به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,409
    سطح
    21
    Points: 1,409, Level: 21
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    274

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh با مسئولیت ناپذیری شوهم چه کنم

    سلام دوستان
    من یه دختر 34 ساله هستم با مدرک فوق لیسانس و شاغل
    5 سال پیش با پسری که 8 سال از من کوچکتر بود اشنا شدم. دانشجو بود و سربازی هم نرفته بود محل زندگیش هم رشت بود. (من ساکن کرجم) چون پسر خوبی بود و چشم پاک و خانواده فرهنگی داشت و از نظر ظاهری هم جذاب بود و عشق و علاقه ای که به هم پیدا کرده بودیم و چون فکر می کردم اهل کار کردن هست (با وجود اینکه دانشجو بود، هر از گاهی مدرسه پدرش کارهای کامپیوتری می کرد و پول می گرفت) با وجود مخالفتهای خانوادش به خاطر بیماری که من دارم (ترنر)و باید برای بچه دار شدن با درمان اقدام کنم و قدم هم به همین دلیل کوتاهه(140) با وجود اینکه هیچی نداشت! ازدواج کردیم.
    بعد از ازدواج به خونه ای که عموی بنده در کرج در اختیارمون گذاشت اومدیم (من فررزند شهید هستم و اگر این خونه نبود با هاش ازدواج نمی کردم چون حقوقم کفاف کرایه خونه رو نمی داد) همسرم به دلیل سنوات نتونست انتقالی دانشگاه بگیره و ترک تحصیل کرد و به سربازی رفت اواخر دوران اموزشی در بازی فوتبال رباط صلیبی پاش پاره شد و ما داستان پیدا کردیم با این سربازی! معافیت ندادن بهش و بعد از عمل و چند ماه خونه نشینی و .... بالاخره سربازیش رو با هزار مکافات تموم کرد با وام و کمک 2 میلیونی پدرش اوایل سال پیش یه مغازه زد که درامدش بالا نبود ولی بالاخره کار بود برای خودش!
    6 ماه پیش بامردی اشنا شد که وعده شرکت زدن بهش داد و اون هم مغازش رو به امید همین اقا جمع کرد و تا الان بنا به دلایلی این وعده محقق نشده!
    تو تمام این مدت خرج خونه با من بوده ، حتی دو سه ماه اول که مغازه زده بود نگفتم چیزی برای خونه خرج کنه ولی بعد که بهش گفتم که ماهی اقلا 50 تومن بده دلم خوش باشه خرجی میدی کلی ناراحت شد که این همه درامد داری بذار یه پولی هم تو جیب من باشه و مادی هستی و...
    بعد از اینکه مغازش رو پس داد، دوباره خونه نشین شد! ولی اینرو بگم که واقعا پشت کار داره و خوره کامپیوتره و خودش کلی نرم افزار گرافیکی و برنامه نویسی و ... تو این ودت خونه نشینی یاد گرفته و...
    الان که تقریبا موضوع اون اقا و شرکت زدن منتفی شده، میگه دیگه من نمی تونم زندگی کنم، کار گیر نمیاد و من از این خونه نشینی خسته شدم ... میگه تو پول بهم بده من باهاش شرکت بزنم! پولی که تا چند وقت دیگه دستم میاد و می خوام با اون و گرفتن یه وام خونه بخرم تا خونه مردم رو خالی کنینم،میگه یه مقدارش رو بهم بده وگرنه طلاق بگیریم
    از طرفی می ترسم بهش این پول رو بدم و بعد از مدتی بگه طلاق می دم و این پول رو هم برداره بره و نفقه و مهریه و ... همه حق منو پایمال کنه و از طرفی وسایلشو جمع کرده و رفته خونه پدرش و حرف از طلاق میزنه! نماز و روزه رو هم که گذاشته کنار! مدام هم به من میگه برام
    چه کردی؟ یه لقمه غذا که خونه پدرم می خوردم ! 90 درصد بار زندگی به دوش منه هم کار خونه هم بیرون! می گم برو با ماشین پرایدی که 2 ساله خریدم اژانس کارکن، با این مهارتی که داری تو یه شرکت کار پیدا کن و... قبول نداره! انتظار داشت ماشین رو هم به نامش بزنم! نمی دونم چه کنم! راهنمایی کنید به خدا کلافه ام! یه کلفت هم ماهیانه بهش حقوق میدن این تو 5 سال یه جوراب هم برام نخریده! طلبکارم هست که من 5 سال جوونی پات گذاشتم! بددل هم شده همه دارن براش نقشه میکشن، بهش متلک میگن، مسخره اش می کنن.... به خدا اگه یه بار پول رو به رخش کشیده باشم میگم چرا الان که از اون اقا ناامید شدی نمیری دنبال کار بهش برمی خوره! اون قدر بهش محبت کردم که این جور پر توقع شده! چطور راضیش کنم بفهمه که پول من مال خومه و اون هم باید زحمت خودش رو برای پول دراوردن بکشه من هم در کنارش کمک می کنم! با همچین مردی میشه زندگی کرد؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    دوست عزیز ....
    تحت هر شرایطی وظیفه مرده که امورات مادی خونه رو تامین کنه.درسته که زن هم بهتره به شوهرش کمک کنه اما وظیفه ای نداره.چه برسه به اینکه مرد بشینه تو خونه و زن درآمد خانواده رو تامین کنه.اینطوری اقتدار مرد هم زیر سئوال میره و تجربه ثابت کرده زندگیهایی که در آن نقش زن و مرد جابجا میشه به مشکل میخوره.البته مواردی مثل از کار افتادگی مرد به دلیل بیماری و....استثناست.من موندم اگه خدای نکرده شما به هر دلیلی نتونید سر کار برید شوهرتون میخواد چه کار کنه؟
    به نظر من شما باید بار این لطف تبدیل شده به وظیفه رو از رو دوشتون بردارید.مثلا ساعت کاریتون رو کم کنید یا اصلا سر کار نرید.میدونم خیلی سخته و باید از نظر مالی در مضیقه باشید ولی شاید اینطوری همسرتون به خودش بیاد.
    اگر هم میگه یا پول بده یا جدا بشیم که دیگه معلومه این آقا هدفش از ازدواج چیه.البته اینو خودتون با روابطی که داشتید بهتر میتونید تشخیص بدبد.
    موفق باشید.

  3. 6 کاربر از پست مفید tabasom321 تشکرکرده اند .

    khoshkhabar (یکشنبه 10 شهریور 92), malakeh (یکشنبه 17 شهریور 92), sanjab (چهارشنبه 20 شهریور 92), toojih (چهارشنبه 08 آبان 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 06 شهریور 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام
    tabasom321 جان بنظرم پیشنهاد اینکه کارشو بذاره کنار دزست نباشه به نظر من بهتره بهش فرصت بدی یه جوری تشویقش کنی که کار کنه پولی که میخوادو بهش بده (البته نه همه سرمایتو) اما بهش بگو به عنوان قرض تا کی بهم پسش میدی؟ یه جوری متعهدش کن که حتما بر گردونه

  5. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    اشنای قدیمی (شنبه 09 شهریور 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,409
    سطح
    21
    Points: 1,409, Level: 21
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    274

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از بهار و تبسم عزیز
    یه سوال کلی تر دارم این مشکل فکر کنم مشکل خیلی از خانمهای شاغل باشه، مدیریت مالی خونه وقتی زن شاغله و به خصوص اگر از لحاظ مالی از شوهرش بالاتر باشه چطور باید باشه؟؟، تا چه حد باید کمک کرد در خرج خونه که هم زندگی به اصطلاح بچرخه و هم شوهر از این کمک احساس "وظیفه" نداشته باشه و اگر موقعی زن خواست این کمک رو قطع یا کم کنه بهش راحت قبول کنه؟ به خدا خسته شدم الان نزدیک یک ماهه که گذاشته رفته خونه پدرش و دو سه روزی هم هست که خطش رو عوض کرده بهش زنگ نزنم!! کمک م کنید و اگر می تونید مدیریت و مشاوران سایت این تاپیک رو ارسال کنید بهم کمک کنند ممنون

    - - - Updated - - -

    ممنون از بهار و تبسم عزیز
    یه سوال کلی تر دارم این مشکل فکر کنم مشکل خیلی از خانمهای شاغل باشه، مدیریت مالی خونه وقتی زن شاغله و به خصوص اگر از لحاظ مالی از شوهرش بالاتر باشه چطور باید باشه؟؟، تا چه حد باید کمک کرد در خرج خونه که هم زندگی به اصطلاح بچرخه و هم شوهر از این کمک احساس "وظیفه" نداشته باشه و اگر موقعی زن خواست این کمک رو قطع یا کم کنه بهش راحت قبول کنه؟ به خدا خسته شدم الان نزدیک یک ماهه که گذاشته رفته خونه پدرش و دو سه روزی هم هست که خطش رو عوض کرده بهش زنگ نزنم!! کمک م کنید و اگر می تونید مدیریت و مشاوران سایت این تاپیک رو ارسال کنید بهم کمک کنند ممنون

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز

    فکر میکنم در پستهای دوستان قبلا چنین مشکلی بود و کارشناسان بخوبی راهنمایی کردند متاسفانه من ادرس

    اون لینکها رو ندارم مطمینا اگر بگردین پیدا میکنید ولی اونچه من یادم میاد این بود که با پول خانم قسط و وام

    خریدهای بزرگ بشه و سهمی حتما بنام خانم بشه و خریدهای خانه و جزیی با حقوق مرد باشد.

    درمورد مشکل شما به نظر من هرچه زودتر اقدام برای خرید خانه کن و تکلیف این پولی که همسرتان چشمش به ان است

    را مشخص کن تا هم او بداند که دیگر پولی نیست و هم مشکل مسکنتان برای سالها حل شده باشد.

    سعی کن از حمایت مالی شوهرت کم کم کنار بکشی و جای ان را با حمایت عاطفی دو طرفه پر کنی.

    موفق باشی

  8. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    toojih (چهارشنبه 08 آبان 92), ویدا@ (پنجشنبه 21 شهریور 92), اشنای قدیمی (شنبه 23 شهریور 92)

  9. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,431
    امتیاز
    287,669
    سطح
    100
    Points: 287,669, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,602

    تشکرشده 37,101 در 7,011 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    بعضی اشتباهات را در گذشته داشتید، بعضی اشتباهات هم الان ادامه می دهید و بعضی اشتباهات هم در ذهن شما مقیم شده است.

    اینکه به خاطر بیماری فکر کرده اید بعضی معیارهایتان را ندیده بگیرید و ازدواج کنید از اشتباهات گذشته شما بوده است.
    اینکه به جای بررسی وضعیت این آقا هنگام خواستگاری ، دلخوش به حل آنها در آینده بودید هم از اشتباهات گذشته بوده است.
    اینکه نمی بایست در منزلی که عموی شما داده زندگی می کردید.

    اما اینکه خودتون را طی این 5 سال از مرکز اقتصادی خانواده کنار نکشیدید و اکنون هم ادامه دارد از اشتباهات فعلی شماست.
    در این مورد لینک ذیل را مطالعه کنید.
    شوهرم سرکار نمی رود

    از اشتباهات مقیم در ذهن شما هم اینه که اگر او کار اقتصادی نکرد، شما باید جبران کنید.

    خلاصه:
    به خاطر مرکز بودن شما، کم کم نقش و مسئولیت پذیری همسرتان که ضعیف بوده در آستانه از بین رفتن کامل قرار گرفته است.
    در واقع باید مسئولیت و وظایف خانواده انجام شود. وقتی یکی از زوجین پررنگ و مسئول تر می شوند دیگری که فاقد حس مسئولیت پذیری کافی هست دست دوم شده و آن کمترین هم که بود کنار می گذارد.
    شما بدون درگیری و بحث و .... باید طی یک مدت کوتاه به مرور و بدون حساسیت نقش های اقتصادی، تصمیم گیری، مسئولیت پذیری را کنار بگذارید و دلتون جوش نزند.

    اساسا اندوختن پول برای شما با چنین همسری سم بوده و هست.
    شما باید نقش اقتصادی خود نزدیک به صفر کنید تا متوجه شوید آیا از احساس مسئولیت در او چیزی مانده است که ترمیم شود یا نه؟


    ما حتی به خانمها توصیه می کنیم برای آقایانی که زمینه بی مسئولیتی دارند. کارهای اجرایی هماهنگی گرفتن وام یا قرض از کسی را هم نکنند.
    شما زیادی فعال هسیتد. باید کم کنید نقشهای مردانه خود را ، تا همسرتان ( به عنوان یک مرد با ضعف مسئولیت پذیری )بتواند خودش را نشان دهد.
    این توقعات همسرتان ، دقیقا همانهایی هست که شما با عمل به او آموزش داده اید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  10. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    sanjab (پنجشنبه 21 شهریور 92), toojih (چهارشنبه 08 آبان 92), ویدا@ (پنجشنبه 21 شهریور 92), نیلا (دوشنبه 25 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92), اشنای قدیمی (شنبه 23 شهریور 92), عشق آفرین (پنجشنبه 17 تیر 95)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    دوست من . امیدوارم که نکاتی که جناب مدیر همدردی گفتن رو حتما توجه داشته باشین.


    متاسفانه ما خودمون انتخاب می کنیم که دیگران چه رفتاری با ما داشته باشن!


    من حس می کنم ترس تو زندگی شما خ نهادینه شده:( اگه قضاوتم نابجاست بهم بگین! )


    به خاطر ترس از شرایطتتون ( بیماری ،بچه و قد) به کیسی پاسخ دادین که می دونستین در حدتون نیست.

    و الان به خاطر ترس از دست دادن همراهتون ، دارین به رفتاری ادامه می دین که خودتون می دونین درست نیست! خب آیا شما توان این رو دارین که تا سالهای اینده با این روش به زندگیتون ادامه بدین! و کلا دورنمای این زندگی چیست! شما ترس از دست دادن کسی رو دارین که الان هم ندارینش(ببخشید البته. چون خودم شاغلم م یدونم کار بیرون خ سخته و با شما همدردی می کنم)

    ترس رو همه دارن اما سعی کنین من بعد باهاش شجاعانه بر خورد کنین!

    ترس شما دشمنت رو شیر میکنه!


    خاطرم هست اقایی با خانم نابینایی ازدواج کرده بودن. جز اتفاقات نادر!( تو تلویزیون مصاحبه داشتن) چیزی که خ برام جالب بود گفته خانمه بود: ایشون می گفت خیلیها فکر می کنن که شوهر من از
    خودگذشتگی کرده با من ازدواج کرده درحالیکه اصلا من همچین نظری ندارم!
    انقدر این خانم محکم و با اعتماد بنفس بودن که ادم حس می کرد یه کوه جلوش ایستاده!


    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  12. 4 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    toojih (چهارشنبه 08 آبان 92), ویدا@ (پنجشنبه 21 شهریور 92), اشنای قدیمی (شنبه 23 شهریور 92), صبوری (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,409
    سطح
    21
    Points: 1,409, Level: 21
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    274

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون جناب مدیر از راهنمایی هاتون
    بله کاملا به این نتیجه رسیدم که اشتباه انتخاب کردم!
    این بار هم می خوام بعد از یک فرصت یکی دو ماهه که بهش میدم تکلیفم رو باهاش روشن کنم و اگر به کاری تن نداد هم دادخواست نفقه در دادگاه کیفری مطرح کنم و هم دادخواست طلاق بدم
    گرچه برام خیلی سخته!!!


  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    ارزو جان ببخش منو ولی زندگی با تحقیر و ذلت خ خ سخت تره! مطمین باش! اجازه نده ترس از دست دادن مانع رسیدن به انچه لایقش هستی بشه. در پناه حق

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  15. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    اشنای قدیمی (شنبه 30 شهریور 92)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,409
    سطح
    21
    Points: 1,409, Level: 21
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    274

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اصلا حالم خوب نیست کار به دادگاه و دادخواست و شکایت کشید! رفتم ازش برای ترک انفاق شکایت کیفری کردم و دادخواست نفقه هم دادم.. نمی دونم این وضعیت تا کی طول می کشه ولی اول اون یه اظهار نامه تمکین!!! داد و بعد هم دادخواست، مجبور شدم من هم اقدام کنم .وقتی بهش گفتم مهریه رو اجرا گذاشتم خیلی عصبانی شد و مدام پیامک های لعنت و تهدید فرستاد! (فکر می کردم هیچی نداره نجابت داره که متاسفانه تو این مدت فهمیدم اون رو هم نداره!!!) اخه تو خونه یه نوشته از من گرفته بود و تحت فشار روحی که مهریه رو می بخشم و فکر می کرد ارزش حقوقی داره! بعد از یکی دو روز روشش عوض شد که می خوام ادامه بدم و مثلا طعنه که مهریه رو می گیری و من هم برات حمالی می کنم و دیگه چی می خوای و...! ولی محل ندادم می دونم مشورت کرده که برگرده و من رو اونقدر اذیت کنه که با بخشش همه چیز بگم مهرم حلال جونم ازاد! ولی می خوام تا اخرش برم! اس و پاس که هست و فکر نکنم از لحاظ مادی چیزی ازش به من برسه ولی می خوام حداقل یه مدت زندون بره تا تقاص این کاراشو پس بده! به نظرتون کار درستی می کنم دیگه؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید اشنای قدیمی تشکرکرده است .

    toojih (چهارشنبه 08 آبان 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.