به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عدم فراموشی گذشته و دو دلی در اقدام به ازدواج

    سلام دوستان

    شاید مشکلات من یادتون باشه در اون برهه زمانی واقعا کمکم کردید و یه جوری گذشت . مشکلات من اوایل امسال بود و مباحثش هنوز هست . http://www.hamdardi.net/thread-28444.html

    من بعد از اون زمان در آخرین مکاتبه لینک اون بحث رو بهشون دادم و خداحافظی کردیم . از اون زمان 10 11 ماهی گذشته احساس من مثل اون موقع نیست ولی باز هست . گاهی که فکر می کنم دلایلی پیدا می کنم که ما مناسب هم نبودیم و ... ولی باز ایشون از یادم نمی ره . مخصوصا از چند وقت پیش که تو مسیرم از تهران گذشتم و دقیقا از ایستگاهی که ایشون برام عکسشو فرستاده بود باز همه چیز تازه شد . حتی کلی با خودم کلنجار رفتم که پیامک بدم بهش ولی نمی خواستم باز یادش بندازم دوست ندارم اذیت شه شاید فراموش کرده باشه اصلا شاید ازدواج کرده باشه
    حالا چیکار کنم که فراموشش کنم . من قبل از اون همچین ارتباطی با هیچ کس نداشتم . هر دختر چادری که می بینم بلافاصله یاد اون می اندازه منو . ولی می خوام ازدواج کنم می ترسم از اینکه بعدش یاد ایشون باز باهام باشه . اصلا میشه فراموش کرد یا باید باهاش کنار بیام ؟ اگه آره تا کی ؟
    ممنون

  2. 3 کاربر از پست مفید ahuman تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (یکشنبه 11 اسفند 92), maryam240 (چهارشنبه 13 اسفند 93), میشل (شنبه 10 اسفند 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام اهیومن عزیز،

    یه مدت تو همدردی نمیدیدمتون، خوشحالم که بازم اینجایید.

    از نظر من یه نشونه ی بلوغ فکری اینه که خواسته هامون حول ارزش ها، معیارها و ویژگی ها متمرکز میشن، نه حول انسان ها.

    در این حالت ما جذب انسان ها نمیشیم، بلکه جذب ارزش ها و معیارهای خودمون میشیم. و انسان ها به میزانی که حاوی ارزش های ما باشن برامون ارزشمند میشن، اما با نبودشون ما همینطور درگیر نمیمونیم.

    هدف تشکیل خونواده با فردیه که تناسب های لازم رو (در بعد شخصیتی و فرهنگی و اهداف و ...) دارا باشه. در واقع همین تشکیل خونواده یکی از اهداف ماست، هدف فرد خاصی نیست... اگه اینطور باشیم، دیگه زندگی ما بی جهت تحت تاثیر انسان ها قرار نمیگیره.

    البته اینکه تا حدودی احساسات درگیر بشه، نشونه وجود عواطف در یک فرد هست. اما اگه این عواطف با بلوغ فکری همراه بشن، سلامتمون تضمین میشه.

    من در جریان ارتباط شما نیستم، اگه تصمیمتون برای جدایی پایه های درستی داشته، اینکه احساساتون هنوز درگیر مونده، میتونه براتون فرصتی برای رشد فراهم کنه. یعنی آزادی از این احساسات بشه یه تمرین برای رسیدن به بلوغ فکری.

    موفق باشید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ahuman (دوشنبه 12 اسفند 92), Amir_23 (دوشنبه 12 اسفند 92), asemaneabi222 (یکشنبه 11 اسفند 92), faghat-KHODA (شنبه 10 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), کاغذ بی خط (دوشنبه 12 اسفند 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام اهو من جان ؟ چطوری داداش من ؟ منو یادت هست یا فقط اون خانم یادت مونده ؟!! منم مشکلم بسیار شبیه شما بود

    شما برخی اصول اولیه فراموش کردن یه رابطه (مثل بستر زدایی،توقف فکر) رو رعایت نکردی که.پس چطور انتظار دارید فراموشش کنید.با دلیل خدمتتون عرض می کنم.


    گاهی که فکر می کنم دلایلی پیدا می کنم که ما مناسب هم نبودیم و ... ولی باز ایشون از یادم نمی ره .
    این نقض مشخص توقف فکر.خب داداش من نباید فکر کنی دیگه !!! اون رابطه رو به کل فراموش کن.اینقدر بالا پایین نکن تا از توش چیزی در بیاری .هر چقدر بیشتر بهش فکر کنی چیزایه جدیدی از توش در میاد که ذهنت تا مدتها باید تحلیلشون کنه اون که تموم شد یه چیز دیگه.و این قصه همچنان ادامه داره .... .بخدا من کشیدم میدونم چی می گی.نکن این کارو.


    حتی کلی با خودم کلنجار رفتم که پیامک بدم بهش .....
    اینم نقض مشخص بستر زدایی.یعنی چی پیامک بدم ؟؟؟ یعنی میخوای بگی بعد اینهمه مدت هنوز شمارش رو داری ؟؟؟

    اگه واقعا میخوای فراموشش کنی نباید ازش هیچ چیزی پیشت بمونه.حتی یه شماره.البته قرار نیست فراموشش کنی.قراره وابستگی که به جهت احساسی بهش پیدا کردین به صفر برسه که کاملا شدنیه.

    اینکه بعد ازدواج هم ایشون به یادتون بیاد یا نه ، تماما دست خودتونه.اینکه شما تا چه حد ادم مقایسه گری هستی.زمانش بستگی به رعایت اصول اولیست که متاسفانه به نظر میاد شما خیلی جدیشون نگرفتی.حالا خیلی کارهای جانبی هم هست مثل ورزش و دوری از گوش دادن اهنگ های غمگین (واسه من این بخش خیلی مهم بود.بخصوص اهنگهایی که خاطرهش رو یادم میاورد) و کلا پر کردن وقتتون که کم تاثیر نیستن.

    از همین حالا تصمیم بگیر که همه شرایط رو کاملا رعایت کنید بهتون قول میدم تا دو سه ماه دیگه میاید تاپیک میزنید از یکی خوشم اومده چجوری بهش بگم ؟! عین من که چنین تاپیکی زدم و یه جماعت رو سر گردان کردم

    فقط خدا
    بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته

    باشد نه شعور
    لازم برای خاموش ماندن



    ژان دلابرویه



  6. 5 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    ahuman (دوشنبه 12 اسفند 92), asemaneabi222 (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), کاغذ بی خط (دوشنبه 12 اسفند 92), میشل (شنبه 10 اسفند 92)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    سلام اهیومن عزیز،

    یه مدت تو همدردی نمیدیدمتون، خوشحالم که بازم اینجایید.

    از نظر من یه نشونه ی بلوغ فکری اینه که خواسته هامون حول ارزش ها، معیارها و ویژگی ها متمرکز میشن، نه حول انسان ها.

    در این حالت ما جذب انسان ها نمیشیم، بلکه جذب ارزش ها و معیارهای خودمون میشیم. و انسان ها به میزانی که حاوی ارزش های ما باشن برامون ارزشمند میشن، اما با نبودشون ما همینطور درگیر نمیمونیم.

    هدف تشکیل خونواده با فردیه که تناسب های لازم رو (در بعد شخصیتی و فرهنگی و اهداف و ...) دارا باشه. در واقع همین تشکیل خونواده یکی از اهداف ماست، هدف فرد خاصی نیست... اگه اینطور باشیم، دیگه زندگی ما بی جهت تحت تاثیر انسان ها قرار نمیگیره.

    البته اینکه تا حدودی احساسات درگیر بشه، نشونه وجود عواطف در یک فرد هست. اما اگه این عواطف با بلوغ فکری همراه بشن، سلامتمون تضمین میشه.

    من در جریان ارتباط شما نیستم، اگه تصمیمتون برای جدایی پایه های درستی داشته، اینکه احساساتون هنوز درگیر مونده، میتونه براتون فرصتی برای رشد فراهم کنه. یعنی آزادی از این احساسات بشه یه تمرین برای رسیدن به بلوغ فکری.

    موفق باشید.
    سلام
    ممنونم
    حرفاتون خیلی کمک کرد و آرامش داد . اینکه هدف فرد خاصی نیست و مهم رابطه است با اینکه همون فرد هم با بیخیالی گذاشت رفت ولی من ... باز به گذشته فکر می کنم .



    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط faghat-KHODA نمایش پست ها
    سلام اهو من جان ؟ چطوری داداش من ؟ منو یادت هست یا فقط اون خانم یادت مونده ؟!! منم مشکلم بسیار شبیه شما بود

    شما برخی اصول اولیه فراموش کردن یه رابطه (مثل بستر زدایی،توقف فکر) رو رعایت نکردی که.پس چطور انتظار دارید فراموشش کنید.با دلیل خدمتتون عرض می کنم.




    این نقض مشخص توقف فکر.خب داداش من نباید فکر کنی دیگه !!! اون رابطه رو به کل فراموش کن.اینقدر بالا پایین نکن تا از توش چیزی در بیاری .هر چقدر بیشتر بهش فکر کنی چیزایه جدیدی از توش در میاد که ذهنت تا مدتها باید تحلیلشون کنه اون که تموم شد یه چیز دیگه.و این قصه همچنان ادامه داره .... .بخدا من کشیدم میدونم چی می گی.نکن این کارو.




    اینم نقض مشخص بستر زدایی.یعنی چی پیامک بدم ؟؟؟ یعنی میخوای بگی بعد اینهمه مدت هنوز شمارش رو داری ؟؟؟

    اگه واقعا میخوای فراموشش کنی نباید ازش هیچ چیزی پیشت بمونه.حتی یه شماره.البته قرار نیست فراموشش کنی.قراره وابستگی که به جهت احساسی بهش پیدا کردین به صفر برسه که کاملا شدنیه.

    اینکه بعد ازدواج هم ایشون به یادتون بیاد یا نه ، تماما دست خودتونه.اینکه شما تا چه حد ادم مقایسه گری هستی.زمانش بستگی به رعایت اصول اولیست که متاسفانه به نظر میاد شما خیلی جدیشون نگرفتی.حالا خیلی کارهای جانبی هم هست مثل ورزش و دوری از گوش دادن اهنگ های غمگین (واسه من این بخش خیلی مهم بود.بخصوص اهنگهایی که خاطرهش رو یادم میاورد) و کلا پر کردن وقتتون که کم تاثیر نیستن.

    از همین حالا تصمیم بگیر که همه شرایط رو کاملا رعایت کنید بهتون قول میدم تا دو سه ماه دیگه میاید تاپیک میزنید از یکی خوشم اومده چجوری بهش بگم ؟! عین من که چنین تاپیکی زدم و یه جماعت رو سر گردان کردم

    فقط خدا
    سلام
    ممنونم . بله مگه میشه یادم بره هم شما و خانم میشل رو یادم هست و می مونه


    بستر زدایی کردم تا حدودی . ترانه هایی که یاد گذشته می اندازه گذاشتم کنار شماره اشم از گوشی پاک کردم ولی از ذهنم پاک نشده یعنی حفظ ام . این دوری از آهنگ های غمگین و الان بیشتر سعی می کنم رعایت کنم و تاثیر خوبی داره
    راستش منم تا یه مدت دیگه احتمالا همچین تایپیکی بزنم . دیگه لطفا تعجب نکنین دوستان

  8. 2 کاربر از پست مفید ahuman تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (چهارشنبه 14 اسفند 92), میشل (دوشنبه 12 اسفند 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بسیار حرفهای میشل جان عالی بود...+بستر زدایی و توقف فکرfaghat_khodaنشان میده که همه توی این همدردی چه قدر چیز یاد گرفتیم

  10. 2 کاربر از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده اند .

    ahuman (چهارشنبه 14 اسفند 92), میشل (دوشنبه 12 اسفند 92)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 اردیبهشت 93 [ 14:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-12
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    119
    سطح
    2
    Points: 119, Level: 2
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام من یه سوال از دوستان مخصوصا صاحب این تاپیک دارم
    آیا واقعا علاقه زیاد به یه دختر میتونه علت ترک و رها کردن اون از طرف پسر باشه؟
    شما چطور چنین چیزی را توجیه و هضم میکنید برای خودتون؟
    مگه نمیگند اگه پسری دختری را دوس داشته باشه هر کاری برای به دست اوردنش میکنه؟
    ممنون میشم پاسخ دقیق و کاملی به من بدید

  12. کاربر روبرو از پست مفید hadis20 تشکرکرده است .

    ahuman (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببخشید دیر جواب میدم . به بحث من زیاد پاسخ داده نشد دیر به دیر سر می زنم

    سلام من یه سوال از دوستان مخصوصا صاحب این تاپیک دارم
    آیا واقعا علاقه زیاد به یه دختر میتونه علت ترک و رها کردن اون از طرف پسر باشه؟
    شما چطور چنین چیزی را توجیه و هضم میکنید برای خودتون؟
    مگه نمیگند اگه پسری دختری را دوس داشته باشه هر کاری برای به دست اوردنش میکنه؟
    ممنون میشم پاسخ دقیق و کاملی به من بدید
    زاستش من در طول این رابطه همیشه بین منطق و احساس گیر کرده بودم . با اینکه معمولا آدم منتطقی هستم و قبل از اون هیچ رابطه ی خاصی با کسی نداشتم ولی در این مورد احساسات هم وجود داشت و منتطق هم بود . من منتظر یه فرصت مناسب بودم تا از راه درستش اقدام کنم . مثل خیلی از پسرا قول ازدواج الکی ندادم اون موقع کار و درآمد مشخصی نداشتم شزایطم کلا مناسب نبود اینو منطقم می گفت و همین منطق نمی ذاشت مثل خیلی از پسرا هر کاری بکنم . می خواستم سنجیده و مشخص این کارو بکنم اگه قراره بکنم تا برای همیشه پایدار بمونه. برای همین به بهونه نمایشگاه تصمیم گرفتم همدیگه رو ببینیم برای اولین بار هدف این دیدار هم فقط ازدواج بود چون با هیچ دختری غیر از این قرار ملاقات معنا نداره به نظرم و البته اینو باز به خودش نگفته بودم و تو ذهن خودم مقدمه چینی می کردم ولی آخرش گفت نمیاد و با یکی دیگه داره ازدواج می کنه و ... اینکه به فاصله دو سه ماه می تونست به یکی دیگه انقد جدی فک کنه برام سواله چون دخترا اگه واقعا به یکی علاقه داشته باشن مدت ها طول می کشه بتونن به یکی دیگه فک کنن و اینو خود شما که دخترین بهتر می دونین ولی حتی به خاطر اینکه موقعی که پیش اون پسره بود بهش پیامک دادم دعوام کرد و شاکی بود
    ولی با همه اینا خیلی براش احترام قائل بودم و یکی از بهترین دخترایی بود که تو عمرم دیدم با اینکه مثل همه اشتباه هم داشت و باعث بیشترشونم من بودم

  14. کاربر روبرو از پست مفید ahuman تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (چهارشنبه 14 اسفند 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.