سلام.. نمیدونم باید چطوری شروع کنم ولی بهتر همین اول بگم که از مادر پدرم بدم میاد. مادرم از وقتی ازدواج کرده با مادر شوهر و پدر شوهرش هم خونه بوده. پدر بزرگم نجیب ترین آدمی بود که تو دنیا دیده بودم ولی مادر پدرم... تا به این روز که 24 سال سن دارم هرروز تو خونمون دعوا و جنگ اعصاب. واقعا نمیدونم چی کا رکنم. مادر پدرم همش سر چیزای کوچیک ایراد میگیره. اعصابم خیلی ضعیف شده قرص اعصاب می خورم. مادر پدرم 79 سالشه. هرروز آرزوی مرگشو دارم ولی خدا به حرفم گوش نمیده حتی به خدا گفتم حاضرم من بمیرمو راحت شم ولی خدا بازم به حرفم گوش نمیده. خواهش میکنم کمکم کنید خیلی درمانده ام...