همسرم بیرحمانه کتکم زد میخواهم طلاق بگیرم

[آرام دل]

کاملیا عزیزم
خیلی ازت ممنونم
اشتباهم رو پذیرفتم خیلی هم پشیمونم ولی چه سود...
نمیدونم چم شده بود یه لحظه خدا رو فراموش کردم نبایست از کوره در میرفتم
صبر میکنم تا آروم بشه و برگرده:((
شدم عین بچه هایی که بی تابی مادرشونو میکنند
خیلی بدم خیلی...
فقط خدا کنه برگرده و به سرش نزنه که واسه همیشه بره...

مصباح الهدی جان حرف خوبی زدند

گاهی باید اول یه بار همه چی خراب بشه تا از نو و به درستی ساخته بشه...

[Samane1367]

بهتره چند روز از همدیگه دور باشین که قدر همدیگه رو بیشتر بدونین
تا وقتی برگشت نه اون شما رو بزنه نه شما تبلت و لبتاپ بکشونی و سرش داد بزنی
اون فقط داره تحریکت میکنه که منتش رو بکشی به نظرمن برمیگرده نگران نباش

[ammin]

سلام.

اولا فروش خونه خودت به لحاظ اقتصادی منطقی نیست کاری به دخالت وعدم دخالت شوهرت وخانوادش دراین زمینه ندارم..

.اگه این خونه روبفروشی عمرابتونی بعدا چنین خونه ای بخری حتی به ارزش سود بانکیش هم نمی ارزه چون سال به سال از ارزش کل پول کاسته میشه وبه اررش خونه اضافه میشه یعنی هرماه عملا چندبرابرسود بانکی ازارزش کل پولت ضررمیکنی!!

دوم چطورمیخواستی یه همسایه ببری واسه پدرومادرت که ظاهراطبقه پایین هستند اینم میتونه باعث مشکلاتی برای خنواده خودت بشه ......

سوم:خودت روبخاطر شکستن لپ تاپ وتبلت سرزنش نکن اگه سرزنش کنی این انرژی منفی ذخیره میشه ومجددا بعدا این کارا روبرای تخلیه خودت انجام میدی فدای سرخودتو وشوهرتو بچت(امیدوارم حداقل شکسته شده باشن این همه زحمت کشیدی هدرنرفته باشه چندباره داری پرتش میکنی حالاباگوشتکوب راحتترخردمیشدن)

اما تو شوهرت رومعتاد نازو محبت خودت کردی وخانوادت تورومعتادو وابسته نازوحمایت خودشون هرخانواده ای دخترمتاهلشو دوست دارن وحمایت میکنن ولی حمایتها افراطی بوده...


چهارم:کارشوهرت هم صحیح نبوده خانوادش روآورده وبهشون گفته شماچه دسته گلی میخواستی به آب بدی:-)


پنجم:استفاده ابزاری ازپسرت چه توسط تو وچه شوهرت کاملا اشتباست اونو وارد دعواتون نکنیدبصورت خلاصه:

۱_روی آرامش خودت کارکن و همش تصاویروحرفهای موقع دعوارو مرورنکن گفتنی هاروگفتیدشنیدنی هاروشنیدید وهردوتاتون میدونیدکجا اشتباه کردید

۲_ازالتماس وعذرخواهی های مکرروبیجا پرهیزکن ولی ازهرنشانه وسیگنالی ازطرف شوهرت برای جوش دادن دوباره استقبال منطقی وملایم کن نه افراط نه تفریط

۳_پدرت رودنبالش نفرست وسعی کن اول مسأله روساده بعد حلش کنید(ریاضی هایادته؟)یعنی پدرومادرهاوبچه ت رو ازبحث هاکناربکشید بینم دوتاتون چندمرده حلاجید

۴_اجازه بده خودش مسأله اقتصادی روحل کنه حمایت افراطی ازاو درماندش میکنه،مرحله اول شغل مناسب بعد خونه بخادبگیره یاکجا زندگی کنید درشرایط شمااولویت دومه(سعی کن خونه ت رو نفروشی اون مال توست)

۵_یه کم به پروردگاربزرگ فرصت بده کارشو انجام بده اینقد بالاپایین نپر دخترخوب من درک میکنم احساسی وعاطفی هستی ولی قدم به قدم جلو برو.انشا الله مشکلت به زودی حل میشه

پ.ن:تایپیکت خیلی پست خورده تقریباهمه حرفاهم شبیه هم هست یعنی با۴یا۵پست مطلب جمع میشد

[آرام دل]

سلام
آقا امین خیلی ممنونم
با خوندن پستتون خیلی آروم شدم
اون قسمت گوشکوب خندم گرفت
خدا دلتونو شاد کنه

[anisa]

چقد خوانواده هاتون تو زندگیتون دخالت دارن .

نمیخوام بگم کارای شوهرت ، حرفاش تهدیداش درست بوده شاید میخواسته تورو وادار به کارایی کنه که خودش دوست داشته حالا به زورم شده . اما همش دارم فکر میکنم اگه یکی لپ تاپ منو بزنه بشکنه چی کار میکنم ؟؟

[آرام دل]

لب تاب دیه اش بیشتره یا با لوله جارو برقی کتک خوردن!!
بدنم سیاه و کبوده میبینم حالم بد میشه
من میدونم همسرم دوستم داره
منم دوستش دارم
با اینکه دلتنگشم اما نمیخوام اصرار کنم برگرده
دوست دارم زمانی که آروم شد برگرده
خیالم راحته قصدش طلاق نیست
میخواد تنبیهم کنه
قربونش برم که تنبیه کردن هم بلد نیست
خودشو عذاب میده:((

[آرام دل]

مادرم دیشب خواب برادر شهیدش رو دید میگفت توی خواب من و پسرمم بودیم اونجوری که مادرم تعریف میکرد:


میگفت تو خونه قدیمی مادرم بودند داییم خیلی خوش سیما و نورانی بود داشت باهاش صحبت میکرد علی هم کنارش نشسته بود اما تو که دورتر از ما بودی صداش که کردی ناپدید شد و مادرم از خواب بلند شد:(((

من با اینکه ندیده بودمش اما چند بار خوابشو دیدم هر چی میخواستم بهم میداد
اما الان ازم ناراحته:((

دارم دیوونه میشم گریه هام تمومی نداره:(((
از داییم خواسته بودم کمکم کنه اما فکر کنم از من دلخوره:(((


دیگه روم نمیشه چیزی ازش بخوام:((
همسرمم هی sms میزنه همش هم حرف از جدایی میزنه میدونم دلش میخواد منتشو بکشم...
نمیدونم میتونم تحمل کنم یا نه...
من به لب تابش آسیب رسوندم اما اون به جسمم:((
پس من چقدر گذشت دارم!!



دیشب مزار شهدا بودم حالم خیلی خوب بود
اما دوباره بهم ریختم :((

[anisa]

100% جسم شما دیه اش بیشتره آرام دل عزیز

گفتم که نمیخوام بگم کارش درست بوده .واقعا حرفایی که پدر شوهرت و شوهرت میزنن سخته تحملش اما جوابش شکستن لپ تاپ و تبلت نیست . همینه که آدم باید تو عصبانیت خودشو کنترل کنه .

شما اون لحظه فقط لپ تاپشو نشکستی روح و روانشو شکستی همون کاری که اون با حرفاش میکرد اما چون شما زدی وسیلشو شکستی نمودش خیلی بیشتره و از تحملش خارج شده با جارو برقی به جونت افتاده . در واقع هر دو از روی خشم بوده .

یه مثالی میزنم وقتی من با کسی درگیری لفظی پیدا میکنم و شایدم حرفم کاملا منطقی و درست باشه اما طرف مقابلم متوجه نیست یعنی فکر میکنه حرف خودش درسته . بعد من میزنم لپ تاپشو میشکنم ، اون فرد اصلا خودشو مقصر نمیدونسته بعد فکر میکنه چه گناهی کرده که زدن لپ تاپشو شکستن خوب معلومه اون لحظه هر بلایی سر طرف میاره یعنی نمیتونه منطقی فکر کنه. مثلا من اگر با بابام دعوا بیافتم به وسایل خونه مثل تلویزیون خسارت بزنم دیگه تو خونمون راه نمیده منو .

شاید بهتر باشه یه مدتی بگذره اروم تر شین و بیشتر فکر کن سعی کن خودتو جای اونم بذاری مطمئننا یه جاهایی تو و یه جاهایی حق با اونه .بعدش به نظر من بهش بگو که از روی عصبانیت و حرفایی که شنیدی باعث شد کنترلتو از دست بدی همونطور که اون این کارو کرده .

[آرام دل]

انیسا جانم
من نمیخوام کارمو توجیه کنم
ولی من اول لب تابشو نشکوندم فقط با پا زدم به پایه فلزی مبل آسیبی ندید سالم بود(البته ظاهری چون روشنش نکردیم که!)
بعدش که به جونم افتاد و کتکم زد پدرم هنوز نمیدونه کتک خوردم
وگرنه بیخیال نمینشست
فقط به خواهرم گفتم
پسرمم رازداره میدونه اگه به کسی چیزی بگه کار خرابتر میشه
بعد از کتک خوردن لب تاب و تبلتشو داغون کردم
اره من اشتباه کردم حتی نبایست با پا میکوبیدم:((

ممنونم از راهنماییت دوست خوبم

[ammin]

من میدونم همسرم دوستم داره
منم دوستش دارم



میخواد تنبیهم کنه
قربونش برم که تنبیه کردن هم بلد نیست
خودشو عذاب میده:((

‏


این شد یه چیزی

بهش بگو هردوتامون اشتباه کردیم،زندگی هیچکش بدون مشکل نبوده و نیست ..من باخودم فکرکردم وبه نتیجه رسیدم فروش خونه منطقی نیست....تو هم اگه تقصیری داشتی خودت بایدفکرکنی وبه نتیجه برسی من نمیتونم به جای توفکرکنم.

من کلی باخودم کلنجار رفتمو دعواروفراموش کردم. هروقت خواستی برگردی خونه خوش اومدی.

اگه تهدیدت به طلاق کرد وباکنایه حرف زد بگو اختیارتو باخودته من به سهم خودم دارم سعی میکنم درست ومنطقی رفتارکنم..دیگه خودت میدونی.اگه دیدی داری سوق داده میشی به سمت التماس یاعصبانی شدن باهاش خداحافظی کن و بگو من حرفاموزدم..


خلاصه توپ رو بنداز توزمین شوهرت تابلکه سنگاشو باخودش واکنه وکناربیاد باخودش..


اگه بین حرفاتون پایه ی شوخی پیش اومد وباشوخی وخنده سروته ش روهم آوردیدوقال قضیه روکندیدکه چه بهتر:-‏)‏