سلام
از یه طرف میگید دوستتون رابطه رو حضوری نمی کنه، از اون ور چندباری همدیگه رو دیدن!
من اولش خیلی جوش زدم برای این موضوع، و نتیجه ای که گرفتم فقط سردرد بود.
برای چه موضوعی جوش زدین؟ اصلا چرا شما باید از این بابت سردرد بگیرید؟ شما کجای قضیه اید؟
گفتید فضای فکریتون متفاوته. چه اصراری دارید که فکر هاتون رو(علارغم اینکه از نظر شما کار ایشون اشتباهه) به هم نزدیک کنید؟ اونم فقط با تغییر دادن نظرات ایشون.
حالا که روی این موضوع اصرار دارین چرا از اول با منطق و زبون خوش با دوستتون صحبت نکردید؟ بلکه برعکس با جبهه گیری و تعصب بیدلیل با عث شدین کاملا با عقاید شما مخالف کنه!
دوستتون چرا با اینکه از عقیده تون خبر داره قضایا رو برای شما تعریف می کنه؟ عمدا نمی خواد حرصتون بده؟!
نظر من اینه که اگه میخواید کمک کنید باید از در دوستی و خیرخواهی و با منطق وارد شید. شما از اول اینکارو نکردید. حالا یا باید گذشته رو جبران کنید، یا وجدان خودتون رو با گفتن اینکه من گفتنیها رو گفتم راحت کنید. ادامه این روند جز آزار شما و دوستتون و احتمالا بر هم خوردن رابطه نتیجه ای نداره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)