دوستان عزیزم
یه مدتی یه مسئله ای ذهن من رو به خودش در گیر کرده و اون ارتباط در خانواده (مادر خواهر و برادری) ما هست ...
قبل از هر چیزی باید بگم خانواده ما شاید خانواده ای نباشن که بخوان هی قربون صدقه همدیگه برن ولی جونمون رو واسه هم میدادیم ...
ولی یه مدته دیگه اون محبت و دوست داشتنه نیست همش شده گله و گله گذاری و دلگیری این خواهر اگه اون یکی باشه نمیاد خونه مامان این برادار سر اشتباه یکی دیگه الان یک سال و نیم میشه که با یه خواهر دیگه صحبت نمیکنه
این ماجراها هی داره پیچ در پیچ میشه و من که خدا رو شکر فعلا با کسی مشکلی ندارم با هر کدومشون که حرف میزنم هرکدوم حق رو بخودشون میدن و میگن که شما من رو نادیده میگیری و حق رو به اون یکی میدی ...
اصلا حس خوبی ندارم و مادرم هم ناراحته از این موضوع
من چه کاری میتونم بکنم برای اینکه این وضعیت درست شه
تو این یکی دو سال اخیر همه چیز قاطی شده قبلا اصلا این طور نبودیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)