سلام
باتوجه به اینکه درتاپیک قبلی همه مسائل روتوضیح داده بودم به طورخلاصه اشاره میکنم بااقایی اشناشدم وایشون به خواستگاری رسمی نیومدن
حالایه سوالی که فکرم رومشغول کرده چرااین اقاگوشی روخاموش میکرد؟دلش روزده بودم؟ میخواست بااحساساتم بازی کنه؟
بعدش اخرین پیامی که بهم داد نمیخوام خدای نکرده به قشرخاصی توهین کنم بهم گفت لرهاپیش توکم میارن چرااین حرف روزد؟؟؟؟؟؟؟؟/
دارم دیوونه میشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)