تازه وارد دانشگاه شدم از همان ابتدا به همکلاسیم علاقه مند شدم . ولی اون هیچ حسی به من نداره .
پسر درس خونیه و فقط دنبال درسه . ولی من همش به اون فک میکنم . برای ی لحظه هم نمی تونم بهش فک نکنم . به شدت احساس تنهایی می کنم . خواهش می کنم کمک کنید .
تشکرشده 15 در 6 پست
تازه وارد دانشگاه شدم از همان ابتدا به همکلاسیم علاقه مند شدم . ولی اون هیچ حسی به من نداره .
پسر درس خونیه و فقط دنبال درسه . ولی من همش به اون فک میکنم . برای ی لحظه هم نمی تونم بهش فک نکنم . به شدت احساس تنهایی می کنم . خواهش می کنم کمک کنید .
**ali** (جمعه 29 فروردین 93), Mr.Anderson (سه شنبه 06 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92)
تشکرشده 858 در 268 پست
سلام مریم جان
بهترین کمکی که میتونم بهت بکنم اینه که دور این احساس که طبیعی هم هست رو قلم بگیری و از همون آقاپسر الگو بگیری و شما هم به فکر درست باشی نه به فکر ایشون.با این فکر کردن تنها ضربه ای که میخوری اینه که تمرکزت از بین میره و از برنامه های زندگیت میمونی .هر چیزی که احساس میکنی که کم داری و باعث شده از همون اول احساست درگیر ایشون بشه رو به سرعت رفع کن.یه چرخی توی این تالار بزنی مورد های مشابه خودت و عاقبتی که براشون پیش اومده رو کاملا درک میکنی.
ویرایش توسط asemaneabi222 : دوشنبه 05 اسفند 92 در ساعت 17:54
**ali** (جمعه 29 فروردین 93), reza-m (جمعه 29 فروردین 93), toojih (دوشنبه 05 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), یه دوست (سه شنبه 06 اسفند 92), مصباح الهدی (دوشنبه 05 اسفند 92)
تشکرشده 15 در 6 پست
ما یه مدت ارتباط چشمی داشتیم . که از طرف من قطع شد . من می خوام فراموشش کنم ولی وقتی میبینمش عشقم بهش دوباره تازه میشه . بعد از اینکه ارتباط چشمی رو قطع کردم اون خیلی ناراحت شد و بعد ازم انتقام گرفت .الان زیاد کاری بهم نداره . ولی من بازم دوستش دارم .
- - - Updated - - -
**ali** (جمعه 29 فروردین 93)
تشکرشده 315 در 142 پست
عزیزم من ندیده میگم این ارتباطات چشمی توهماته تو همکلاسیام دیدم و میدونم ، ترم اول حتی به حراست دانشگاه هم شک داشتن که نکنه عاشقشون شده و این حرفا !!!
نمیخوام بزارم این دوره برات بگذره و تجربه بشه چون انچنان خوب نیست پس از بقیه عبرت بگیر و اینکارو نکن بهت قول میدم ضررش همش میاد سمت تو ، تو این داستانا دختران که آسیب پذیرن و زیان میبینن...
لغت " همکلاسی " رو تو کادر جستجو بالا سایت سرچ کن ببین چیا گفتم و خوب بخونشون دونه دونه !!!
**ali** (جمعه 29 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 06 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), پونه (سه شنبه 06 اسفند 92), یه دوست (سه شنبه 06 اسفند 92)
تشکرشده 15 در 6 پست
فکر نمی کنم توهم باشه سر کلاس بر میگشت منو نگاه میکرد با ی لبخند روی لبش .
پسر خوشقیافه ای هست . من می خوام فراموشش کنم ولی نمی تونم . اصلا چطور فراموشش کنم وقتی هر روز میبینمش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
**ali** (جمعه 29 فروردین 93), Mr.Anderson (سه شنبه 06 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92)
تشکرشده 219 در 87 پست
مریم خانم این نوع از عشق و علاقه ها در سال اول دانشگاه یک مورده کاملا شایع و عادی هست که برای خیلی ها اتفاق میوفته .
اصلا جدیش نگیر چون خودت ضربه میخوری ، هرچن که اگه الان هم به حرفه من توجه نکنی 1 سال دیگه خودت به این حرف خواهی رسید .
**ali** (جمعه 29 فروردین 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), پونه (سه شنبه 06 اسفند 92), یه دوست (سه شنبه 06 اسفند 92)
تشکرشده 303 در 118 پست
سلام مریم جان وقتی پستت رو خوندم یاد خودم افتادم منم یه پست عین این داشتم خیلی شبیه پست تو بود مال اوایل سال بود و خدایی دوستای همدردی کلی بهم کمک کردن و من نجات پیدا کردم بدون هیچ مشکلی.
این حس ها کاملا عادی هستند و صد البته خیلی لطیف و جذاب میدونم همش میشینی و بهش فکر میکنی رویا میبافی مثلا وای اگه فردا تو دانشگاه بهم پیشنهاد بده وای اگه بیاد خواستگاریم وای اگه من باهاش ازدواج کنم و ... .احتمالا روزایی که کلاس داری کلی به خودت میرسی مرتب و تمیز و بهترین عطر رو میزنی و میری همش میبریش زیر ذره بین وای بهم نگاه کرد وای من حرف زدم خندید چرا سرشو تکون داد و الی اخر.درسته؟
فکر کنم این حسیه که فکر کنم احتمالا توی 60 درصد دخترای دانشجوی لیسانس پیش میاد.میدونی چرا چون اکثر ما وقتی برای اولین بار توی یه محیط مختلط قرار میگیریم و بعضا دخترهایی رو میبینیم که همون اول برای خودشون دوست پسر پیدا کردن همش حس میکنیم ما هم باید مثل اونا باشیم و این حس کم کم پیشرفت میکنه مخصوصا اگه همکلاسیهات ازدواج کنن ولی دختر خوب و خواهر گلم واقعیت اینه اینا همش میگذره.بهترین کار اینه انقدر خودت رو مشغول کنی که به ذهنت فرصت پرواز به سمت اون رو ندی.
حس تنهاییت رو کاملا درک میکنم منم تنهام و از اول کلی زور زدم ولی الان که انشالا از دانشگاه فارغ التحصیل میشم دست خالیم جز یه سری خاطرات خوب و بد چیزی ندارم که با خودم ببرم البته با یه مدرک مهندسی...
به خودت برس و همیشه سرزنده باش فقط اینها هستند که برات میمونن
sara 65 (سه شنبه 06 اسفند 92), کامران (پنجشنبه 15 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92)
تشکرشده 184 در 65 پست
از اونجایی که تازه وارد دانشگاه شدی تنها چیزی که میتونم بگم همینه
دانشگاه آژانس دوست یابی نیست
بی احترامی نیست خودم هم میدونم کشش در همه افراد کم و زیاد هستش خودم هم طرز فکرم هم توی پست هایی که داشتم هم اعلام کردم ولی شما چون عشق تون عشق نیست بهتره که برید سر درس.
کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), پونه (سه شنبه 06 اسفند 92)
تشکرشده 15 در 6 پست
من نمی خوام باهاش دوست شم . دقیقا خودم این وسط گیر کردم .از طرفی به شدت بهش علاقه دارم و از طرف دیگر اعتقاداتم مانع از این میشه ک بخوام باهاش دوست بشم .
لطفا را حل بدید ک چطوری از فکرش بیام بیرون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزا اصلا حالو حوصله درس خوندن ندارم . خیلی بی انگیزم . حس انجام هیچ کاری ندارم . شاید ب خاطر اینکه بزرگترین نیازم رفع نشده . به جای نصیحت و اینکه بگین بهش فک نکنم راه حل بدین .
ویرایش توسط maryam525 : سه شنبه 06 اسفند 92 در ساعت 16:11
Mr.Anderson (سه شنبه 06 اسفند 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92)
تشکرشده 219 در 87 پست
کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)