نمی دونم جای درستی مطرح کردم یا نه.
من چند روزی بیشتر نیست با سایت شما آشنا شده ام ام احساس می کنم خیلی تفاوت با مابقی سایتها و انجمن های مشابه را دارد. اینجا صداقت بیشتر نمایان است. یا اینطور به نظر می رسد.
من مشکلی دارم که از شما درخواست کمک دارم اگر می توانید در این زمینه کمکم کنید.
من پسری هستم تنها خیلی تنها. اکثر اوقات در تنهایی و بغضم. سکوت و تفکر و افسردگی. تمام زندگی اینطور بوده ام. شاید به جهت سختی های زندگی ام بوده. همیشه احساس می کنم نیاز به کسی برای همدردی دارم اما نمی تونم دردهای زندگی مو به کسی بگم فقط بغض می کنم گریه هم نمی تونم بکنم اگه می تونستم شاید اینقدر تو خودم نمی ریختم.
تا حالا جلوی خودم رو گرفته ام که سراغ رابطه با جنس مخالف نرم اگر چه سخته ولی تا حالا مقاومت کرده ام. چه حضوری چه تلفنی چه حتی در سایتها و چت روم ها. چندباری خواستم با دوستام که زیاد هم هستند درددل کنم احساس بدی بهم دست داد احساس کردم یا شکایت از خداست یا حس عاطفی زیاد با همجنس خیلی جالب نیست.
خلاصه تنهام نیاز به همدم دارم اونم نه هر همدمی. کسی که سختی زیاد کشیده باشه دارای دلی شکسته باشه ناامید تنها بی کس احساس می کنم با کمک به همچین شخصی کمی قلبم آروم می گیره.
نیاز دارم به دل شکسته ای که آرومش کنم همین و بس. در زمان محدود و مشخص. زیبایی، ازدواج، پول و ... مد نظرم نیست اصلا به هیچ عنوان. فقط دل شکسته ای داشته باشه نیاز به کمک داشته باشه.
آیا می تونید کمکی کنید؟
تا به حال در مقابل تمایل دخترها مقاومت کردم حتی دختران زیادی خودشون رو به من نزدیک می کنند اما من فرار می کنم اصلا فرصت صحبت نمی دم از عواقبش می ترسم. از خدا هم شرم می کنم.
البته این رو هم بگم من 10 ساله ازدواج کرده ام یک بچه هم دارم اما روحم هنوز نوجونه. همسرم بهترین یار و همدم زندگیمه خدا برام حفظش کنه تمام دنیا رو مدیونشم. همیشه بهم می گه برو زن دوم بگیر حتما روحیه ات بهتر می شه اون با زن دوم مشکلی نداره فقط می گه از لحاظ عاطفی و مالی برای من کم نذاری همه چی حله. اما من زیر بار ازدواج مجدد نمی رم. چون توان مالی ندارم. ازدواج دوم برای من خوب نیست من دنبال یک رابطه کوتاه مدت تلفنی هستم و بس.
می گه حس ترحم و عاطفه ات خیلی زیاده واقعا نیاز به همسر اضافه داری هم خودت بهتر ارضا می شی هم یکی که نیاز داره رو آروم می کنی.
اما نمی تونم. چون توی جامعه ما مقبول نیست اگر چه همسرم خیلی فداکاره. جونم فداش شه.
نمی دونم چیکار کنم بعضی وقتا هوس می کنم برم دنبال ازدواج ولی بعدش از عواقبش و تجربه دیگران می ترسم می بینم فقط هوسه من توان ازدواج ندارم من دنبال یک رابطه کوتاه مدت برای نجات دیگری هستم و بس.
تا حالا جایی نتونستم مطرح کنم چون احساس می کردم نمی تونند هظم کنند.
خلاصه تنهام خیلی تنهام به نظر شما که تجربه زیادی دارید بگید من چیکار کنم؟
فقط خواهش می کنم زود جواب بدید. من به مدیریت سایت ایمیل زدم هیچ جوابی نیومد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)