به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 48
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 95 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1393-1-03
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,112
    سطح
    27
    Points: 2,112, Level: 27
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 174 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید باید برای کاری بیرون میرفتم

    خلاصه و مفید بگم و سرت رو درد نیارم

    نترس از اینکه از دستش بدی بهش زمان بده تا با خودش خلوت کنه و کمی درگیر بشه

    یا باید صادقانه ازش سوال کنی که چه چیزهایی اعتماد بیشتر تو رو جلب میکنه یا باید خودت اونها رو به راه ها و روش های مختلف پیدا کنی

    چند نکته رو فراموش نکن

    در همه حال از خوبی و حرکات مثبت صحبت کن

    زمان تعیین نکن مگر اینکه خودش بگه

    سعی کن معیارهای جلب رضایت رو پیدا و طبق اونها عمل کنی

    موفق باشی

  2. کاربر روبرو از پست مفید ذمانح تشکرکرده است .

    paykan20 (یکشنبه 17 فروردین 93)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array
    برام خیلی دعا کنید دوستان . خیلی التماس دعا دارم ...
    دعا کنیم که استخاره خوب بیاد و جواب مثبت بگیری!؟ و اینکه یکسال دیگه بیای اینجا تاپیک بزنی : " همسرم نسبت به من سرد است ! چه کنم!؟؟ "

    چرا نمیخوای قبول کنی که ایشون قلباً شما رو نمیخواد !!

    خودت بهت بر نمیخوره که یه نفر با کلی تردید و شک و مشورت با دوستانش و استخاره و ... نهایتا جواب مثبت بده!!؟؟

    این جملاتی هم که گفته که " من نسبت به همه پسرها بدبین هستم و اعتمادی ندارم و ... " به نظر من فقط عذر و بهونس و اصلا نه ربطی به این ماجرا داره و نه حقیقت داره!!!

  4. 4 کاربر از پست مفید mehrdad_m تشکرکرده اند .

    myl (دوشنبه 18 فروردین 93), paniz93 (پنجشنبه 16 مرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 17 فروردین 93), ژینا (دوشنبه 18 فروردین 93)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 اردیبهشت 93 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1393-1-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    154
    سطح
    3
    Points: 154, Level: 3
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad_m نمایش پست ها
    دعا کنیم که استخاره خوب بیاد و جواب مثبت بگیری!؟ و اینکه یکسال دیگه بیای اینجا تاپیک بزنی : " همسرم نسبت به من سرد است ! چه کنم!؟؟ "

    چرا نمیخوای قبول کنی که ایشون قلباً شما رو نمیخواد !!

    خودت بهت بر نمیخوره که یه نفر با کلی تردید و شک و مشورت با دوستانش و استخاره و ... نهایتا جواب مثبت بده!!؟؟

    این جملاتی هم که گفته که " من نسبت به همه پسرها بدبین هستم و اعتمادی ندارم و ... " به نظر من فقط عذر و بهونس و اصلا نه ربطی به این ماجرا داره و نه حقیقت داره!!!
    سلام دوست عزیز ؛ نه خیر دعا برای جواب نیست ، دعا کردن برای این که خداوند خیر من و تمام جوانان رو توی زندگی و ازدواجشون قرار بده
    اگر ایشون قلباً منو نمی خواست و 100% مطمئن بودن حتما تا حالا 10 بار جواب منفی داده بودن ، ولی از رفتار و پیگیری خودشون هم معلومه که یه چیزهایی هست . برای خودمم خیلی مهمه که اوت کشش اولیه وجود داشته باشه ، قرار نیست من اسیر بگیرم ببرم توی زندگیم ، قراره من بهشون آرامش بدم و ازش آرامش بگیرم ، ولی چیزی که الان دنبالشم اینکه چرا این حسه ایجاد نشده ، خوشبختانه دختر رک و صادقی است حرف دلشو میزنه ، صداقت ایشونه که علاقه ی منو نسبت به ایشون بیشتر کرده ، خودشون هم میگن من باید با جدیت این فرصتمو بررسی کنم شاید توی آینده این فرصتی برام پیش نیاد .
    بنده خیرمو از خدا خواستم از خدای مهربان خواستم اگر می بینه خیرم در این ازدواج هست یا میشه خیرمو در این ازدواج قرار داد ( به دلایل خیلی زیادی) این ازدواج صورت بگیره ولی اگر خیر درش نیست صورت نگیره .

    بهتره بیاییم یاد بگیرم ذهنیت منفی نداشته باشیم ؛ نسبت به مسایل و صحبت ها و افراد ذهنیت مثبت داشته باشیم مگر این که خلافش ثابت بشه ........

  6. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم بیشتر ما ادما اینجوری هستیم که اگه به یه چیزی اصرار بیش از حد بشه در مقابلش مقاومت نشون میدیم چون احساس اجبار میکنیم و این اجبار اجازه نمیده که احساس واقعی مون بروز پیدا کنه . دیدید دختر و پسری رو که همدیگه رو دوست دارن و وقتی با مخالفت خانواده روبرو میشن اصرارشون برای ازدواج بیشتر میشه . ولی اگه اصرار از طرف خانواده برای ازدواج باشه بر عکس میشه و احساس میکنن علاقه ای به طرف مقابل ندارند حال انکه اگه خانواده مخالف بودند فرد احساسش شعله ورتر میشه . همونطور که قبلا هم گفتم یه مدت ایشونو رها کنید یعنی اجبار رو از روشون بردارید . البته اینم در نظر داشته باشید که این کار ایشون شما رو مصمم تر کرده شاید اگه همون اول موافقت میکردند شما اینقدر مصمم نبودید . راستی این خانم تو سن بیست سالگی چطور دبیرن؟ برای دبیر شدن حداقل باید ایشون مدرک کارشناسیشو گرفته باشه . و برای اینکار حداقل 22 سالو باید داشته باشه .

  7. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 18 فروردین 93), paykan20 (دوشنبه 18 فروردین 93)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 اردیبهشت 93 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1393-1-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    154
    سطح
    3
    Points: 154, Level: 3
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    برادر خوبم بیشتر ما ادما اینجوری هستیم که اگه به یه چیزی اصرار بیش از حد بشه در مقابلش مقاومت نشون میدیم چون احساس اجبار میکنیم و این اجبار اجازه نمیده که احساس واقعی مون بروز پیدا کنه . دیدید دختر و پسری رو که همدیگه رو دوست دارن و وقتی با مخالفت خانواده روبرو میشن اصرارشون برای ازدواج بیشتر میشه . ولی اگه اصرار از طرف خانواده برای ازدواج باشه بر عکس میشه و احساس میکنن علاقه ای به طرف مقابل ندارند حال انکه اگه خانواده مخالف بودند فرد احساسش شعله ورتر میشه . همونطور که قبلا هم گفتم یه مدت ایشونو رها کنید یعنی اجبار رو از روشون بردارید . البته اینم در نظر داشته باشید که این کار ایشون شما رو مصمم تر کرده شاید اگه همون اول موافقت میکردند شما اینقدر مصمم نبودید . راستی این خانم تو سن بیست سالگی چطور دبیرن؟ برای دبیر شدن حداقل باید ایشون مدرک کارشناسیشو گرفته باشه . و برای اینکار حداقل 22 سالو باید داشته باشه .
    سلام دوست عزیز . خیلی مچکرم از بابت نظرتون
    کاملا حرفتون رو قبول دارم ، توی این مدت سعی دارم دیگه اصراری نکنم .
    با خود دختر خانم قرار گذاشتیم توی این مهلت دو هفته ایی خودم ایشون رو از دانشگاه بیارم منزلشون تا فرصت بیشتری داشته باشیم باهم حرف بزنیم و ایشون بیشتر بررسی کنند؛
    امروز که باهاش حرف زدم و سوال کردم ، میگن نظر خانواده شون و کلاً کسانی که منو می شناسن اینه که بهتره جواب مثبت داده بشه و پدر و مادرش بهش میگن اگه تو نظرت منفیه پس چرا نمیگی تا به خانواده پسر اطلاع بدیم ، اینطوری درست نیست که بلاتکلیف هستن ،دختر خانم میگه من در جواب منفیم تردید دارم نمی تونم جواب منفی بدم ولی نمی تونمم جواب مثبت بدم.
    وقتی ازش سوال میکنم به نظرت چرا حس و علاقه ایجاد نشده میگن بخدا نمی دونم چرا ایجاد نشده خودمم موندم . ولی باور کنید ازتون بدم نمیاد . از هیچ چیزتون .
    وقتی ازش سوال میکنم از چی من خوشت اومده و برات ارزشمنده ( یه مقدار فکر میکنه) میگه : اخلاق ، ایمان ، نجابت ، صداقت و ...
    من بهشون گفتم خیلی وقتا آدم فکر میکنه نسبت به خواستگارش حسی نداره ولی وقتی شناختش بیشتر میشه یا ریز که میشه می بینه دوسش داره یا ازش بدش میاد .

    ایشون دانشجوی تربیت معلم هستن ، یعنی استخدام رسمی آموزش و پرورش هستن و متعد هستن بعدش تدریس کنند ، حتی تعهد محضری هم دادن .

    دوستان من واقعا موندم دیگه باید چی کار کنم و چطوری باهاشون حرف بزنم.

    دوستان قراره پنج شنبه شب یا چهار شنبه شب باهم بیرون بریم ، قصد دارم صحبت های شما رو براش پرینت بگیرم و بهش نشون بدم .
    ازتون خواهشی که دارم فرض کنید این دختر خانم مخاطب شماست و قراره راهنماییش کنید تا اون تصمیمی که درست هست ( چه منفی چه مثبت ) رو بگیرند لطفاٌ خودتون باهاش صحبت کنید !!!! این شما و این دختر خانم ، بفرمایید
    خیلی ازتون ممنونم.


    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط paykan20 : دوشنبه 18 فروردین 93 در ساعت 20:43

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 اردیبهشت 93 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1393-1-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    154
    سطح
    3
    Points: 154, Level: 3
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از دوستان کسی مایل نیست با این دختر خانم صحبت کنه ، ایشون منتظر صحبت های شما هستن. مرسی

  10. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 22:49]
    تاریخ عضویت
    1393-1-04
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    3,729
    سطح
    38
    Points: 3,729, Level: 38
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    193

    تشکرشده 95 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ولی من خودم به شخصه با دختری که هیچ تمایل و رغبتی به سمت من نداشته باشه ازدواج نمیکنم.به نظرم باید حداقل یه نیمچه گرایشی به سمت طرف مقابلش داشته باشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید myl تشکرکرده است .

    mehrdad_m (سه شنبه 19 فروردین 93)

  12. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 اردیبهشت 93 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1393-1-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    154
    سطح
    3
    Points: 154, Level: 3
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط myl نمایش پست ها
    ولی من خودم به شخصه با دختری که هیچ تمایل و رغبتی به سمت من نداشته باشه ازدواج نمیکنم.به نظرم باید حداقل یه نیمچه گرایشی به سمت طرف مقابلش داشته باشه.
    سلام دوست عزیز .صحبت شما متین و قابل احترام ، هیچ پسری دوست نداره با دختری ازدواج کنه که بهش علاقه ایی نداره ؛ علتی که من دارم با این دختر حرف میزنم اینکه یه حسی بهم میگه ایشون همون نیم چه علاقه ایی به من دارن ، ولی خودشون حسش نمی کنن باور ندارن ... می دونید چرا ؟؟
    چون : خودتون رو بذارید جای دختر خانم و فرض کنیم به من علاقه ایی نداشته باشید دیگه نمیاین اینقدر دیگه ماجرا رو کشش بدید ( باوجود اینکه خانوادش بهش میگن اگه نظر قطعیت منفیه بگو تا به خانوادش بگیم و اعلام جواب کنیم)
    اگه علاقه ایی نبود و حس دوست داشتن وجود نداشت هر بار که میخواستم ببینمش این قدر بهانه پیدا میکرد و دلیل میاورد که نخواد منو ببینه !!!!

    دوستان ، من توی این مدتی که با این دختر خانم بودم ، حس می کنم ایشون کاملاً بی میل نسبت به ازدواج با من نیستن ، ولی نمی دونم چطور بهشون این موضوع رو ثابت کنم .!!!!
    ویرایش توسط paykan20 : سه شنبه 19 فروردین 93 در ساعت 16:41

  13. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادرم نمی دونم چرا شما منظور منو نمی گیرید من میگم اون دوستتون داره ولی اینو نمیبینه چون داردتون . اون لذت میبره از اینکه شما میخواهیدش . و اون هی ناز میکنه . اگه میخواهید شعله های عشقش اشکار بشه هم برای شما و هم برای خودش خیلی ساده ترکش کنید . رهاش کنید . تحت فشار نذاریدش . ازش نخواهید که بهتون جواب مثبت بده . فقط بهش بگید من به نظرت احترام میذارم و دیگه اذیتت نمیکنم . همین . و یه مدت اصلا سراغی ازش نگیرید . درسته با دیدارهای زیاد با صحبت کردنا با محبتهاتون ممکنه اون بیشتر بهتون علاقه مند بشه ولی خودش متوجه این عشق پنهان که تو قلبشه نخواهد شد و همیشه این ذهنیت درش خواهد بود که با اجبار ازدواج کردم . اگه دوستش دارید این فرصت رو بهش بدید .

  14. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    paykan20 (چهارشنبه 20 فروردین 93), شیدا. (چهارشنبه 20 فروردین 93)

  15. #40
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 اردیبهشت 93 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1393-1-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    154
    سطح
    3
    Points: 154, Level: 3
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    برادرم نمی دونم چرا شما منظور منو نمی گیرید من میگم اون دوستتون داره ولی اینو نمیبینه چون داردتون . اون لذت میبره از اینکه شما میخواهیدش . و اون هی ناز میکنه . اگه میخواهید شعله های عشقش اشکار بشه هم برای شما و هم برای خودش خیلی ساده ترکش کنید . رهاش کنید . تحت فشار نذاریدش . ازش نخواهید که بهتون جواب مثبت بده . فقط بهش بگید من به نظرت احترام میذارم و دیگه اذیتت نمیکنم . همین . و یه مدت اصلا سراغی ازش نگیرید . درسته با دیدارهای زیاد با صحبت کردنا با محبتهاتون ممکنه اون بیشتر بهتون علاقه مند بشه ولی خودش متوجه این عشق پنهان که تو قلبشه نخواهد شد و همیشه این ذهنیت درش خواهد بود که با اجبار ازدواج کردم . اگه دوستش دارید این فرصت رو بهش بدید .
    سلام خواهر خوبم ، از این که وقت می ذارید و بنده رو راهنمایی می کنید خیلی سپاسگزارم . ممنون
    درسته ، حرف شما رو کامل قبول دارم چون وقتی ازش می پرسم ازت من بدت میاد ؟؟؟ میگه نه میگم پس چرا مهرم به دلت نیست میگه نمی دونم !!!!

    اصلا به نظر من غیر ممکنه آدم نسبت به اخلاقیات و روحیات و کلاً نسبت به یک شخص شناخت داشته باشه و بهش حسی نداشته باشه. یا حس دوست داشتن وجود دارد یا حس بد آمدن ، میانه ایی وجود نداره
    برداشت من از عکس العمل های این دختر خانم اینه منو هرچند کم دوست داره ولی خودش متوجهش نیست .
    بنابراین حرف شما کاملا درسته . سعی میکنم و حتماً یه مدتی رهاش کنم ،
    ولی متاسفانه موضوعی که هست ، ممکنه خانوادش بهش فشار بیارن که دیگه زشته پسره و خانوادشو 2 ماه و خورده ایی علاف کردی !!!!
    به نظرتون یه زمان 2 هفته ایی برای این مدتی که شما میگید کافیه ؟؟؟؟؟؟


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.