مشکلات عروسی

[bita65]

سلام
نزدیک 2 ساله از عقدم میگذره. شوهرم تازه به فکر عروسی افتاده. ولی تصمیم داره یه عروسی سمبل شده بگیره که فقط از گردنش بر داشته بشه. اونم ظاهرا به امید کادوها میخاد عروسی بگیره.
با اینکه خونوادش دارن ولی نه بهش کمک میکنن نه خودش ازشون چیزی میخواد. میگه با همین یه مقدار پس انداز هرچی شد میگیره وهمه چیو واگذار کنه به این شرکتای ازدواج آسان که با یه پولی همه چی رو انجام میدن، با اینکه از اول بهم گفته بود این عروسیارو قبول نداره. من خیلی رو اینجور چیزا حساسم . فامیلای ما خیلی با اصل و نصبن و پولدار ولی اونا با هیچ کدوم از فامیلشون ارتباطی ندارن و کسی از طرف اونا تو عروسی نیست که بحث آبرو براشون مهم باشه.تو فامیلمون اصلا سابقه اینطور عروسیا نبوده و اصلا در شان منو خونوادم نیست. آبرو برام خیلی مهمه. اون اصلا به منو آبرو و خواستم توجهی نداره و فقط بفکر جیب و پولشه.حتی حاضر نیست برام خرید عروسی کنه خریدایی که برا همه عروسا هست. حاضر نیست برام یه پول کمی در حد 50 تومن کنار بذاره و واسم مثه تازه عروسای فامیل یلدایی بیاره. جونش به پول بستست، منم کوچکترین درخواستمو میگه زیاده خواهی و پرتوقعی.
بهش میگم میتونیم یه بخشی از هزینه عروسی رو بذاریم بعد عروسی با کادوها بدیم ولی قبول نمیکنه و میگه هرچقد داشتم با همون عروسی میگیرم. رفته به همه گفته من ازش انتظار دارم قرض کنم برا عروسی!
شوهرم کارمنده، خیلی حسابگره، شاید پشتوانه مالیش اونقدرام نباشه چون حامی مالی نداره ولی اینم میدونم داشته باشه هم جونش در میره خرج کنه برام. همه چی از دید اون غیر ضروری و بی اهمیته، جز موارد حیاتی.
اصلا بفکر خونه هم نیست. با اینکه قول داده بود اول زندگی خونه از خودش داشته باشه ولی الان بحث خرید که منتفی شده هیچ، برا اجاره هم منتظره کادوی عروسیه برا پول پیش که بعد عروسی بره دنبال خونه. من اصلا با این کارش رضایت ندارم و دوسدارم شب عروسی برم سر زندگیم، اگه پدرم اینارو بشنوه خیلی آتیشی میشه. حتی نمیاد با خونوادمم صحبت کنه، اگرم بیاد میدونم جز باز شدن روها و گردنکلفتیش چیز دیگه ای نیست.
خستم ازش خیلی. خیلی خودخواهه، برا دلم آبروم و احساسم و ناراحتیم کوچکترین ارزشی قائل نیست.الان موندم چیکارکنم:
1-واسه خساست و آبروریزی که برام با این مدل عروسی میخواد در بیاره
2- برا خونه
3-برا رسومی مث خرید عروسی و یلدایی و عیدی
هرچقدر تلاش کردم مشاور هم نمیاد، و تو فکر جدایی هم نیستم
خواهش میکنم راهنماییم کنید و بهم راهکار عملی بدین براحل مشکلاتم

[mignonne]

عزیزم زیاد فکر خودتو با این چیزا مشغول نکن.اهمیت نده.این راهی که شما می خوای بری رو من قبلا رفتم با هین مشکلات.حساسیت بیشتر مساویه با خراب شدن زندگیت. با سیاست زنونه سعی کن راضیش کنی به کاری که دوست داری ولی اصرارنکن،غر نزن، گیر هم نده چون در نهایت دودش به چشم خودت میره. اگر 1 راه برای گرفتن چیزایی که میخوای باشه اون سیاست زنونه است. با مهربونی، لطافت ودر موقعیت مناسب خواسته ها تومطرح کن.

[yektaye tanha]

دوست خوبم به نظر mignonne عزیز گوش کن اگر جواب گرفتی‌ که عالیه اگر نه با توجه به اینکه میگی‌ خانواده پولدار و با اصل و نسبی داری و نمی‌خوای جلوشون آبروریزی بشه از شوهرت بپرس ببین چقدر می‌خواد خرج کنه.به همین موسسه‌ها هم که مراسم رو بسپاره حداقل میلیون باید کنار بگذاره دیگه ; همون پول رو برید یه ماه عسل خوب ولی‌ عوضش میتونید با ۵ میلیون خوش بگذرونید و حرص عروسی ارزون و آبرو ریزی هم نخوری.

[واحد]

عزیزم خودت میگی که همسرم یه کارمنده پس چطور انتظار داری که یه عروسی مجلل و اشرافی برات بگیره ؟ تازه اگرم بگیره بعدا خودت باید سختی بکشی تا بدهی هاشو صاف کنی . باید درک کنی که درامد یه جوان کارمند کم و ثابته پس ایشون خسیس نیست بلکه سعی داره پاشو به اندازه گلیمش دراز کنه به این عروسیهای مجلل و بی حد وحساب که بیشتر تو بازاریا مد شده نگاه نکن به خدا بیشتر از ده تاشو خودم با چشمام دیدم وتوش شرکت داشتم لباس عروس چند میلیونی و تالار چند میلیونی و... ولی به دوسال هم نکشید زندگیشون و متراکه کردن به دلیل بی بند وباری پسره یا اعتیاد پسره و....بعضییا فقط باپول عیبهاشونو میپوشونن والا اگه همدیکه رو دوست داشته باشن این چیزا مهم نیستن اصلا. میدونم در اون سن تازه عروس به این چیزا خیلی اهمیت میده ولی بعده چند سال متوجه میشی که پولتو دور انداختی و میتونستی اونو جای بهتری خرج کنی مثلا خرید یه اپارتمان کوچک . من خودم همین کارو کردم و با اینکه خانواده ام اصرار به عروسی مجلل داشتن ولی من قانعشون کردم تا به شوهرم فشار نیاد قبل از خرید هم محدوده توان مالیشو پرسیدم تا بهش فشار نیاد بیشتر خریدمو هم روی طلا گذاشتم تا بعدا برای خرید خونه به دردمون بخوره بعد یکسال هم طلاها رو فروختم تا قسط اول اپارتمانمون جور شه بعد چند سال هم صاحب خونه شدیم هم چندین برابر اون طلاها رو برام گرفت خلاصه همه جوره هوامو داره چون منم هواشو داشتم البته یه عروسی نیمه خصوصی گرفتیم با حدود 60 مهمان که شامشو پدرم به عهده گرفت جون هر دختری دوست داره لباس عروسی بپوشه بالاخره ولی اصلا پشیمون نیستم که اینکارو کردم وناراحت نشدم از اینکه لباس عروسم کرایه ای بودو هیچ فیلمی از عروسیم ندارم.و .. خوشحال باش که همسرت یه مرد کاری و متعهده و بهش بگو که این کارا رو میکنی چون دوستش داری .

[bita65]

عزیزم خودت میگی که همسرم یه کارمنده پس چطور انتظار داری که یه عروسی مجلل و اشرافی برات بگیره ؟ تازه اگرم بگیره بعدا خودت باید سختی بکشی تا بدهی هاشو صاف کنی . باید درک کنی که درامد یه جوان کارمند کم و ثابته پس ایشون خسیس نیست بلکه سعی داره پاشو به اندازه گلیمش دراز کنه به این عروسیهای مجلل و بی حد وحساب که بیشتر تو بازاریا مد شده نگاه نکن به خدا بیشتر از ده تاشو خودم با چشمام دیدم وتوش شرکت داشتم لباس عروس چند میلیونی و تالار چند میلیونی و... ولی به دوسال هم نکشید زندگیشون و متراکه کردن به دلیل بی بند وباری پسره یا اعتیاد پسره و....بعضییا فقط باپول عیبهاشونو میپوشونن والا اگه همدیکه رو دوست داشته باشن این چیزا مهم نیستن اصلا. میدونم در اون سن تازه عروس به این چیزا خیلی اهمیت میده ولی بعده چند سال متوجه میشی که پولتو دور انداختی و میتونستی اونو جای بهتری خرج کنی مثلا خرید یه اپارتمان کوچک . من خودم همین کارو کردم و با اینکه خانواده ام اصرار به عروسی مجلل داشتن ولی من قانعشون کردم تا به شوهرم فشار نیاد قبل از خرید هم محدوده توان مالیشو پرسیدم تا بهش فشار نیاد بیشتر خریدمو هم روی طلا گذاشتم تا بعدا برای خرید خونه به دردمون بخوره بعد یکسال هم طلاها رو فروختم تا قسط اول اپارتمانمون جور شه بعد چند سال هم صاحب خونه شدیم هم چندین برابر اون طلاها رو برام گرفت خلاصه همه جوره هوامو داره چون منم هواشو داشتم البته یه عروسی نیمه خصوصی گرفتیم با حدود 60 مهمان که شامشو پدرم به عهده گرفت جون هر دختری دوست داره لباس عروسی بپوشه بالاخره ولی اصلا پشیمون نیستم که اینکارو کردم وناراحت نشدم از اینکه لباس عروسم کرایه ای بودو هیچ فیلمی از عروسیم ندارم.و .. خوشحال باش که همسرت یه مرد کاری و متعهده و بهش بگو که این کارا رو میکنی چون دوستش داری .

واحدجان من ازش انتظار عروسی اشرافی ندارم، فقط یه عروسی که بعدش پشت سرم تو فامیل حرفی نباشه. من هرکاری کنم شوهرمو خونوادش قدرمو نمیدونه و اگرم کوتاه بیام بجا تشکر، احساس زرنگی و پیروزی تو معرکه بهش دست میده و دچار غرور میشه و خودشو زیادی دست بالا میگیره با اینکه میدونم در نهایت کار خودشو میکنه و بخاطرم برا اینکه جلو خونوادش کم نیاره انعطاف به خرج نمیده

[farshidnaji]

واحدجان من ازش انتظار عروسی اشرافی ندارم، فقط یه عروسی که بعدش پشت سرم تو فامیل حرفی نباشه. من هرکاری کنم شوهرمو خونوادش قدرمو نمیدونه و اگرم کوتاه بیام بجا تشکر، احساس زرنگی و پیروزی تو معرکه بهش دست میده و دچار غرور میشه و خودشو زیادی دست بالا میگیره با اینکه میدونم در نهایت کار خودشو میکنه و بخاطرم برا اینکه جلو خونوادش کم نیاره انعطاف به خرج نمیده

الان پشت سر عروسی های 30 میلیونی حرف هست

ارکستش فلان بود

شامش فلان بود

سالنش فلان بود

شما عروسی چند میلیونی در نظر دارین برای یک کارمند که پشت سرتون حرف نباشه ؟

از قیمتا خبر دارین

والله دست خود من باشه اگر همسر آیندم موافق باشه به کل عروسی نمیگیرم

حیف نیست این همه پول یه روزه دود بشه

این پول رو میشه داد یه ماشین خرید {خود من که ندارم} یه عمر به جای تاکسی و آزانس ازش استفاده کرد تا یک شب عروسی

دهن مردم رو فق میشه با عروسی 200 یا 00 میلیونی ببندی !

بزار هر حرفی دارن بزنن

[mahasty]

سلام.
نمیدونم کی قراره این فرهنگ غلط تو این جامعه کمرنگ بشه!
عزیزم آخه حرف مردم چه اهمیتی داره؟ ده جور هم که غذا بزاری، بهترین خان دنیا رو هم که دعوت کنی و تو سعد آباد هم که جشن بگیری باز یه ایرادی از توش درمیارن. هیچ ایرادی هم که نباشه برمیگردن میگن حیف این همه پول! میشد باهاش فلان کار رو کرد.
به نظر من هم به جاش یه مهمونی کوچولو بگیرین و بعدش هم یه مسافرت توپ برین. همه هم میگن خوش بحالشون، چقدر کار خوبی کردن، شما هم به جای چند سال قرض، چند روز خیلی شاد خواهید داشت.
.
اما اینکه میگی همسرت از کوچکترین خرجی(حتی پنجاه تومن!) برای تو دریغ داره و ساده ترین خریدها رو حاضر نیست انجام بده مسئله ایه که باید بیشتر روش تامل کرد. با دیدگاه های اقتصادی همسرت مشکلی نداری؟

[mahasty]

خان = خواننده

[واحد]

بیتا جان به دختر های دور وبرت یه نگاهی بنداز ایا اونایی که عروسی های مفصل تر گرفتن خوشبخت ترن ؟ من نمی گم همه شون بدبخت شدن ولی حتی اونایی که خوشبختن هم برگردن به عقب اون خرج اضافی رو حذف میکنن از زندگیشون. یه مهمانی جمع و جور یا یه ماه عسل رویایی به صرفه تره با این گرونی . اما در مورد اخلاقهای دیگه همسرتون و خانواده اش نمی تونم چیز زیادی بگم چون نه ایشونو خوب میشناسم نه شما رو . ولی در حالت کلی اصلا نمی تونم درک کنم که خانواده دوطرف و حتی خود عروس و داماد چرا باید در مقابل هم باشن و مراقب باشن کم نیارن ؟ شما شوهرتو دوست داری ایشون هم به شما علاقه داره چون اگه اینطور نبود باهم ازدواج نمی کردین خانواده ها هم مطمئنم عروس و دامادشونو دوست دارن چون اگه اینطور نبود قبول نمی کردن شما ازدواج کنید درسته ؟ این کم اوردنو اصلا درک نمی کنم چون مادر شوهرمو خیلی دوست داشتم ایشون هم متقابلا منو دوست داشت خدا رحمتش کنه . دقت کنید رفتار پدر شوهر و مادر شوهرتون نسبت به همدیگه چه جوریه ؟ از اون مردائیه که محبت کردن به همسرشو زن ذلیلی می دونه وفکر میکنه همیشه حق با اونه ؟

[mis-marjan]

دوست عزیز به نظر من هم حساسیت زیادی روی حرف مردم دارید به قول بقیه دوستان چه عروسی با شکوه بگیری و چه کم خرج، تحت هر شرایطی حرف پشت سرتون خواهد بود
به نظرم اگه واقعا همسرتو دوست داری به طور عاقلانه روی پولی که میخوای هزینه کنی فکر کنید و به بهترین شکل ممکن ازش استفاده کنید
باتوجه به شرایط همسرت منم بهشون حق میدم با این هزینه های گزاف واقعا زوره
تا زمانی که "من" و "تو" در میون باشه نمیشه کار به جایی برد باید خودتون رو کنار هم و "ما" بدونید
اما در مورد خساست همسرتون جای تامل داره به توصیه دوستان از راه های زنانه پیش برو سعی کن بهش محبت کنی و نشون بده که کنارش هستی نه مقابلش
وقتی نشون بدی که مادیات برات اهمیتی نداره و شرایطش درک میکنی مطمئن باش همسرت از خداشه که برات خرج کنه کدوم مردی بدش میاد؟
قناعت و صرفه جویی اوایل زندگی کاملا طبیعیه