرب و شتم یا سو رفتار از جانب زوج . 5 بیماری زوج و صعب العلاج بودن آن . 6 و..7و 8و...............
بانو بقیه اش مهم نیست فعلا برا شما هرچند کلا 12 بند میباشد که در عقد نامه شما کامل آمده

موارد فوق را در مرحله اول میتوان برا بازگشت به زندگی اجرایی کرد ولی میتوان با نقض موارد فوق و اثبات شما در دادگاه طلاق هم گرفت .
بانو شما حتی میتونی مهر بذاری اجرا چون حق شماست و در مورد طلاق هم حرفی نزنی و از تمکین شوهرت هم خارج نشی

شما به هدف طلاق نرو دادگاه نیت شما سر به راه کردن همسرته پس خودتو ناراحت نکن . یادمه بهم گفتی برا خرجی به حسابت پول زده اولا این نشون میده که همسرتم با وکیل در ارتباطه و یه جورایی کاراشو کرده پس شما زیاد نمیتونی رو نفقه حساب باز کنی
میمونه ترک منزل که این بهترین گزینه برا شکایت خواهد بود و اصل قانون در بالا با رنگ قرمز آمده ماده 1130 قانون مدنی که اثبات آن موجبات طلاق زوجه را هم فراهم مینماید. بانو من مطمعا هستم همسرت تو این دادگاه ها به خاطر این شکایت ها نمیاد تا شما در خواست طلاق بدی . اون رفته دنبال زندگیش .

این اصلی ترین راهیکه شما باید بری . بانو میدونم با این حرفایی که زدی داری خود خوری میکنی . عیبی نداره بازم برا رضایت دلت چند ماه دیگه اصلا تا شب عید صبر کن . پدرم میگه زن و شوهریکه سه شب قهر کردن و هموندیدن به هم حروم میشن و باید دوباره عقد کنن خنده داره ولی واقعیته وایی به حال من که چند ماهه همسرمو ندیدم
همسرت هم زرنگه میخواد بری مهر بذاری اجرا تا تقسیطش بیاد بعد بره در خواست طلاق بده
به خدا هنوز از دست دادن همسرمو اونم با این همه بی احترامی باور ندارم ولی وقتی میرم خونم میبینم نیست باورم میشه طلاق بدون دلیل مد شده .
وقتی خودمو جای شما میذارم از قانونا حالم بهم میخوره وقتی هم جای خودم هستم بازم حالم بهم میخوره میدونی چرا ؟
چون ما از جمله سوختگانیم و ربطی به قانون نداره هرکی همسرشو نخواد صبح به راحتی آب خوردن میره قانون اینه
بدروووووود

[sama_t]

سرگشته دوست عزیز, حرف طلاقو اول من زدم اما وقتی که دیدم قبول کرد و خیلی هم جدی بود شوک شده بودم گریه می کردم التماسش می کردم که نره و یه فرصت دیگه به زندگیمون بده اما خب اشتباه بود ... سوده جان ممنونم گلم .. منم همیشه به یادتم و هرروز برات دعا میکنم گلم, فکر میکنم داری خوب پیش میری شکر خدا. رزا جان, همسرم الان بیکاره جای درست و حسابی نداره وضعیت خوبی اصلا نداره , اما با این حال هر چقدر که ازش پول بخوام دریغ نمیکنه اگه نمیگیرم به خاطره اینه که میدونم وضعیتش خیلی بدتر از منه.. البته اینم میدونم که مقصر خودشه و اون بوده که این وضعیت و ایجاد کرده. دلش میخواد که توافقی جدا بشیم که من به اینکار راضی نیستم .حدود یک ونیم در ماه داره اجاره اینجا رو میده در حالیکه اگر اقدام به طلاق کنه فکر میکنم خیلی کمتر از این مجبور باشه قسط مهریه بده به همین دلیل میگم نمی دونم چرا اقدام نمیکنه. نگفتم میخوام تبریک بگم سالگرد ازدواجو ,گفتم میخوام یه حرفایی رو بهش بزنم. مشاورین این سایت به من گفتن که ابراز علاقه داشته باش بهش به همین دلیل می خواستم بهش اس بدم. آقا پارسا میدونم خیلی از حرفایی که میزنید واقعیت داره اما باورم نمیشه که همسرم بخواد انقدر اذیت بشم که خودم بذارم برم.. باورم نمیشه آدمی که هفت سال باهاش زندگی کردم همچین آدمی باشه.. هر چند تو این مدت خیلی کارا ازش دیدم که هیچ وقت باورم نمیشد از اون ببینم.. بله درست میگید با وکیل در ارتباطه چون خیلی از اقوام نزدیک و دوستانش وکیلن. وقتی حرفای شما رو میخونم تنم میلرزه چون میدونم که خیلیهاش حقیقت داره .. میدونم که ممکن چند سال از عمرم بگذره و جوونیم تموم شه اینجا , اما نمی تونم برم دادگاه .. چون خیلی کارا رو هنوز نکردم هنوز حتی یک بار هم خودمون یا خانواده هامون درباره این مشکل حرف نزدیم که بخوام برم دادگاه درخواست نفقه یا مهریه کنم. دارم رو حرفتون که گفتین با پدرم صحبت کنم تا بره سراغ همسرم فکر میکنم. اما خیلی نگرانم هنوز جرات انجامشو ندارم.شما مرد هستید میدونید که شرایط زندگی بعد از طلاق برای شما خیلی راحت تر از منه.. دعا میکنم که شما هم به آرامش و خوشبختی برسیدممنونم از دوستانی که وقت گذاشتن و نظرشونو بیان کردن.

[parsa1400]

بانو نمیخواستم ناراحت کنم ولی پدرت عقلانی ترین کار تو این وضعیت . نه بانو وضعیت من بعد طلاق بهتر از شما نیست چون من سوختم .
ایکاش میتونستم بیخیال باشم ایکاش میتونستم دوباره به دختری اطمینان کنم . نه بانو برا منم سخته مگه دختریکه 4 سال پیش رفتم خاستگاریش عاشقم نبود مگه با تموم وجودش منو نمیخواست پس چیشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا چطوور دوباره میتونم به دختری اطمینان داشته باشم . نه فکر نکنم خیلی میترسم هرچی همسر آیندم بیشتر بگه دوست دارم من بیشتر میترسم . من هرگز پای سند جدید نخواهم رفت . هرگز چیزی به نام خودم نخواهم کرد .

نمیدونم شاید روزی دوباره عاشق شدم . عاشق کسیکه ازم سند نخواد ازم پول نخواد منو برا خودم بخواد منو برا آرامش بخواد منو برا خودش بخواد شاید اونوقت تمام دنیامو ریختم به پاش ولی همچین کسی وجود نداره . پس من میمونمو ویلام و ماشینم . تک تنها بدون وجود پارسا

برا زندگیت دست از تلاش برندار .