به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بخاطر اخلاق شوهرم، زندگیمو دوست ندارم

    سلام به همه دوستان. من قبلا اینجا عضو بودم و مشکلاتمو گفتم. دوستان هم زحمت کشیدند و منو راهنمایی کردند. حدود 4 ، 5 ماه هست که خدا روشکر بهتری اوضاعمون. اما جدیدا یه 10 روزی میشه که یه جورایی شده. مختصرا براتون توضیح میدم. امیدوارم بازم با راهنمایی های شما دوستان مشکلاتم حل بشن:
    1- من ی دختر خیلی احساساتیم و از قهر به شدت بدم میاد و باهاش قهر نمی کنم . اصلا دلم نمی یاد که باهاش قهر کنم چون دوسش دارم و وابستگی شدیدی بهش دارم. .شدیدا حس می کنم به من بی محبت تر شده نسبت.
    2- گفتم دلم می خواد درس بخونم ، گفت نه اصلا نمیشه
    3- گفتم حرفام رو دلم سنگینی می کنه لا اقل فقط گوش کن که من آروم شم، دوس نداشت که بشنوه
    4- وقتی بهم بی محبتی میکنه من اشکم تو مشتمه و فوری گریم می گیره. وقتی میریم خونه اونا یا خونه خودمون(چون عقدیم هنوز). , وقتی گریه می کنم از ناراحتی، میرم زیر پتو اما اگه یه کوچولو فقط یه کوچولو صدام در بیاد منو میزنه که یه وقت صدامو کسی نشنوه.بهش گفتم اگه میخای من آروم بشم نوازشم کن نه اینکه منو بزن
    5- احساساتش رو که چند ماه یه بار شاید ابراز کنه! شاید

    6-زیاد با من حرف نمیزنه.دلش مثه قبل برام تنگ نمیشه با اینکه محل کارش به خونه ما دور نیست اما 4 روز بود که یه سر به من نزده بود.واقعا اینا چه معنی داره؟
    7-چند روز پیش به شوخی آنچنان لگدی به پای من زد که تا دو روز نمیتونستم راه برم
    8-به شدت مغرور و خودخواهه. اگه یه لباس زیبا یا آرایش قشنگ براش بکنم اصلا نمیگه خانومم خوشگل شدی . اما اگه بدش بیاد فورا میزنه تو ذوقم که این چیه پ

    می دونم جسته گریخه حرف زدم اما اینقد حرفام رو دلم سنگینی می کنه که دارم میترکم.بهش التماس می کنم که بزار من حرفامو برات بزنم که جمع نشه تو دلم اما دوس نداره بشنوه درک نمیکنه احساسات زن چیه یا شایدم میدونه اما حوصلشو نداره.
    ازتون می خوام که با من همراه باشید تا به کمک خدا و شما دوستای دلسئزم زندگی بهتری داشته باشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید maryam_sh تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 14 آذر 92)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مریم جون ، میدونم سخته ولی چاره داره .
    نباید جلوی همسرت خودت رو ناراحت نشون بدی ، این وضعیت تو رو بدتر میکنه . تا میتونی شاد باش ، وقتی از همسرت چیزی میخوای ، بدون گریه ، و با آرامش حرفت رو بهش بزن . لازمه که روی لبت لبخند باشه . با مهربانی خواسته هات رو بهش بگو . گله نکن .

    مردا از گریه خانم ها اصلا خوششون نمیاد ، چون فکر میکنن زن ا میخواد از گریه به عنوان ابزاری استفاده کنن که شوهرشون رو مقصر جلوه بدن ، پس اصلا دیگه گریه نکن .
    این کار اشتباهه که گریه کنی و منتظر این باشی که همسرت نازت رو بخره .این راه جواب نمیده .

    شاید به خاطر مسائلی که بینتون پیش اومده ، و ناراحتی ها ، همسرت از حرف زدن تفره ( طفره ) میره ، یعنی فراری شده .

    سعی کن یک مدت خودت رو تغییر بدی ، حرفات رو با شوخی بهش بزنی . با لبخند . طوری که بهش بر نخوره . جوری باهاش صحبت نکن که بخوای محکومش کنی که مقصر تویی و خودت رو تغییر بده . این راه جواب عکس میده .

    توی این وضعیت اصلا ازش انتقاد نکن .

    به خاطر مشکلاتی که بینتون پیش اومده ، شاید دوتایی روی دنده لج و لجبازی افتادید . تو میگی میخوام درس بخونم ، همسرت میگه نمیشه .
    اگر واقعا میخوای درس بخونی باید اول از همه رابطتون رو خوب کنی ، اگر بفهمه باهاش لجبازی نداری ، و به حرفاش گوش میدی ، اونم دیگه باهات لجبازی نمیکنه .

    گاهی اوقات گفتن یک چشم کوچولو ، برای مردها معجزه میکنه ، یک دفعه اخلاقشون از این رو به اون رو میشه .

    ازش نخواه که بشینه به حرفات که روی دلت سنگینی کرده گوش بده ، اون میدونه تو میخوای حرفایی بزنی که زیاد موافق میلش نیست و میخوای مقصرش کنی تا خودش رو تغییر بده . زدن این حرف اشتباهه . عزیزم با این کارا به چیزایی که میخوای نمیرسی .

    کم کم اخلاق مردها دستت میاد .
    اونا دلشون یک زن با اعتماد به نفس و شاد میخواد . سعی کن به همسرت بیشتر نزدیک بشی ، و باهاش صمیمی باشی .

    یک راه حل خوب برات دارم ، اما نمیدونم چقدر منظورم رو متجه بشی ، ولی اگر میخوای همسرت یک شوهر عالی برات باشه ، به جای اینکه زنش باشی ، سعی کن نقش یک رفیق فابریک رو براش بازی کنی . نه ناز کنی ، نه گله کنی ، در عوض ، پشتش باشی ، ازش حمایت کنی ، همراهش باشی ، باهاش بخندی ،.... ببین اونوقت همسرت برات چه کارا که نمیکنه .
    عزیزم سعی کن قلق شوهرت رو به دست بیاری .

  4. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    ardeshirk (چهارشنبه 13 آذر 92), ژینا (چهارشنبه 13 آذر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam_sh نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان. من قبلا اینجا عضو بودم و مشکلاتمو گفتم. دوستان هم زحمت کشیدند و منو راهنمایی کردند. حدود 4 ، 5 ماه هست که خدا روشکر بهتری اوضاعمون. اما جدیدا یه 10 روزی میشه که یه جورایی شده. مختصرا براتون توضیح میدم. امیدوارم بازم با راهنمایی های شما دوستان مشکلاتم حل بشن:
    1- من ی دختر خیلی احساساتیم و از قهر به شدت بدم میاد و باهاش قهر نمی کنم . اصلا دلم نمی یاد که باهاش قهر کنم چون دوسش دارم و وابستگی شدیدی بهش دارم. .شدیدا حس می کنم به من بی محبت تر شده نسبت.
    2- گفتم دلم می خواد درس بخونم ، گفت نه اصلا نمیشه
    3- گفتم حرفام رو دلم سنگینی می کنه لا اقل فقط گوش کن که من آروم شم، دوس نداشت که بشنوه
    4- وقتی بهم بی محبتی میکنه من اشکم تو مشتمه و فوری گریم می گیره. وقتی میریم خونه اونا یا خونه خودمون(چون عقدیم هنوز). , وقتی گریه می کنم از ناراحتی، میرم زیر پتو اما اگه یه کوچولو فقط یه کوچولو صدام در بیاد منو میزنه که یه وقت صدامو کسی نشنوه.بهش گفتم اگه میخای من آروم بشم نوازشم کن نه اینکه منو بزن
    5- احساساتش رو که چند ماه یه بار شاید ابراز کنه! شاید

    6-زیاد با من حرف نمیزنه.دلش مثه قبل برام تنگ نمیشه با اینکه محل کارش به خونه ما دور نیست اما 4 روز بود که یه سر به من نزده بود.واقعا اینا چه معنی داره؟
    7-چند روز پیش به شوخی آنچنان لگدی به پای من زد که تا دو روز نمیتونستم راه برم
    8-به شدت مغرور و خودخواهه. اگه یه لباس زیبا یا آرایش قشنگ براش بکنم اصلا نمیگه خانومم خوشگل شدی . اما اگه بدش بیاد فورا میزنه تو ذوقم که این چیه پ

    می دونم جسته گریخه حرف زدم اما اینقد حرفام رو دلم سنگینی می کنه که دارم میترکم.بهش التماس می کنم که بزار من حرفامو برات بزنم که جمع نشه تو دلم اما دوس نداره بشنوه درک نمیکنه احساسات زن چیه یا شایدم میدونه اما حوصلشو نداره.
    ازتون می خوام که با من همراه باشید تا به کمک خدا و شما دوستای دلسئزم زندگی بهتری داشته باشم
    سلام دوست عزیز مردا کلا از زنهای ضعیف بدشون میاد. ماشااله تو هم تو این مورد کم نذاشتی . با گریه، با التماس، با دعوا،..... بروز تمام مشکلات ریشه در رفتارای خودته. خودتو سرزنش کن و سعی در تغییر رفتارت کن. وقتی دائم باهاش دعوا میکنی و همیشه گریه زاری ، خودت بودی خدا وکیلی میتونستی همچین آدمی رو تحمل کنی؟؟؟ پس دلیل فرارها و دوری همسرت به خاطر کارای خودته.

    همه ما این دوران رو دیدیم. ولی با مدیریت رفتارمون همه مشکلات حل شده. پس وقتی ما تونستیم تو هم میتونی.

    موارد اورژانسی:

    1- گریه زاری رو بذار کنار و تحت هر شرایطی خودتو قوی کن

    2- از وابستگی همسرت جدا شو. دوست داشتن با وابستگی فرق میکنه. وابستگی نمیزاره آدم محبت واقعی اش رو نصار طرف کنه. چون فقط از طرف مقابل انتظار داره و مسئولیتهای خودش یادش میره.

    3- یه کم بی خیال باش.
    ویرایش توسط kamr : چهارشنبه 13 آذر 92 در ساعت 12:56

  6. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    shabnam z (چهارشنبه 13 آذر 92)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول از همه از شما دوستان خوب خیلی ممنونم. کاملا متوجه اشتباهام شدم و در درجه اوال قول میدم گریه نکنم.
    شما درست میگید. حالا گریه و زاری منو کنار بزارید ، اما مگه این نیست که یه همسر خوب باید ی شنونده خوب باشه، نباید سر زنش داد بزنه (و فحش بده). نباید برای شوخی لگد بزنه که آدم نتونه راه بره. نباید مدام قهر کنه.
    یه سوال همیشه ذهن منو به خودش مشغول می کنه.
    اینکه:
    چرا همیشه من باید حواسم به این باشه که دست از پا خطا نکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چرا همیشه منم که باید کوتاه بیام بای خودمو کنترل کنم باید آرامش بدم باید مهربون باشم باید بگم چشم باید چشم پوشی کنم باید صبوری کنم ؟؟؟

    یعنی شما می گید اگه سر ی دعوا به من فحش داد من چیکار کنم؟ اگه به شوخی به من یه ضربه محکم زد، (فکر میکنه منم پسرم) ، و آسیب دیدم با هم بخندیم؟؟؟؟

    وقتی منو اینقدر تشنه محبت نگه میداره که بعضی وقتا احساس می کنم ی آدم غریبه بیشتر از همسرم برام وقت میزاره من چیکار کنم؟
    وقتی با وجود اینکه می تونه منو بیاد ببینه اما 4 روز میگذره اما یه سر به زنش نمیزنه، و من دارم برای دیدنش پر پر میزنم،من چکار کنم؟

    آیا اون نباید خودشو اصلاح کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    یه موضوع دیگه هم هست فوق العاده مغروره و خیلی زیاد قهر میکنه. توی خونه هم زیاد به من دستور میده که اینو بیار اینو ببر ....... . هر چی بهش میگم از جمله های امری استفاده نکن به خرجش نمیره. بهش میگم لا اقل بگو " میشه اینو بیاری..." اما گوش نمیده.
    در حد تیم ملی در برابر من جبهه میگیره . همش فکر میکنه من دشمنشم میخواد از من ببره.چند وقتی ام هست که نمازشو نمی خونه و این موضوع به شدت اعصابه منو خورد کرده

    - - - Updated - - -

    من فعلا گریه کردنمو تعطیل می کنم. اما در برابر کارای دیگش چیکار کنم؟
    داد زدنش؟
    فحش دادنش؟
    گاهی وقتا زدنه من؟
    وقتی که بارش دارم با ذوق ی چیزی رو تعریف می کنم آخرش به مسخره به من میگه آخی ی ی ی
    من با این رفتاراش چه برخوردی داشته باشم؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید maryam_sh تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 14 آذر 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم باور کن مشکلاتت اصلا حاد نیست که به خاطر هر کدوم از اینا بشینی کلی غصه بخوری و دوران عقدتو واسه خودتو و همسرت زهر کنی.

    لطفا از اشتباهات و تجربه های ما درس بگیر. نمیدونم چرا ما آدما دوست داریم همه چی رو خودمون تجربه کنیم و آخر سر که میرسیم به همون حرفای دوستان تازه دو هزاریمون میفته.

  10. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    mercedes62 (شنبه 16 آذر 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چشم دوست مهربون

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    اول سلام . خدایا شکرت اول صبح روز تولدم یه خبر خوبی شنیدم.

    و اما در مورد مشکلت: بعضی از آقایون متاسفانه اول زندگی هنوز ناواردند به اینجور قضایا. شما تو این موارد باید آگاهشون کنید و وظایفشون رو بهشون گوشزد کنید. بگین که تامین نیازهای زن به عهده مرده حتی اگه زن از خودش درآمدی داشته باشه.

    نمیخواد با دلخوری و ناراحتی این قضیه رو بهش تفهیم کنید.

    مثلا وقتی میگید برام مسواک بخر و میگه چرا خودت نمیخری؟؟؟ بگو شوهرجون از این به بعد دیگه این چیزا به دوش مبارک شماست. متاهلی این چیزا رو هم داره دیگه (با خنده). اگه الان نمیتونی عیبی نداره هر وقت، وقت کردی بخر. دستت درد نکنه. و مکالمه تموم

    سعی کن چیزی که لازم داری به دوش همسرت بذاری و تا جایی که میتونی خودت تهیه نکن. از همین چیزای کوچیک شروع کن یا یاد بگیره. مثلا اگه شارژ لازم داری اگه گفتی دیگه خودت نرو بخری. هر وقت هم گفت زنگ نمیزنی بگو خب شارژ ندارم. گفته بودم برام بخری. ولی انگار یادت رفته.

    فکر کنم شما نه اینکه الان عقدین و خونه پدرتون واسه همین همسرتون اینکارا رو نمیکنه و فکر میکنه الان تامین نیازهای شما به عهده پدرتونه ولی بعد عروسی حتما خوب میدونن که چه وظایفی به عهده اشونه. اگه اینطوریه بهش بفهمون که تامین نیازهای زن بعد عقد به عهده مرده و الان شما زن قانونی ایشون هستی پس تامین مایحتاجتون هم به عهده ایشونه.
    ویرایش توسط kamr : شنبه 30 آذر 92 در ساعت 11:10

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 05 بهمن 92 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    81
    سطح
    1
    Points: 81, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم هر کی یه نظری داده . منم یه راهنمایی کوچولو بهت میکنم که مطمئن باش در کوتاه مدت نتیجه میگیری...
    خیلی توی دست و پاش بودی . زیادی بهش چسبیدی .
    یه کم بذار احساس کنه که نیستی ، پیدات کنه، براش سوال بشه ، چیزایی که قبلا از میخواستی دیگه نخواه، بهش ابراز محبت مفتکی نکن... اگه اون چیزی گفت تو هم خوب جوابشو بده اگه نگفت چرا محبتت رو بیخودی خرجش میکنی ؟ در صورتی که اون برای محبت تو بهایی حاضر به پرداختن نیست.خلاصه به خودت کمک کن به خودت بگو میمیرم ولی سمتش نمیرم ببین چه جوری نیرو میگیری...

  14. کاربر روبرو از پست مفید سیما59 تشکرکرده است .

    kamr (پنجشنبه 05 دی 92)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خداوکیلی بعضی وقتا به سرم میزنه یه مدت اساسی باهاش قهر کنم بلکه بفهمه ظرفیته منم حدی داره
    بعضی وقتام با خودم میگم مثله خودش رفتار کنم، حداقل 3 روز . میدونم که عمرا طاقت رفتارای خودشو نداره
    میدونه که رفتاراش اشتباهه اما اینقئر مغروره ه ه ه که نمیخواد به روش بیاره یا عذر خواهی کنه یا تکرارشون نکنه

    - - - Updated - - -

    یعنی شما میگید من
    1- گریه نکنم
    2- اگه 10 روزم نیومد به من سر بزنه ، سکوت کنم؟
    3- در برابر بی احترامیاش سکوت کنم؟

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam_sh نمایش پست ها

    یعنی شما میگید من
    1- گریه نکنم : اصلا و ابدا (گریه مال بچه هاست. اگه بچه بودی چرا ازدواج کردی؟ فردا پس فردا بچه ات از تو انتظار داره ها)

    2- اگه 10 روزم نیومد به من سر بزنه ، سکوت کنم؟ اگه تقصیر تو نیست به جای سکوت ازش توضیح بخواه. اونم نه با دعوا و گریه زاری بلکه آروم و منطقی. شاید دلیل قانع کننده ای داشته باشه.

    3- در برابر بی احترامیاش سکوت کنم؟
    نه عزیزم . اگه بین دعواست و دعوا تقصیر تو نیست اونجا بله سکوت کن و بعدا تو موقعیت خوب براش توضیح بده که فلان بی احترامیت خوب نیست


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.