چانه زدنهای زیاد خواستگارم بر سر رسم و رسومات

[MOHAMAH]

هر کسی که یک طرفه بره قاضی راضی برمیگرده
باید هردوتون روحیاتتون رو با مشاور امین ازدواج مطرح کنید حتما لازم نیست به پسر بگید مشکلی هست بلکه بگید برای تست ازدواج بریم مشاور
البته از یک نکته غافل نشید:
به دل نشستن و ظاهر خوب فقط چند وقت اول زندگی تو چشمتونه بعدها روحیات و اخلاق و منش هر دوتون هست که زندگیتون رو قوام میده

[Nina s]

دوست عزيز مراعات كردن خوبه ولى بايد مطمئن باشى فرد مقابلت نمى خواد زرنگ بازى در بياره و واقعا نيتش اينه كه در حد توانش مايه بزاره. به نظرم اين درست نيست كه شما و خانوادتون مراعات حال ايشون كنيد و ايشون همه چيز رو كامل از شما توقع داشته باشه.
شما هم مى تونيد مثلا بگيد اشكال نداره فلان كار رو انجام نديم (مثلا يه كارى كه به عهده خانواده شماست) و ببينيد برخورد ايشون چطوره؟ مثلا اهل مراعات كردن هست يا نه؟ مطمئنا نيت پدرتون خوبه ولى گاهى اوقات بعده ازدواج عروس خانم متوجه ميشه كه تمام اين رعايت كردنا به يه حساب ديگه گذاشته شده.
در مورد خسيس بودن هم حتى تو چيزاى كوچك ميشه تا حدودى متوجه شد، البته بايد مدت اشنايى هم بيشتر باشه تا در عمل بتونى متوجه بشى در مواردى كه برات مهم هستن ايشون خسيس هست يا نه! حرف تا عمل خيلى فرق داره، تو حرف هيچ كس نميگه من خسيسم نهايتا ميگه اقتصاديم و به جا خرج ميكنم.
تو انتخابت خيلى دقت كن
موفق باشى

[ehsan_hamdardi]

بله همانطور که جناب "Nina s" گفتند حالا که قراره ساده برگزار کنید شما هم در خرید جهزیه سبک بگیرید و به او هم بگویید که فلان چیز را پدرم نمیگیره و یا فلان مارک که ارزانتر است میگیره اگر اوقات تلخی کرد نشونه میده که از مال خودشان خسیس هستند و از مال شما بخشنده (یعنی انتظار دارند که همه چیز از طرف شما کامل و گران قیمت باشه اما از طرف خودشان ساده و سبک!)

به نظر من عجله به این ازدواج نکن و تصمیم قطعی ات را نگیر تا این اقا و خانواده اش را بهتر بشناسی!

بعد هم اگر خواستی خریدها و مراسمت را ساده بگیر اما از هیچ چیز نگذر!

مثلاً سرویس طلا بردار ولی متوسط (گران انتخاب نکن!)

یک نکته ایی هم برادرانه بهتان میگویم :

ساده گرفتن و ولخرجی نکردن خیلی خوبه ولی زنی که ارزان و خیلی راحت بدست بیاد بی ارزشه!


مواظب باش چون از همین اول داری به شوهرت یاد میدی که تو زندگی چطور باهات رفتار کنه!

مثلاً ممکنه اینجور کوتاه اومدن باعث بشه تو زندگیتون این آقا پول آرایشگاه یا خرید لباس را با هزار جور التماس و صد بار رو زدن به شما بده!

بهش یاد بده که از همین اول باید برای همسرش خرج کنه و خرج کردن برای همسرش جزو خرجهای ضروری و غیرقابل حذف زندگیش هست!

[kamr]

بله همانطور که جناب "Nina s" گفتند حالا که قراره ساده برگزار کنید شما هم در خرید جهزیه سبک بگیرید و به او هم بگویید که فلان چیز را پدرم نمیگیره و یا فلان مارک که ارزانتر است میگیره اگر اوقات تلخی کرد نشونه میده که از مال خودشان خسیس هستند و از مال شما بخشنده (یعنی انتظار دارند که همه چیز از طرف شما کامل و گران قیمت باشه اما از طرف خودشان ساده و سبک!)


بعد هم اگر خواستی خریدها و مراسمت را ساده بگیر اما از هیچ چیز نگذر!

مثلاً سرویس طلا بردار ولی متوسط (گران انتخاب نکن!)

یک نکته ایی هم برادرانه بهتان میگویم :

مواظب باش چون از همین اول داری به شوهرت یاد میدی که تو زندگی چطور باهات رفتار کنه!

منم با این نظر کاملا موافقم . تو یه چیزی امتحانش کن. مثلا همون وسایل بزرگی که قرار بود خودش بخره بگو پدرم نمیرسه همشو بخره و منم باید جهیزیه امو سبک بیارم

- - - Updated - - -

عزیزم بهت بگم درسته افراط تو هر چیزی بده و هیشکی از اسراف خوشش نمیاد. ولی دوران عروسی فقط یه باره توی زندگی. سعی کن متعادل باشی. نه اونقدر که بعدا کمر شوهرت زیر قسط و بدهی بشکنه و نه اونقدر که خودت تو هر مراسمی که میری حسرت به دلت باشه که تو ندیدی.

جاری من تالار ندید و عکاسی نرفتند طفلکی الان الانش که فیلمها و عکسهای مارو می بینه اشک تو چشماش جمع میشه و میگه کاشکی منم یه عکس با لباس عروس داشتم که اصلا یادم بیفته لباسم چجوری بود.

اون آقا پسر خوب و صریح و البته با جرات دارن همه چی رو اول میگن پس چرا شما رفتارتون جراتمندانه نیست؟؟؟ اگه خانواده اتون الان دارن به پست و موقعیتش فکر میکنن بعدا که ازدواج سر گرفت میکوبن تو سرت که فلان کارو نکرد بهمان کارو نکرد و شوهرت آبرومون رو برد.

[almasss]

ممنونم از همگی دوستان.

دیروز عصر مادرم بهش زنگ زد و گفتش که ما جهزیه واسه دخترمون میگیریم و شما هم جشن عروسی بگیرید در حد متوسط و ساده ،قرار شده بره با خانواده اش صحبت کنه و تماس بگیره به ما خبر بده که زنگ نزده تا حالا.راستش پدر و مادرم و همینطور من خودم خیلی عروسی و مراسمش رو دوست داریم مخصوصا اینکه من یه دونه دختر هم هستم تو خانواده مون و از پسرای فامیل هم خیلی ها خواستگار من بوده اند و پدر و مادرم قبول نکرده اند حالا پدر و مادرم میگن یه جشن واسه تو باید بگیره فامیل یه وقت نگن دخترشون یه عیبی داشت .

[almasss]

سلام دوستان
حق با شماها بود تو این مدت متوجه شدم این گذشت کردنهام به حساب دیگه ای گذاشته شده نه اینکه من قصد دارم مراعاتش رو کنم !!!!
به نظرتون الان چه کار کنم؟خانواده اش و خودش مذهبی هستند یعنی اصلا انتظار نداشتم این حسابها روی ساده گرفتنهای من برداشته بشه !!
البته بهش گفته ام که من از سرویس طلا نمیگذرم و همینطور پدر و مادرم از مراسم عروسی نمیگذرند ولی باز هم به ضرر خودم تمام شد انگار،من خودم زن داداش دارم موقعی که ساده میگرفتن و مراعات داداشامو میکردن خانواده ما و همینطور داداشام بیشتر جذب عروسهامون میشدیم و پیش ما عزیزتر میشدن و محترم تر و ..اما اینها کاملا برعکس هستند ،تازه با اینکه من از نظر تحصیلات بالاتر از اون آقا هستم و دارم درسمو ادامه میدم اما الان که مظمئن هست من ازش خوشم اومده خیلی خودش رو واسم میگیره و به بهانه های مختلف امروز و فردا میکنه و همه اش میگه بخاطر فلان مورد بهمان مورد خانواده ام با این ازدواج راضی نیستند بعد چند روز میگذره میگه راضی شده اند بعد دوباره میگه راضی نیستند و ...موندم واقعا !!

[bande]

عزیزم...خواهرم به تازگی تو مورد مشابه بوده.الان هم که یک ماه از عروسیش نمیگذره مدام دعوا و...
چیزی نمونده به ... بکشه.
همچین آدم سست عنصری تکیه گاه مورد اعتمادی نیست.کاری نکن که پشیمون شی.

[N.I.K.I]

سلام
حتما سریع تر پیش یک مشاور خوب و با تجربه برید.

به بهانه های مختلف امروز و فردا میکنه و همه اش میگه بخاطر فلان مورد بهمان مورد خانواده ام با این ازدواج راضی نیستند بعد چند روز میگذره میگه راضی شده اند بعد دوباره میگه راضی نیستند

اصلا عجله نکنید, اینکه ایشون و خانواده تردید دارند اصلا خوب نیست.
دلیل مخالفت خانواده شون چیه؟

[ehsan_hamdardi]

سلام دوستانحق با شماها بود تو این مدت متوجه شدم این گذشت کردنهام به حساب دیگه ای گذاشته شده نه اینکه من قصد دارم مراعاتش رو کنم !!!!به نظرتون الان چه کار کنم؟خانواده اش و خودش مذهبی هستند یعنی اصلا انتظار نداشتم این حسابها روی ساده گرفتنهای من برداشته بشه !!البته بهش گفته ام که من از سرویس طلا نمیگذرم و همینطور پدر و مادرم از مراسم عروسی نمیگذرند ولی باز هم به ضرر خودم تمام شد انگار،من خودم زن داداش دارم موقعی که ساده میگرفتن و مراعات داداشامو میکردن خانواده ما و همینطور داداشام بیشتر جذب عروسهامون میشدیم و پیش ما عزیزتر میشدن و محترم تر و ..اما اینها کاملا برعکس هستند ،تازه با اینکه من از نظر تحصیلات بالاتر از اون آقا هستم و دارم درسمو ادامه میدم اما الان که مظمئن هست من ازش خوشم اومده خیلی خودش رو واسم میگیره و به بهانه های مختلف امروز و فردا میکنه و همه اش میگه بخاطر فلان مورد بهمان مورد خانواده ام با این ازدواج راضی نیستند بعد چند روز میگذره میگه راضی شده اند بعد دوباره میگه راضی نیستند و ...موندم واقعا !!

به توصیه‌ایی که در بالای همین صفحه نوشته‌ام عمل کنید و اصلاً در هیچ خرید و مراسمی کوتاه نیایید! (فقط گران برندارید و در حد توانش بردارید)

اگر مراسم نمیخواهد بگیرد عجله‌ایی به رفتن به خانه ایشان بدون برگزاری مراسم نداشته باشید و اصرار نکنید تاز مانیکه خساست را کنار بگذارد و حاضر شود یک مراسم متوسط بگیرد!

مشورت با مشاور باتجربه و باسابقه ازدواج هم توصیه میشه (لازم نیست منتظر بشی او هم بیاید جلسه اول را خودت برو و حرفهایت را بزن و راهنمایی بگیر)

[almasss]

سلام
حتما سریع تر پیش یک مشاور خوب و با تجربه برید.



اصلا عجله نکنید, اینکه ایشون و خانواده تردید دارند اصلا خوب نیست.
دلیل مخالفت خانواده شون چیه؟

برادر اول من قبلا اعتیاد داشته تنها به مدت دو سه سال البته،الان هم گذاشته کنار اما تضمینی بهش نیست ،من صادقانه این موضوع رو به خواستگارم گفتم ،از اونموقع تا الان خانواده اش و خودش دچار تردید شده اند از طرفی من این اطمینان رو بهشون دادم که هیچ رفت و امدی در اینده با برادرم نخواهم داشت چون همین الان هم ندارم و خونه اشون اصلا نمیرم چون از دستش ناراحتم که به سمت اعتیاد رفته و اصلا در فامیل ما همچین چیزی وجود نداره !

این هم بگویم برادر خانمهای برادر اول خواستگارم همگی مواد و مشروب مصرف میکرده اند من خانواده عروسشون رو کاملا میشناسم اما برادر خواستگارم میفهمه اما چون دختر رو خیلی میخواسته این موضوع رو فقط به پدر و مادرش میگه و اونها هم قبول میکنن،یعنی بقیه اعضای خانواده خواستگارم و حتی خودش هنوز هم که هنوز هست از این موضوع درباره عروس اولشون بی اطلاع هستند .
خواستگار من هم این جریان رو جلو همه اعضای خانواده اش مطرح کرده و حالا خواهر بزرگشون خیلی مخالف هست ،البته در مواردی مثل محل زندگی ما هم این خواهر بزرگه مخالف هست با اینکه خودشون پایین شهر هستند و ما بالا شهر هستیم خواهر بزرگه دنبال دختری میگرده که محل زندگی عروسشون یه محله ای باشه که همه پولدارها زندگی میکنن این رو از حرفهای پسر فهمیده ام !!

- - - Updated - - -

ehsan_hamdardi خیلی ممنونم بابت راهنمایی هاتون،من فقط به خاطر اینکه همه اش میگفت من ندارم زورم نمیرسه و ... مراعاتش رو میکردم اما وقتی دیدم به زبون خودش در اومد گفت کسی که ندونه فکر میکنه قبلا خواستگار نداشته ای !!!!!!!!!!!!!!!!!فکرش رو بکنید ،از وقتی این حرف رو شنیدم دو بار به شدت قلبم درد گرفته خیلی حرفش سنگین بود اصلا نمیدونم چی بگم ،واقعا چی فکر میکنه پیش خودش نمیدونم ؟؟!!!!!!
به نظرتون تمومش کنم یا ادامه بدم؟؟

- - - Updated - - -

این هم بهتون بگم بهم میگه من خانواده ام رو خوب میشناسم ،به خانواده ام زمان بده چند جا برن خواستگاری تا قدر تورو بفهمن !!!!!نمیدونم این توهین رو دیگه چه جوری تحمل کنم !!!