به غیرازمواردی که خانم صالحه توی هر دوپست گفتنددو نکته به نظرمن میرسه: افرادی که اعتماد بنفسشون ضعیفه توی فرهنگ پذیری کمی دچارمشکل میشن وممکنه درنظر دیگران نابهنجاریا کمی گیج بنظربرسن.ولی جامعه شناسان دیدگاه عوام وسطحی روقبول ندارن ومیدونن که ریشه ش درضعف اعتمادبنفسه نه بهره هوشی.نکته دوم که شایدمهمترباشه،درسته که مامیگیم خوبه انسان متفاوت فکرکنه تا دچارعادتهای غلط عمومی نشه اما یه عقل وعقلانیتی خارج از ذهن ماوجود داره که بایداون رو رعایت کرد(پشت این جمله دیدگاههای محکمی توی فیزیک وفلسفه وکلا علم وجود داره)
- - - Updated - - -
مثالش اینه که مثلامن شنیدم توی ژاپن سنگ ساختمون نازکترومحکمترازکشورهای توسعه نیافته ست مصالح ساختمون اینقد باحجم زیاد بکارنمیره،خب کسانی که تصمیم به این تغییرات گرفتن اون عقل کلی که توی خونه سازی بکارمیره رو زیرسوال نبردن شاید هزاران سال طول کشیده تا نوع خونه سازی به تکامل حالارسیده یعنی اون عقلانیت خارج از عقایدودیدگاه مارشدکرده،اونافقط ضعف ها واسرافهای غیرضروری روحذف کردن وکیفیت روبهترکردن.خب حالاشماتوی این جامعه هستی سعی کن اون عقلانیت وعرفی که توی جامعه هست روبهش احترام بذاری ورعایتش کنی (واین بشه باوروعادتت)یعنی معمولی باشی خودت باشی من حدس میزنم بخشی ازمشکل حل بشه وخلاقیتت شکوفابشه سعی نکن جلب توجه کنی یابه شکل خاص وعجیبی ظاهربشی چون اینجوری سلسله اشتباهتت توی جمع شروع میشه
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)