به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 54
  1. #11
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad68 نمایش پست ها
    اما 7...12 به نظرم شما شرایطت از من خیلی بهتره و الکی داری به خودت سخت می گیری . البته الان شما باید بم مشاوره بدی نه من به شما !
    نه اشتباه شما رو همین میدونم
    شما فکر میکنید بعد از گرفتن مدرک ارشد و رفتن سربازی (تقریبا 4 تا 5 سال) بلافاصله سرکار میرید

    من مثل کوهنوردی هستم که جلوتر از شما دارم صعود میکنم و به قله کوه رسیدم
    حالا متوجه شدم هر چی تلاش کردم بی فایده بوده ،از این بالا وضعیت فاجعه باره

    توی تاپیک قبلی بهت توصیه کردم که دنبال یک کار ساده و حتی پاره وقت و با حقوق نازل باش
    من 4 سال جلوتر از شما هستم

    توصیه من اینه که یک کاری برای خودت دست و پا کن (پاره وقت ، نامرتبت با رشتت ، مرتبت ولی با حقوق کم خلاصه هرچی که باشه)
    و ضمن ارشد کار هم بکن (واحد های ارشد خیلی کمه ترمی 9 تا نهایت 12 واحد و بعضی واحد هاش که نیاز به کلاس رفتن نداره مثل پایان نامه و سمینار )

    بعد به واسطه اون کار برای ازدواج اقدام کن
    احتمالا برای سربازی افراد متاهل میافتن شهر خودشون
    اگر نشد شما که مدرکت خوبه میتونه امریه بگیری
    (ارشد سراسری داری) یا در نهایت میتونی سرباز معلم بشی

    راه سختیه ولی شدنیه فقط از همین حالا تکلیف کارتو مشخص کن و بیشتر از ارشد دنبال کارت باش

    امیدوارم اشتباه برداشت نکنی من هر مطلبی که نوشتم خواستم حقایق رو بیان کنم
    اونم بعنوان یک همدرد (که بیشتر از خودت سختی کشیدم و تحمل کردم)

    اگر فکر میکنی که این 4 5 سال رو با درس و سربازی طی میکنی و بعد از اون بهت هم زن میدن هم کار اشتباه میکنی

  2. 4 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 10 اسفند 92), Parsa1 (شنبه 10 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92), تهمتن (شنبه 10 اسفند 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام
    منم دقیقا همین مشکل و دغدغه شما دوستان رو دارم و گفتم منم نظرم رو به اشتراک بذارم
    کشور ما از نظر اجتماعی در حال تبدیل از یه جامعه سنتی به یه جامعه مدرنه. یعنی نه سنتی هستیم مثل افغانستان و نه پیشرفته مثل آمریکا . از نظر اجتماعی دارم میگم نه صنعت و تکنولوژی
    برای همین ما الان از نظر اجتماعی خیلی عیب در جامعه مون داریم. برای همین مشکل ازدواج عیب های امروز جامعه مون از هر دو جامعه سنتی و پیشرفته بیشتره.
    علوم انسانی و جامعه شناسی همه متفق القول میگن که انسان بالغ سالم ، باید رابطه بالغانه با یه مخاطب خاص داشته باشه، باید رابطه احساسی و عاطفی و جنسی داشته باشه . اینها نمونه هایی از یه انسان سالم امروزی هستند. برای مثال انسان بالغی که تا سن 27-28 سالگی رابطه جنسی نداشته باشه ، این فرد یه فرد سالم و شاداب نمی تونه باشه البته استثنائات به کنار
    توی کشورهای سنتی مثل افغانستان ، چون جوونهاشون معمولا تحصیلات نمی کنن و سربازی اجباری هم ندارند و پسرهاشون از همون 15-16 سالگی از نظر اقتصادی مستقل میشن ، توی همون سنین پایین هم ازدواج می کنند و به نیازهای خدادادی و غریزی خودشون به طور مطلوب پاسخ میدن
    توی کشورهای غربی و پیشرفته هم، مثل کشور ما تحصیلات می کنن و سن ازدواج شون بالاست. اما اونا دوستی و رابطه قبل از ازدواج رو بد و گناه نمی دونند. از همون سن 15-16 سالگی هر کدوم خیلی صادقانه و با تعهد با یه نفر رابطه برقرار می کنن و از این طریق به نیازهای خدادادی شون پاسخ میدن. خیلی مواقع هم این رابطه هاشون به ازدواج ختم میشه خیلی وقتها هم نمیشه. اما لااقل توی زندگی شون شاد و سالم بودند و نیازهای غریزی خودشون رو خیلی منطقی و عقلانی رفع کردند

    متاسفانه توی کشور ما نه از راه کشورهای سنتی میشه زندگی کرد و نه از راه کشورهای پیشرفته ...

  4. 6 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92), Parsa1 (شنبه 10 اسفند 92), reza 12 (شنبه 10 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92), ارشیا (شنبه 10 اسفند 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 تیر 93 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-26
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    212

    تشکرشده 188 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز من به شما توصیه ی اکید می کنم قبل از هر کاری بلافاصله برای رفتن به سربازی اقدام کن. متاسفانه طبق قوانین کشور بدون کارت پایان خدمت یا معافیت شما دارای هیچ گونه حق و حقوق شهروندی نیستید و شما رو به عنوان یک شخصیت حقیقی به رسمیت نمی شناسند. بهتون کار داده نمی شه، پاسپورت بهتون نمی دن، و دردسرهای دیگه. اگر هم سنتون بالاتر بره به مراتب رفتن به سربازی براتون سخت تره. پس این گزینه اگرچه نامطلوبه ولی آش کشک خاله ست که پای همه ست، چه بهتر که هر چه زودتر خورده بشه!
    در ضمن از دید خودت فقط به ماجرا نگاه نکن. خانواده ها حق دارند که نمی خوان دخترشون عقد کرده بمونه. چه تضمینی هست که تو دوران عقد چه اتفاقی می افته؟ نمی تونن که دخترشون رو معلق و بلاتکلیف مدتهای طولانی نگه دارند، پس به کسی جواب مثبت می دن که حداقل ملاک ها مثل کارت پایان خدمت و شغل رو داشته باشه. برای همین هم هست که سن ازدواج بالاست چون برای تحصیل و بعدش سربازی و بعد کار پیدا کردن چندین سال زمان لازمه ولی چاره ی دیگه ای نیست.
    شما اگر قرار بوده و هست فقط برای رفع نیاز جنسی ازدواج کنید همون بهتر که برید دنبال دوستی. آخه نوع صحبت کردنتون این حس رو القاء می کنه که برای رفع نیاز خاصی عجله دارید. درسته ما همه نیاز عاطفی و جنسی داریم که باید رفع بشه ولی اگر می بینی دلیل اصلی ازدواجت رو نیاز جنسی تشکیل می ده و با فرض رفع اون نیاز از یه طریقی دیگه انگیزه ی ازدواج نداری بهتره که اقدامی برای این کار نکنی. باید زمانی اقدام کنی که رفع نیاز جنسی تنها یکی از دلایل ازدواجت باشه و اون هم نه دلیل اصلی.
    مشکل شما الان سربازیه. در این حالت که نه کار داری نه سربازی رفتی کسی جدی نمی گیردت. چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد. تنها تو نیستی. همه ی پسرا این مسئله رو دارن. اگر درس می خونی برای کلاس و پرستیژش یا مدرکش به هیچ عنوان ادامه نده که تو این دوره حرف اول رو پول می زنه. اگر می بینی در وضعیت شغلی آینده ت یا در درآمدی که قراره کسب کنی با گرفتن فوق لیسانس تفاوتی ایجاد نمی شه به هیچ عنوان ادامه نده. نذار کسب یک عنوان خشک و خالی و بیفایده سالهای عمرت رو به خودش اختصاص بده. دیدی که دوستمون هم در بالا گفت فوق لیسانس داره و بیکاره. البته رشته با رشته فرق داره و مهارت های فردی و سواد فرد تو رشته اش خیلی خیلی مهمه توی آینده ی شغلیش. داشتن مدرک خالی بدون سواد و تخصص به درد کارفرماها نمی خوره.

  6. 2 کاربر از پست مفید تهمتن تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92)

  7. #14
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تهمتن نمایش پست ها
    درسته ما همه نیاز عاطفی و جنسی داریم که باید رفع بشه ولی اگر می بینی دلیل اصلی ازدواجت رو نیاز جنسی تشکیل می ده و با فرض رفع اون نیاز از یه طریقی دیگه انگیزه ی ازدواج نداری بهتره که اقدامی برای این کار نکنی. باید زمانی اقدام کنی که رفع نیاز جنسی تنها یکی از دلایل ازدواجت باشه و اون هم نه دلیل اصلی.
    البته رشته با رشته فرق داره و مهارت های فردی و سواد فرد تو رشته اش خیلی خیلی مهمه
    سلام
    آقای تهمتن
    درخصوص من فرمودید
    من رشته ای خوندم که از محبوب ترین و پول ساز ترین رشته های دانشگاهی بود و قبولی توی اون کار هر کسی نبود
    مدرک فنی حرفه ای هم فعلا 8 تا دارم و داره میشه 14 تا
    مهارت هم معلومه که ندارم چون این مهارت و تجربه بالاخره باید از جایی شروع بشه

    متاسفانه مشکل من بیشتر پول و پارتیه تا تخصص

    هر شرکتی که مراجعه میکنم طرف فکر میکنه مغز من کامپیوتره و توی دانشگاهی به مابیل و کلنگ دادند و درسها عملی بوده و ما مشغول ساختمان سازی بودیم
    اما در حقیقت مشغول خوندن معارف و فیزیک و ریاضی و... بودیم

    دوستمون آقا بابک حرف هایی زد که همه رو قبول دارم
    در مورد حرف هایی که شما زدید خط به خطشو قبول دارم بجز اون چند کلمه ای که قرمز کردم

    شما خیلی راحت از نیازهای عاطفی و جنسی صحبت کردید و گفتید اگه دلیل اصلی پسری این نیاز هاست بهتره ازدواج نکنه

    ممنون میشم بگید دلیل اصلی ازدواج چی میتونه باشه ؟
    من از این میترسم که اگر چند سال دیگه عاشق یه نفر بشم
    این ضرب المثل رو در مورد من استفاده کنند
    عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی نهد !

    من بشدت به یه دختر علاقه دارم (همون دختر خانم پرستار)
    وقتی باهاش صحبت کردم از مسائل مادی هیچ سوالی ازم نپرسید
    از شغل هم حرفی نزد
    بیشتر ملاکش شخصیت بود

    این دختر نیمه گم گشته منه
    اخلاق ،رفتار، زیبایی ،محبت و ... خلاصه همه چیزهایی که من میخوام رو داره
    انگار که من سفارش داده باشم یک دختر با این مشخصات برام بسازید و کارخانه سازنده هم انصافا چند برابر از اون چیزی که میخوام بهتر طراحی کرده اند و ساخته اند

    مشکل کار اینه که این دختر مثل همون سیب بالای درخت میمونه و متاسفانه یا خوشبختانه من آدم کمالگرایی هستم و این ضرب المثل صدق میکنه که هر که طاووس خواهد ....

    من حس میکنم بزرگترین مشکل من همون چیزیه که دختر ها میگند یعنی به دلش ننشستم
    واقعا هم بهش حق میدم چون این مدتی رو که مثل ... (اونی هم خوانواده اسبه)داشتم درس میخوندم به خودم نمیرسیدم
    دوران دانشجویی در حدی تیپ میزدم که یکی دوبار چون بعضی از دختر ها بهم کلید کرده بودند و گیر میدادند آبروم پیش دوستام رفته بود
    چند بار هم توی پیش دانشگاهی بهم گیر میدادند که مگه عاشقی (که انقدر به سر و وضعت میرسی)

    من قدر خیلی از چیزا رو ندونستم و متاسفانه تک بعدی زندگی کردم (هدف فقط = موفقیت تحصیلی)
    حالا که میخوام جبران کنم دیر شده ، فهمیدم خدا همه چیز رو به یک نفر نمیده و یک توازنی برقرار کرده که اگر بخواهی در یک مورد موفق ترین باشی در موارد دیگر باید بهاش رو بدی

    در مورد دوستی هم باید بگم برای من دیگه دیر شده و اونموقعی که باید دنبالش میرفتم نرفتم
    حالا که دیگه نه حال و حوصله ای هست نه دختری پیدا میشه که ملاک های من رو داشته باشه و اهل دوستی هم باشه

    یه چیزی رو هم بگم من هم مثل شما هستم جناب تهمتن و جواب سوال شما پیش منه
    شما فرمودید از هر دختری خوشتون میاد اکثرا متوجه میشید متاهلند
    تا حالا فکر کردی چرا ؟
    خب تعداد این دختر ها که اخلاق و حجب و حیا و شخصیت و زیبایی رو با هم دارند کمه
    و خیلی از پسر ها که تجربه دوستی و رابطه جنسی دارند سریعا به ارزش این دختر ها پی میبرند و در سن کم بقول آقای خاله قزی با آرپیجی تو هوا میزننشون
    من تا حالا از دختر های زیادی خوشم اومده اما کمی که دقت کردم متوجه شدم یا اکثرا دستشون حلقه است یا یه پسر مخشونو زده و طوری دور و برشون میپلکه که بادیگارد ها اینطوری محافظت نمیکنن


    انقدر پسر پولدار و خوشتیپ دور و بر من هست که خودمم حق رو به دخترا میدم
    یک دختر که زیبا و با اخلاق و با شخصیته بهتره با اون پسر مایه دار ازدواج کنه یا با عذب اوغلی مثل من (عذب اوغلی رو درست نوشتم ؟)
    منی که فقط یک کاغذ دستمه که روش نوشته فلانی فلانقدر واحد رو با موفقیت در این دانشگاه پاس کرده
    چند روزیه که متوجه شدم قبح خیلی از گناهان بزرگ برای من ریخته شده
    اصلا دیگه امیدی ندارم که بخاطر اون سالم زندگی کنم و درد ورنج بیشتری تحمل کنم

    من روی لبه مرز ایستادم و امواجی داره منو به اون سمت مرز حل میده من دارم مقاومت میکنم
    اما طول امواج بیشتر و بیشتر میشه و کم کم داره یک سونامی به سمت من روانه میشه که اگه توی این چند هفته خدا نیروی کمکیش رو نفرسته و نجاتم نده
    طوری وارد یکسری از مسائل خواهم شد که دیگه نتونم بیرون بیام

    حفره مسائل عاطفی که در من شکل گرفته رو اگه حالا نتونم پر کنم دیگه هیچوقت نمیتونمو تبدیل به فضای خلا و تهی خواهد شد

    نمیدونم شما دوستان بازی سیمز رو انجام دادید تا حالا
    هر آدمی توی اون بازی یکسری پارامتر ها احتیاج داشت
    needs :fun hunger energy environment bladder social comfort
    در کنار اون یکسری تمایلات wantsو یکسری ترسها fearsهم برای هر کسی بوجود می اومد
    که باید همه نیازها رو در حالت زرد رو به سبز قرار میدادیم
    و اگر نیاز ها رو برآورده نمیکردیم و قرمز میشدند آدمی که داشتیم باهاش بازی میکردیم اوضاعش بهم میریخت و خودش بدنبال راه حل میگشت و در نهایت منجر به خودک.... میشد
    این بازی بر اساس یافته های روز علم روانشناسی ساخته شده بود

    من الان در حالت مناسبی نیستم و تعادل نیازهایی که دارم بهم خورده
    باید خیلی وقت پیش به نیازهایی که داشتم جواب میدادم
    خلاصه بگم من هنوزم ناامید نیستم و دارم آخرین تلاش هام رو میکنم که از راهش وارد بشم

    از آقای محمد عزیز عذر خواهی میکنم که این مسائلو اینجا مطرح کردم
    نمیدونم چرا با خوندن مشکل ایشون فیل من یاد هندوستان کرد

    فقط خواستم ایشون بدونن که من در مقیاس خیلی بزرگتری از ایشون با این مشکلات مواجع شدم
    بازم روی توصیه خودم به ایشون هستم که هر کاری که باشه و به هر قیمتی و سعیشونو بکنن که از راهش وارد بشن

  8. 2 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام اقای محمد 68.

    چرا اینقدر تند پیش میرید.مطمین باشید اگه دختر مناسبی پیدا کنید حتما قبول خواهد کرد چند سالی عقد و نامرد بمونید.اگه اون دختر خانم فهیم و با شعور باشه سعی میکنه به شما کمک کنه و میتونید یه زندگی ساده و خوبی رو شروع کنید.اشنای خودم دقیقا شرایط شما داشت و عقد کرد و بعد از سه سال ازدواج کردند و زندگی بسیار خوبی دارند چون همسر با درکی رو انتخاب کردند.

    پس نا امید نشید.شما تازه اول راه هستید.

    با این دوستیها نه تنها بهتر نمیشید بلکه شاید بدتر هم شد.خودتون تجربه اش رو دارید.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  10. کاربر روبرو از پست مفید ستیلا تشکرکرده است .

    mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92)

  11. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رضا۱۲ نمی دونم بتون چی بگم . به نظر حرفتون منطقی می یاد . البته من که خودم هیچ وقت قبول نمی کنم با دختری که رابطه ی نامشروع داشته ازدواج کنم هیچ وقت چنین پیشنهادی رو به دختری نمی دم . اما اگر افرادی توی جامعه بپذیرند این رفتارهارو شاید خوشبخت تر باشند .

    بابک ۶۹ منم صددرصد حرفات رو قبول دارم . حرف دل من رو هم زدی

    تهمتن من سربازی برو که نیستم . ارشد رو چه خوب برام باشه چه بد می خوام بخونم . تازه انشاالله بعد از گذروندن ارشد و رفتن سربازی و پیدا کردن کار مناسب می خوام دکترا هم بخونم . زمانی که ارشدم رو می خونم می خوام کتاب های تست دکترا رو از الان بخونم که بعدا راحت دکترا قبول بشم . من از بچگی دوست داشتم که بتونم یک فرد دانشگاهی بشم و یک دانشمند برجسته توی رشته ای که تحصیل می کنم باشم .

    ۱۲۳۴۵۶ نیازمندی های یک روزنامه رو حسابی زیرو رو کردم . یا دنبال کارگر ساده هستند که منظورشون همون حمالی هست یا اگه نیرو برای فروش می خواهند نیروی تمام وقت می خواهند . من پایان نامه ام رو باید این ترم بردارم و هنوز براش اقدامی نکردم . به جز اون از سال بعد هم درس های ارشد هست و کلا نمی تونم تا ۴ یا ۵ ساله دیگه تمام وقت کار کنم .
    البته چون می تونم از دانشگاه اشتغال به تحصیل بگیرم فکر نکنم دیگه گیر بدهند به نداشتن کارت پایان خدمت که اگه گیر بدهند که هیچ . اما امیدم رو از دست نمی دم . شاید به چند تا از این شماره ها زنگ بزنم ببینم چی می گند .

    ۱۲۳۴۵۶۷ هر چه می خواهد دل تنگت بگو . اصلا شما که در مورد خودت گفتی منم فیلم یاد هندستون کرد که در مورد خودم بگم .
    من تا قبل از اینکه با این دختری که می گم ازدواج کرد و بی خیالم شد دوست بشم با هر دختری که دوست می شدم خیلی زود دلم رو می زدند . به هر کی الکی گیر می دادم . به یکی گیر می دادم که چرا همشهری ام نیست و سخته با هم بیرون بریم .به یکی گیر می دادم چرا تحصیلاتش ازم کمتره . یه یکی گیر می دادم که چرا سبزه هست . دوستی هام هم به زور ۵ یا ۶ ماه ادامه پیدا می کرد .

    تا اینکه حدود ۳ سال پیش یکی این دختره رو بم معرفی کرد و گفت مخ دختره رو زده اما چون خیلی وقت بود می خواست با یکی دیگه ازدواح کنه عذاب وجدان گرفته بود . به من گفت این دختره خوشگل و ساده ای هست . منم یک بار بیشتر باش بیرون نرفتم . حیفه از دست بره .به منم میگفت دختره خیلی نجیبه و فقط توی فکر ازدواج هست و ... . به دختره هم گفته بود که ازدواج کرده اما چون دختر خیلی خوب و با شخصیتی هستی به یکی از رفیقام که مهندس هست و خیلی آدم با شخصیتی هست معرفیت می کنم و تو برای اون ساخته شدی .

    دختره قیافش ازم خیلی پایین تر بود . خانوادش هم دیگه خیلی داغون بودند . تحصیلاتش هم خیلی پایین بود . اما من به خودم گفتم دیگه محمد جان تو پیر شدی . دیگه بی خیال این کارا شو . تا زمانی که می خوای ازدواج کنی با این دختره ۵ یا ۶ سال رفیق باش . بعدش دیگه با تمرکز می تونی به کارات برسی و این دختره هم دیگه نمی تونه برات شاخ بشه و ........

    منم بالاخره بعد چند هفته از دوستی مون به دختره گفتم من اصلا به ازدواج فکرم نمی کنم و می خوام با یکی ۵ یا ۶ سال رفیق باشم و بت قول می دم توی این مدت بت خیانت نکنم و به ازدواج هم فکر نکنم اما اگه تو مورد مناسبی داشتی ازدواج کن و .... اونم قبول کرد .

    تا اینکه در تابستون سال پیش براش یک خواستگار خوب اومد . آخه من تعجب کردم که یک پسر پولدار که وضعشم خوبه آخه چرا اومده خواستگاری این . مگه .... مغرش رو گاز زده که نرفته از یک خانواده در سطح خودش زن بگیره و با یک دختر تحصیل کرده ازدواج کنه .

    اما وقتی که این خواستگاره اومد توی زندگیش انگار تازه من فهمیده بودم که چقدر این دختره رو دوست دارم و عاشقش شدم .
    مونده بودم چکار کنم . به هر کی می گفتم می گفت آخه دختره نه تحصیلاتش خوبه نه خانوادش وضعشون قابل تحمله نه قیافش خیلی چنگی به دل می زنه . تازه می گفتند با دختره چطور آشنا شد ؟
    پدر و مادرم کاملا مخالف بودند . منم عاشقش بودم .

    اما خانوادم قبول نکردند بروند خواستگاری و اون دختره هم به من گفت واقعا اگه می خوای بام ازدواج کنی بیا خواستگاریم و حرفام رو باور نمی کرد . بعد ازدواجش خط اعتباری ام که اون داشت رو شکوندنم و شروع کردم به خوندن برای ارشد و اونم قرار شد خطش رو بشکونه .
    شب کنکور ارشدم همش به اون فکر می کردم و اینکه بعد کنکورم برم دوباره خطم رو وصل کنم تا اون بم بزنگه . گفتم شاید شمارم رو هنوز حفظ باشه . اما دیگه کسی بم زنگ نزد .

    دیگه حوصله ی دوستی با کسی رو ندارم و احساس تنهایی بدجوری اذیتم می کنه . زن گرفتن من هم که فعلا رو هواست .
    کار نیمه وقت هم که داشته باشم بازم زن گرفتنم روی هواست چون با ارشد و سربازی نمی شه با زنم برم سر خونه و زندگیم و اتگار کسی نمی ذاره دخترش عقد کرده بمونه .

    خیلی به اون دختره فکر می کنم و اینکه کاش از دستش نمی دادم . می خوام بدونم داره چکار می کنه و زندگیش چطوره .
    از اینکه دوباره یک یکی دوست بشم می ترسم . نمی دونم چرا ولی بم حس ناخوشایندی می ده .
    به خودم می گم دیگه زن بگیر مثله آدم ! مامانم جدیدا بم می گه ارشدت رو بخون قبل سربازیت زن بگیر و این طوری دو سال عقد کرده بودن رو قبول می کنند . فکر کنم دوبازه مادرم داره منو می پیچونه و حتما سه سال دیگه هم بم می گه خب دو سال سربازیت رو برو اون موقع دیگه حتما بت زن می دهند

  12. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    من تا قبل از اینکه با این دختری که می گم ازدواج کرد و بی خیالم شد دوست بشم با هر دختری که دوست می شدم خیلی زود دلم رو می زدند . به هر کی الکی گیر می دادم . به یکی گیر می دادم که چرا همشهری ام نیست و سخته با هم بیرون بریم .به یکی گیر می دادم چرا تحصیلاتش ازم کمتره . یه یکی گیر می دادم که چرا سبزه هست . دوستی هام هم به زور ۵ یا ۶ ماه ادامه پیدا می کرد .
    اما خانوادم قبول نکردند بروند خواستگاری و اون دختره هم به من گفت واقعا اگه می خوای بام ازدواج کنی بیا خواستگاریم و حرفام رو باور نمی کرد .
    گهی پشت به زین گهی زین به پشت.

    مامانم جدیدا بم می گه ارشدت رو بخون قبل سربازیت زن بگیر و این طوری دو سال عقد کرده بودن رو قبول می کنند . فکر کنم دوبازه مادرم داره منو می پیچونه و حتما سه سال دیگه هم بم می گه خب دو سال سربازیت رو برو اون موقع دیگه حتما بت زن می دهند
    منم از این وعده ها زیاد شنیدم،اول لیسانس بعد می گن حالا ارشد قبول شو،بعد می گن برو سرکار

    بعدش باید پول جمع کنی تو اون کار سابقه به دست بیاری.اگر بخوای روی وعده ها حساب کنی

    مثل من مجرد می مونی.اگر زن می خوای از الآن بهونه های مخالفتو از بین ببر.اگر می خوای ادامه

    تحصیل بدی تمرکزتو بذار رو این مورد.


  13. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), بابک 1369 (شنبه 10 اسفند 92), ستیلا (شنبه 10 اسفند 92)

  14. #18
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بدون جبهه گیری باید بگم خانوادت با مخالفتی که انجام میدن کار درستی میکنن
    اگر بخوای ازدواج کنی مجبور میشی یکیو پیدا کنی که سطحش ازت پایین تر باشی و غیر هم کفو باشین
    چون اون دختر قراره بجز تو روی دیگران فکر نکنه و چند سال بپای تو بسوزه و بسازه
    پس باید خیلی از اون دختر سر تر باشی که قبول کنه

    اگر دختر خیلی با شخصیت و آرمانی باشه نهایت با اینکه فعلا کار نداری میتونه کنار بیاد که باید در مدت خیلی کوتاه بری سر کار و اون مدتی که بیکاری دیوونت میکنه ،انقدر در مورد کار بهت فشار میاره که هر روز اندازه هزار سال میگذره ، قول میدم هر روز بخاطر کار نکردنت مشاجره و درگیری دارید
    دختره هم تقصیر نداره چون دوستای متاهلشو میبینه و خودشو با اونا مقایسه میکنه

    من یه رفیقی داشتم بایه دختر به قصد ازدواج دوست شده بود با اینکه بعد از مدتی شاغل شدش و یه کار با حقوق پایین پیدا کرد ولی هر روز از پولایی که خرج میکرد گلایه میکرد و میگفت همسرش بهش فشار میاره که پولاشو جمع کنه برای مراسم عروسی و رهن کردن خونه ولی وقتی برام حساب میکرد میفهمیدم هیچی از پولاش نمیمونه

    روز زن مجبور بود یه چیزی بخره (مثلا یبار موبایل خریده بود چون گوشی همسرش خراب شده بود )روز تولد زنش باید یه چیزی میخرید
    هر روز باید یه چیزی میگرفت دستش و میبرد (گل یا کادوهای کوچیک و ارزون )

    کلی پول برای خریدن کارت شارژ میداد (ماهی حدود 30 یا 40 هزار تومن)
    هربار که میرفتن بیرون کلی خرج بستنی و قهوه و سیب زمینی سرخ کرده و ازین چیزا میکرد

    تازه این پایان ماجرا نبود باید برای خودش لباسای خوب میخرید و اون دختر باید تایید میکرد لباساشو (مثلا بهش گیر داد که باید کت بپوشه و اون بیچاره هم زیر بار رفت)

    به نظر من دوستم از دختره سرتر بود و دخرته هیچکدوم از معیارهاش رو نداشت و فقط بقول دوستم برای فرار از تنهایی باهاش بود ، انصافا دختره هم دختر قانعی بود (کادو طلا و جواهر نمیخواست یا برای بیرون رفتن رستوران قرار نمیگذاشت)
    اینا موقعی که دوستم بیکار بود با هم آشنا شده بودن ولی دوستم بعد از چند ماه رفت سر کار
    دوست من کلاس زبان و چند تا کلاس دیگه هم میرفت و با اینکه حقوق میگرفت آخر هر ماه باید یه پولی از باباش دستی میگرفت تا مخارجش و قرضایی که بالا آورده بود رو بده
    در نهایت اون دختره نه مراسم ازدواج خواست نه چیز دیگه ای و از دوستم نخواست که جایی رهن کنن و به زیرزمین خونه شون بسنده کرد

    البته در دوران نامزدی بینشون دعوا بود و اون دختره فکر میکرد دوستم خسیسه و از قصد داره این کارها رو میکنه

    این دختره که قانع بود وضعیت این بود حالا خودت حساب کن چه آینده ای من و شما در پیش داریم

    آقای خاله غزی راست میگه که هر وقت از زندگی مجردی سیر شدید و کلتون پاره سنگ برداشت برید زن بگیرید

    ما باید یه کاری پیدا کنیم و 3 4 سال هیچی نخوریم و نپوشیم و پول جمع کنیم تا خرج دوران نامزدی و جشن عروسی و رهن خونه و ... در بیاد

    من با چیزایی که نوشتم جواب خودمو دادم
    من یکی که بیخیال زن گرفتن شدم
    از پس مسائل مالیش که بر بیای مدام استرس داری که این دختره قبلن با کسی دوست بوده !!!

    با این شرایطی که ما داریم ازدواج بجز بدبختی چیزی نداره
    من هرچی فکر میکنم ازدواج کردن هیچ مزیتی برام نداره درسته تنهاییم پر میشه ولی با چی پر میشه : پر میشه از استرس و نگرانی
    اگر از لحاظ مسائل جنسی هم بخوام فکر کنم همونطوری که این همه مدت (نزدیک به 10 سال)به نیازهام تونستم جواب بدم بازم میتونم (منظورم راهیه که خیلی از ما برای تامین این دسته از نیازهامون ازش استفاده میکنیم )
    من یکی که بیخیال ازدواج شدم
    حالا شما که توی این مدت باید از پس درس و دانشگاه هم بربیای
    انصافا توصیه میکنم شما هم بیخیال شو

  15. 3 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92), بابک 1369 (شنبه 10 اسفند 92)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    ازدواج برای کسانی که (چه پسر و چه دختر) حمایتی ندارند و خانواده هاشون نمی تونن از نظر اقتصادی کمک شون کنن در جامعه امروز ما جز محالاته
    ما خانواده مون توی قشر متوسط جامعه هستیم و شهرستان هم زندگی می کنیم اصفهان
    توی چند سال اخیر که شاهد عروسی و وصلت ها بودم، به طور دقیق 100 % کسایی که دیدم از فامیل و دوستان و آشناها ازدواج کردند ، حتما خانواده هاشون از طریقی بهشون کمک مالی جدی ای کردند که اینا تونستند با هم ازدواج کنند. حالا یا خانواده پسر به پسرشون خونه دادند یا براش رهن کردند، یا خرج عروسی شون رو دادند، یا به پسره کار خانوادگی شون رو دادند یا ...
    هیچ جای دنیا این طور نیست که خانواده ها انقدر به بچه هاشون از نظر اقتصادی کمک کنند. حتی برای دخترهاشون جهاز نمی گیرند
    نتیجه این کمکها میشه اینکه : طبق آمار سازمان ثبت و احوال، بیشترین و مهمترین دلیل طلاق در زوج های ایرانی ، دخالت پدر و مادر عروس و داماد در زندگی عروس و داماد هست.
    خب وقتی خانواده ها انقدر به بچه هاشون میلیونی پول کمک می کنن تا اینا بتونن ازدواج کنن، از اون طرفم میان در زندگی شون دخالت می کنن و ...
    عمه من حدود 10 ساله اروپا زندگی می کنه چند وقت پیش اومده ایران . صحبت ازدواج یکی از دخترهای فامیل مون شد و بحث شد که پدر عروس باید 30 میلیون تومن وام بگیره تا برای دخترش جهاز بگیره. عمه من واقعا متعجب بود و میگفت این رسم و رسوم غلط و مسخره چیه که جلوی پای جوونها می ذارن. توی کشورهای مدرن اصلا چنین چیزایی وجود نداره که جهاز بگیرند یا مراسم عروسی و شام تهیه کنن. دختر و پسر خودشون میرن کلیسا عقد می کنن و خودشونم میرن سر خونه زندگی شون. توی اونجا هم که خونه ها همه اسباب اسایه دارند و جهاز و اینا نیاز نیست.

    حالا این مال کشورهای اروپایی بود که تازه وضع اقتصادی خانواده هاشون خیلی بهتر از ما ایرانی هاست. اینکه انقدر پدر مادرها کمک اقتصادی به بچه هاشون می کنن آسیب های اجتماعی زیادی داره. هم برای بچه های خودشون که اکثر مواقع غیر مستقل و متکی بار میان و هم برای بچه های دیگه ای که خانواده هاشون وسع اقتصادی ندارند که کمک شون کنن. واقعا یه پسر و دختری اگر حمایت مالی از خانواده هاشون نداشته باشند توی این موقعیت قبل از سن 30 سالگی نمی تونن ازدواج بکنن
    هر کسی هم بگه چرا می تونن، شعار میده و می خوان با حرفهای غیر واقعی ، امید واهی بدن

  17. 3 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), mohammad68 (شنبه 10 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92)

  18. #20
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرهنگ ۲۷ بابت همدردی تون بام ازتون تشکر می نمایم

    ۱۲۳۴۵۶۷ حق با شماست . چه کار گیر بیارم چه نه نمی تونم زن بگیریم . اصلا کلا بی خیال ازدواج و تشکیل خانواده و این چرت و پرت ها
    برای نیاز عاطفی و خوش گذروندن و ..... اندقعه با یک دختر صحبت می کنم که به جای ۵ یا ۶ سال تضمین می دم تا ۱۰ سال باهاش بمونم .تازه اگه ازش خوشم اومد بش می گم زمانش قابل تمدید هم می باشد .
    برای نیاز جنسی هم از همون راهی که به قول شما همه می دونند اقدام می کنم

    تازه بابک ۶۹ سی سال کسی می تونه ازدواج کنه که دوسال پشت کنکور کارشناسی و ارشد نمونده باشه و یک خانواده ی سطح متوسطی نداشته باشه . نه یکی مثله من . اصلا دیگه حدود ۳۵ سال ام می خوام زن بگیرم چکار کنم . کلا ازدواج نمی کنم .
    حالا ببینم اون کسایی که به امثال من دختر نمی دهند ۵ یا ۶ سال دیگه که دختراشون ترشید چه حالی دارند .
    ویرایش توسط mohammad68 : شنبه 10 اسفند 92 در ساعت 18:39

  19. کاربر روبرو از پست مفید mohammad68 تشکرکرده است .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.