سلام خدمت دوستان ، امیدوارم که حالتون خوب باشه
من ترم 1 یک دانشگاه دولتی هستم ، مشکلِ رابطه ی خودم رو به صورت بازه ی زمانی از مهر تا الان مینویسم براتون :
مهر 92 : شروع دانشگاهم بود ، توی این مدت با یک دختر خانمی از همکلاسی هام آشنا شدم ( رابطه ی بین دختر و پسرهای کلاس ما گرم و خوب هست )
آبان 92 : بعد از چند چتِ متوالی ، این دختر خانم به من ابراز علاقه و عشق کرد و گفت که من رو دوست داره ، من واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم اما سعی کردم بهش احترام بزارم و در جوابش منم بهش گفتم که دوسش دارم !!! هرچند نداشتم ...
آذر 92 : کم کم داشت از این خانم خوشم میومد ، اما چون هنوز دوست داشتنش رو باور نکرده بودم گاهی اوقات کارهایی میکردم که باعث ناراحتیش میشد ، مثلا اون جلوی بقیه ی همکلاسی ها به صورت غیرمستقیم نشون میداد که از من خوشش میاد یا مثلا خیلی جاها هوای من رو داشت و سعی میکرد بهم توجه کنه ، اما متاسفانه من نمیتونستم عشقش رو باور کنم و گاهی اوقات پس میزدم عشقش رو
کار به جایی رسید که 3 روزِ قبل ، دوباره باعث شدم عشقش پس زده بشه و این 3 روز از من ناراحت هست و میگه که دیگه نمیخواد رابطمون ادامه پیدا کنه ، یعنی میخواد کاملا رابطمون قطع بشه ، این باعث ایجاد یک ضربه ی روحی در من میشه چون من احساس میکنم الان واقعا عاشق و وابستش شدم ، نمیدونم باید چیکار کنم ، لطفا کمکم کنید ...
از اینکه ببینم این خانم دیگه من رو توی دانشگاه نگاه نمیکنه و با بقیه پسرها صحبتِ عادیش رو داره در صورتی که یه روزی محرم اسرارش بودم داغونم میکنه ، یه جور حسِ حسادت و کینه میاد سراغم
باید چیکار کنم ؟
مرسی ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)