"دو بار به شدت قلبم درد گرفته خیلی حرفش سنگین بود اصلا نمیدونم چی بگم ،واقعا چی فکر میکنه پیش خودش نمیدونم ؟؟!!!!!!"
"نمیدونم این توهین رو دیگه چه جوری تحمل کنم !!!"
عزیزم شما هنوز توی خونه ی پدرت هستی و فقط در حد چند جلسه و تلفنی با این مرد صحبت کردید، اون وقت به این مرحله رسیدید. واقعا فکر نمی کنید بعد از سالها زندگی کردن زیر یک سقف با ایشون و مراوده با خانواده شون، به چه روزی بیافتید.
بیشتر حرفهایی که اینجا مطرح میکنید برای شما مهمه و شما این موارد رو در خواستگارتون نمی بینید. مواردی مثل رعایت رسم و رسومات شما علاوه بر اینکه نشانه ی اینه که ایشون چقدر اهل خرج کردن هستید، یه نشونه ی دیگه از بعد شخصیتی طرفین رو هم نشون میده و اون میزان احترام متقابل و انعطاف پذیری ایشون و سعی ایشون برای به دست آوردن شماست.
میشه بپرسم ایشون چند سالشون هست؟ و شما چند سالتونه؟
این آقا بیشتر از اینکه خودشون بخوان تصمیم بگیرن، مشخصه که اطلاعات دریافت میکنند، مشورت میگیرند و در آخر تصمیم گیرنده ی نهایی خانواده شون هست نه خودشون. یعنی یه جورایی تاثیرپذیری ایشون از دیگران که نشونه ی دیگه اش احساساتی بودن ایشون هست.
بعد هم نوع رفتار شما هم باید بررسی بشه، شما چه جوری برخورد میکنید که ایشون توی این چند جلسه متوجه میزان علاقه ی شما به خودش شده، تا حدی که به خودش اجازه میده به شما اون حرفها رو بزنه! میخوام که توی نوع رفتارت با ایشون یه تجدید نظری داشته باشی و یه کم ارزش بیشتری برای خودت قائل باشی. به خودت و خواسته های معقولت احترام بذار و نشون بده که ایشون هم در صورتی میتونند شما رو به دست بیارن که براتون احترام قائل باشن.
نیازی هم نیست که با ایشون بحث کنید. شما درخواستتون رو مطرح میکنید کاملا محترمانه و مودبانه و ایشون میتونند فکراشون رو بکنن و جواب آره یا نه رو بدن. بدون هیچ تنشی!
عزیزم، خوب فکراتو بکن. الان شما تنها به بررسی کردن ابعاد شخصیتی ایشون و سنخیتش با شخصیت خودتون نیاز دارید. همین!
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)