به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 111
  1. #71
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    اینارو رستگار برام نوشته شما که نمیای اونجا بخونی من میذارم اینجا بخون

    اعتبار بخشی پاسخی کلامی و غیر کلامی است که شخص متوجه می شود با او همراهید!
    به تجربه گوینده احترام بگذارید! به آنچه می گوید علاقه نشان می دهید و احترام می گذارید!
    هر چند! توجه کنید! هر چند که کاملا مخالـــــــــــــف باشید! نیت شما فقط باید اعتبار بخشی باشه! همین احساسات، تجربیات، افکار گوینده را اعتبار بدهید..
    مثال:
    به نظر می رسه حرفات خیلی مهم باشند! / چه تجربه مهمی داشتی!!! /
    وقتی کسی حرف می زند، احساسش نادیده گرفت می شود و خواسته هایش را نمی بینیم!
    وقتی به خواسته های غیر کلامی اعتبار می دهید دو عمل اصلی انجام می دهید:


    • اول: تنش را کم می کنید!
    • دوم: آرامش او را چندین برابر می کنید! ارامشی که هر کسی دوست دارد!


    با ردگیری و کنکاش گفته های گوینده، مثلا همسرتون، احساسات او را بیان کنید، مثال: چقدر ناراحتت کرده!!!
    با اعتبار بخشی شما به گوینده می گویید: حرفهاش مهم است. و خودتون متوجه خواهید شد، برداشتتون صحیح بوده است!

    وقتی مشغول سخن گفتن و اعتبار سازی هستید: هرگز مجبور نیستید جواب بدهید! شما فرصت کافی در اختیار دارید که بعد از اینکه صحبتهای گوینده تمام شد برای جوابگویی، که اگر لازم بود، فکر کنید و بعدا جواب بدهید... پس ذهنتون رو درگیر جواب نکنید! (یعنی وقتی گوینده داره صحبت میکنه توی ذهنوتون دنبال جواب نگردید و سعی نکنید ، بلافاصله بعد از هر جمله گوینده ، جوابی سریع بدهید و یا از خودتون و یا خانواده تون دفاع کنید ... شما فرصت کافی دارید که بعدا با فکر جواب مناسب را بدهید )


    قسمت آخرش برای شما که میگی نمیدونم کی چی باید بگم خیلی مهمه با شوهرت همدلی کن بهش بگو آره راست میگی منم باید راجع به این مورد فکر کنم لازم نیست درجا جواب بدی

  2. 3 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    kamr (سه شنبه 07 آبان 92), malakeh (سه شنبه 07 آبان 92), tannaz joon (چهارشنبه 08 آبان 92)

  3. #72
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم مطالب بهار جون خیلی مفیده. تو رو خدا خوب بخون و تو هر خطش دقت و تمرکز کن. باور کن خود من از همین نوشته های دوستان هر روز یه مطلب جدید یاد میگیرم. خیلی خوش شانسی که دوستان اینقدر صادقانه دارن مشاوره میدن . تو میتونی خانمی. دستت رو بذار رو زانوت و بلند شو و اعتماد به نفس داشته باش.

    موفق باشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    tannaz joon (چهارشنبه 08 آبان 92)

  5. #73
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    طناز عزیز دوستان راهنمائی های خوبی بهت کردن مخصوصا بهار عزیز و سرافراز عزیز

    ببین تو این تاپیک رو ایجاد کردی که بتونی شوهرت رو جذب خودت بکنی یعنی راه هائی پیدا کنی که همسرت رو جذب خودت بکنی ولی یه نیروئی درون تو هست که نمیذاره تو یه قدم به سمت موفقیت برداری

    دو هفته پیش خودت رو یادت بنداز اگه یادت نمیاد برو تاپیک قبلیت رو یه نگاه بنداز ببین در چه حالی بودی چه خواسته ای داشتی ببین الان جائی هستی که دو هفته پیش آرزوت بود که اینجا باشی نگران آینده ات بود ولی الان تو در خونه خودت زیر سقف به قول خودت 30 متری خودت در کنار و در آغوش همسرت هستی پس تلاش کن واسه همسو شدن با همسرت


    عجله نکن ، میدونم هر وقت یاد رابطه همسرت و خانواده ات میافتی قلبت میگیره دلت به درد میاد من کاملا درکت میکنم و میفهم چه حسی داری

    ولی برای چندمین بار و به عنوان چندمین نفری که ازت این درخواست رو داشته ، ازت خواهش میکنم فعلا پدر و مادر خواهر و برارد خودت و همسرت رو کنار بذار اصلا تحت هیچ شرایطی نه از همسرت بخواه که از خانواده ات عذر خواهی کنه و نه تو از خانواده همسرت عذر خواهی کن فعلا به همه چیز فکر کن به غیر روابط شما دو نفر با خانواده هاتون

    یه فرصت 5 ماهه تا عید به دوتاتون بدین شاید هم زودتر این اتفاق بیافته لطفا تحت هیچ شرایطی به آشتی دادن همسرت و خانواده ات و تو با خانواده همسرت فکر نکن و هیچ حرفی هم یه مدت در خانه تان از خانواده هایتان رد و بدل نکنید....


    تو نیاز داری که همسرت رو به عنوان مرد زندگیت بپذیری و به همسرت نشون بدی که قبولش داری و بهش تکیه کردی ، شاید واسه جذب کردن همسرت این یکی از کارهائی باشه که تو باید برای همسرت انجام بدی و بهش بفهمونی که بهش اعتماد داری بهش ایمان داری و بهش تکیه کردی هر از گاهی این رو زبونی بهش بگو بی مقدمه با مقدمه بهش بگو احساس خوبی دارم از اینکه همسری مثل تو دارم من بهت اعتماد دارم بهش بگو از اینکه واسه من و زندگیمون تلاش میکنی ازت سپاسگذارم ....


    بهش حس مردونه بده بهش بگو وقتائی که دونفری واسه زندگیمون تصمیم میگیریم حس غرور بهم دست میده که همسر عاقلی دارم که زن و زندگیش براش مهمه بهش میدون بده حتی اگه تصمیمی گرفت و انجام دادید و اشتباه از آب در اومد باز تشویقش کن بهش بگو این یک تجربه بود واسه دوتامون


    واسه بچه دار شدن هم چرا فکر میکنی همسرت میخواهد تو را پابند کنه؟

    چرا فکر میکنی اگه همسرت هر خواسته ای از تو داشته باشه مادرش پشت این خواسته هست ؟ تو شرایطی که یک هفته از آشتیتون میگذره به نظرت کدوم مادر به بچه اش میگه که سریع بچه دار شو و زنت رو پابند کن؟ تو اگه باشی میگی که یه مدت صبر کن ببین اوضاع چطوره اگه شرایط خوب شده بود اقدام کنید واسه بچه دار شدن

    پس انقدر هر مسئله ای رو واسه خودت تفسیر نکن که حتما مادرش گفته تمام حرفهای اونه که داره به من میگه

    باید روی ارتبط کلامی که با همسرت بر قرار میکنی کار کنی بهار عزیز دیالوگ خیلی خوبی واسه مخالفت فعلیت واسه بچه دار شدن واست گذاشته با همسرت با این زبون با این نوع گفتار صحبت کن
    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  6. کاربر روبرو از پست مفید malakeh تشکرکرده است .

    tannaz joon (چهارشنبه 08 آبان 92)

  7. #74
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array

  8. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    tannaz joon (چهارشنبه 08 آبان 92)

  9. #75
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم مگه نمیگفتی خانواده همسرم دوست دارن من طلاق بگیرم. از کجا معلوم رو مخ شوهرت رفتن که طلاقت بده و اونم به قول تو میخواد با بچه پابندت کنه و دهن اونا رو ببنده.مگه خودت دوست نداری زندگیتو مگه نمیخواستی پیش همسرت برگردی. چرا میگی پابندم میکنه؟ خب بکنه. چرا از این جنبه فکر نمیکنی که حتما اونقدر دوستم داره که نمیخواد به خاطر بچه هم که شده دیگه خونه و زندگیم و خودش رو ترک کنم و برم. مردا یه اخلاقی دارن که تا تهدیدی براشون پیش نیاد و از چیزی نگران نباشن حرف نمیزنن و وقتی هم حرف میزنن حتما تمام جوانبش رو سنجیدن و برای خودشون دلایلی دارن که مطمئننا قانع کننده است.

    - - - Updated - - -

    البته اینی که گفتم یه حدس بود. منظورم اینه که حتما همسرت دلایل منطقی برای بچه دار شدنتون داره و شاید فعلا نخواد تو بدونی

  10. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    tannaz joon (چهارشنبه 08 آبان 92)

  11. #76
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهار عزیزم..kmr عزیزم..ملکه عزیزم از همتون ی دنیا ممنونم که تو این شرایط تنهام نمیزارین از وقتی با شماها دردو دل میکنم راهنمایی میگیرم دیگه احساسه تنهایی نمیکنم..به همتون عادت کردم.هر کار تو خونه میخام انجام بدم یا حرفی بزنم همش تو ذهنم میاد الان اگه پست بزارم بهار اینجوری میگه kmr اینجوری میگه..دارم رو خودم کار میکنم سعی میکنم همه حرفاتونو عملی کنم ..

  12. کاربر روبرو از پست مفید tannaz joon تشکرکرده است .

    malakeh (چهارشنبه 08 آبان 92)

  13. #77
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    آفرین دختر خوب

    مشکلایی که داری و میخواهی حل کنی رو بیا اینجا بنویس بعد با هم اولویت بندی میکنیم و سعی میکنیم با هم حلش کنیم
    مثلا اونجوری که تا حالا من فهمیدم شما این مشکلاتو داری
    1-میخواهی با خانواده شوهرت ارتباط داشته باشی
    2-میخواهی شوهرت با پدرت آشتی کنه
    3- میخواهی عروسی خواهرت شرکت کنی
    4- بچه نمیخواهی
    5و..............
    خودت بنویس و بگو کدومش مهم تره

  14. #78
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها جدیدا دروغ گفتنش آزارم میده..به نظرتون وقتی میدونم داره دروغ میگه یا یه چیزیو ازم مخفی میکنه چه عکس العملی نشون بدم..لجم میگیره میبینم خیلی راحت جون منم قسم میخوره در صورتی که شک ندارم داره دروغ میگه؟؟فکر کنم اصلا نباید به روی خودم بیارم؟اره ؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    آفرین دختر خوب

    مشکلایی که داری و میخواهی حل کنی رو بیا اینجا بنویس بعد با هم اولویت بندی میکنیم و سعی میکنیم با هم حلش کنیم
    مثلا اونجوری که تا حالا من فهمیدم شما این مشکلاتو داری
    1-میخواهی با خانواده شوهرت ارتباط داشته باشی
    2-میخواهی شوهرت با پدرت آشتی کنه
    3- میخواهی عروسی خواهرت شرکت کنی
    4- بچه نمیخواهی
    5و..............
    خودت بنویس و بگو کدومش مهم تره
    بهار جان اولین مشکلم اینا که دلم میخاد واقعن شوهرم منو دوست داشته باشه و در حد معمول واسه حرفه من ارزش قائل باشه.
    ٢_رابطه شوهرم با خانوادم خوب بشه ٣_در امدشو از من مخفی نکنه4_ دروغ نگه با من ٢رنگ نباشه 5__پیشه خانوداش از من حمایت کنه 6_رابطم با خانوادش نرمال باشه

  15. #79
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اعصابم خورده..ناراحتم..تو ١ ماه که مادرش اینا اینجا بودن نزدیکه ٢ملیون پول خرج کرده واسشون برنج عدس پسته تخمه با گونی خریده .بردتشون فروشگاه ٥٠٠ هزار تومان واسه خونه باباش خرید کرده..من اینجا هیچ سرگرمی ندارم هیچ تفریحی ندارم.جز اینکه ٥شنبه ها برم ٥شنبه بازار..مامان جونش اینجا بوده رفته بهش گفته ٥شنبه بازار همه مردای هیزن..دیشب بهم میگفت دوست ندارم بری همه مردای هیز میرن اونجا.باز راضی شد برم.وسطت راه بهم زنگ زد میگه مگه نگفتم نرو پول خرج نکن..آتیش میگیرم از حرفاش. خودش اونجوری پول خرج میکنه اونوقت با اینکه میدونه من هیچ اصرافی نمیکنم خرجه اضافه نمیکنم به من اینجوری میگه..پول خرج نکن میخام خونه بخرم.شهرمون بودم بهم ١٠٠تومن داد همرو وسیله گرفتم واسه خونه امروز میگه اون ١٠٠تومنو چکار کردی//همش داره از من حساب میکشه اونوقت خودش اونجوری پول واسه خانوادش خرج میکنه..
    همش داره بهم دروغ میگه..خسته شدم از دروغش..فکر میکنه من نمیدونم داره دروغ میگه..

  16. #80
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم یه کم صبور باش . میدونم شرایطت سخته و غیر قابل هضم ولی چاره چیه باید صبور باشی و تحمل کنی. بعضی وقتها واقعا از دست ما آدما کاری برنمیاد و باید خودمو بسپاریم به زمان. انشاءاله با صبوریت دل همسرتو هرچه زودتر بدست میاری.


 
صفحه 8 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.