به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    شایدشماتجربه نکرده باشیدولی تجربه دیگران میگه حتی اشناییهایی که به قصدازدواج شروع میشه وابستگی میاره نگرانیهای خاص خودش روداره مدام ادم تواضطراب به سرمیبره حتی اگه یه زمان به اس ام اسش جواب نده هزارتافکرجورواجورمیکنه نکنه بایکی دیگه اشناشده ،نکنه منودوست نداره، نکنه دلشوزدم و... بعدازفکروخیال گریه هاشروع میشه
    سری که دردنمیکنه دستمال نمی بندند
    درحالیکه قبل ازدوستی فقط دغدغه این روداره که نکنه بایکی دیگه اشنابشه
    احتمال اینکه برای دخترخانم خواستگارمطابق معیارهاش بیادهست وممکنه ایشون جواب مثبت بدهندواین حق مسلم ایشونه واحتمال اینکه دیگه خواستگاری باشرایط ومعیارهای موردنظربازم نداشته باشندهست درحالیکه درحال حاضرشماشرایط ازدواج روندارید وپیشنهادشماباعث میشه اگرجواب مثبت به پیشنهادشمابده چشم بسته جواب ردبه خواستگاربده درحالیکه ماازاینده خبرنداریم ایاهمچنان علاقه ادامه خواهدداشت؟ایابافرددیگری که شرایط بهتردارداشنانخواهیم شد؟ایاخانواده ها مخالفت نخواهندکرد؟و...
    درحالیکه مهیاشدن شرایط ازدواج باعث میشه همون اول کار به جواب همه سوالهاتون برسیدودل نبندیدتا دچارشکست عشقی نشوید

  2. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    فرانک بانو (جمعه 25 مرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1392-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانواده ی من سنتی هستن و میگن که تا داداش بزرگترت ازدواج نکرده من هم باید منتظر بمونم....من اینجور رسم و رسوم رو قبول ندارم...ولی اینو میدونم که وقتی ارشدمو بگیرم حتما بعدش با سر کار رفتنم شرایط ازدواج برام مهیا میشه.همون طور که شما گفتید،از آینده چه خبری میشه داشت!!؟اگه من بیخیال این مورد بشم و دیگه همچین موقعیتی برام پیش نیاد و من حسرت بخورم چی!!!!!؟یعنی توی این کشور هر کسی که شرایط ازدواجش فعلا مهیا نباشه،باید سر بذاره بمیره!!!!؟ و همه ی موقعیتاشو نابود کنه؟یعنی سازش و پشت هم بودن و وفاداری همه باد هواست!!!!؟یعنی این امکان وجود نداره که توی اینجور وضعیت دو نفر از همدیگه خوششون بیاد و پای همدیگه بمونن!!!!!؟یعنی دوست داشتن و احساس،وقتی پای موقعیت میاد وسط باید بره کنار!!!!؟

  4. 2 کاربر از پست مفید hoseinbh تشکرکرده اند .

    roze sepid (جمعه 25 مرداد 92), سپيده سادات (جمعه 25 مرداد 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1392-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من واقعا دوسش دارم..... :-(

  6. کاربر روبرو از پست مفید hoseinbh تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 25 مرداد 92)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hoseinbh نمایش پست ها
    خانواده ی من سنتی هستن و میگن که تا داداش بزرگترت ازدواج نکرده من هم باید منتظر بمونم....من اینجور رسم و رسوم رو قبول ندارم... اما بدتون نمياد بهونشو فعلا قبول كنيد.
    ولی اینو میدونم که وقتی ارشدمو بگیرم حتما بعدش با سر کار رفتنم شرایط ازدواج برام مهیا میشه.انشاا... كه همينطور ميشه.
    همون طور که شما گفتید،از آینده چه خبری میشه داشت!!؟اگه من بیخیال این مورد بشم و دیگه همچین موقعیتی برام پیش نیاد و من حسرت بخورم چی!!!!!؟یعنی توی این کشور هر کسی که شرایط ازدواجش فعلا مهیا نباشه،باید سر بذاره بمیره!!!!؟ و همه ی موقعیتاشو نابود کنه؟نه اين مسائل ربطي به كشور نداره. به احساس ربط داره. كي جلو اينهمه جوونو گرفته كه دوست نشن؟اونا دوست ميشن اما دودش تو چشم خودشون ميره.
    خب من يا بقيه دوستان به خاطر اينكه شما هم يك انسانيد ويك هموطن دلمون آتيش ميگيره اگه تو اين رابطه به خودتون وچند نفر ديگه آسيب بزنيد.وگرنه مثل خيلي از آدما راحت از كنارتون ميگذشتيم ميگفتيم بزار بره امتحان كنه خودش كه افتاد تو چاه ميفهمه.
    یعنی سازش و پشت هم بودن و وفاداری همه باد هواست!!!!؟كي گفته سازش و وفاداري باد هواست؟اما گاهي وقتي تعهدي نيست سازش باد هواست.اصلا من ميگم شما بعد دو سال ارشدتون تموم ميشه بعد ميريد دنبال كار سربازيتون وبعد دنبال كارو تقريبا ميشه5 سال ديگه. خب اون دختر تو اين همه مدت به پاي شما صبركنه كه اگر كارتون جور شد واگر تا اون موقع اتفاقي واسه احساستون نيفتاد واگر خانوادتون راضي بشن وهزارتا اگر ديگه شما بريد خواستگاريشون.تازه من ميگم تو اين مدت هيچ اتفاق بدي نميفته.اما يك دختر با چه تضميني 5-6 سال واسه شما صبر كنه؟خب اگر همصحبت ميخواين كه همه ميخوان اين راهش نيست.
    یعنی این امکان وجود نداره که توی اینجور وضعیت دو نفر از همدیگه خوششون بیاد و پای همدیگه بمونن!!!!!؟چرا اما تضمينو شما بايد بديد باعقد كردن دختر.شما هم كه نميتونيد وفقط ميخوايد يه جورايي لقمه دوستي رو دور سرتون بچرخونيد وبه اسم شناخت خود خوبتونو گول بزنيد.شما جاي برادر من.بهتون ميگم اين حرفارو فقط وفقط با احساستون گفتيد.
    یعنی دوست داشتن و احساس،وقتی پای موقعیت میاد وسط باید بره کنار!!!!؟
    موقعيت شما الان براي نامزد كردن بد نيست.قرار نيست الان جشن مفصل بگيريد يا خودتون دوتارو تو دردسر بندازين.اگر همراه خوبي واستون نباشه الان مشخص بشه بهتره تا بعد چند سال متوجه بشيد واسه هيچي تلاش وصبر كرديد.
    من كه ميدونم پسرا اگر چيزي رو بخوان وبهش ايمان داشته باشن كاري به خانواده سنتي واين حرفا ندارن.تلاش كنيد ميشه.





    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط hoseinbh نمایش پست ها
    خانواده ی من سنتی هستن و میگن که تا داداش بزرگترت ازدواج نکرده من هم باید منتظر بمونم....من اینجور رسم و رسوم رو قبول ندارم... اما بدتون نمياد بهونشو فعلا قبول كنيد.
    ولی اینو میدونم که وقتی ارشدمو بگیرم حتما بعدش با سر کار رفتنم شرایط ازدواج برام مهیا میشه.انشاا... كه همينطور ميشه.
    همون طور که شما گفتید،از آینده چه خبری میشه داشت!!؟اگه من بیخیال این مورد بشم و دیگه همچین موقعیتی برام پیش نیاد و من حسرت بخورم چی!!!!!؟یعنی توی این کشور هر کسی که شرایط ازدواجش فعلا مهیا نباشه،باید سر بذاره بمیره!!!!؟ و همه ی موقعیتاشو نابود کنه؟نه اين مسائل ربطي به كشور نداره. به احساس ربط داره. كي جلو اينهمه جوونو گرفته كه دوست نشن؟اونا دوست ميشن اما دودش تو چشم خودشون ميره.
    خب من يا بقيه دوستان به خاطر اينكه شما هم يك انسانيد ويك هموطن دلمون آتيش ميگيره اگه تو اين رابطه به خودتون وچند نفر ديگه آسيب بزنيد.وگرنه مثل خيلي از آدما راحت از كنارتون ميگذشتيم ميگفتيم بزار بره امتحان كنه خودش كه افتاد تو چاه ميفهمه.
    یعنی سازش و پشت هم بودن و وفاداری همه باد هواست!!!!؟كي گفته سازش و وفاداري باد هواست؟اما گاهي وقتي تعهدي نيست سازش باد هواست.اصلا من ميگم شما بعد دو سال ارشدتون تموم ميشه بعد ميريد دنبال كار سربازيتون وبعد دنبال كارو تقريبا ميشه5 سال ديگه. خب اون دختر تو اين همه مدت به پاي شما صبركنه كه اگر كارتون جور شد واگر تا اون موقع اتفاقي واسه احساستون نيفتاد واگر خانوادتون راضي بشن وهزارتا اگر ديگه شما بريد خواستگاريشون.تازه من ميگم تو اين مدت هيچ اتفاق بدي نميفته.اما يك دختر با چه تضميني 5-6 سال واسه شما صبر كنه؟خب اگر همصحبت ميخواين كه همه ميخوان اين راهش نيست.
    یعنی این امکان وجود نداره که توی اینجور وضعیت دو نفر از همدیگه خوششون بیاد و پای همدیگه بمونن!!!!!؟چرا اما تضمينو شما بايد بديد باعقد كردن دختر.شما هم كه نميتونيد وفقط ميخوايد يه جورايي لقمه دوستي رو دور سرتون بچرخونيد وبه اسم شناخت خود خوبتونو گول بزنيد.شما جاي برادر من.بهتون ميگم اين حرفارو فقط وفقط با احساستون گفتيد.
    یعنی دوست داشتن و احساس،وقتی پای موقعیت میاد وسط باید بره کنار!!!!؟
    موقعيت شما الان براي نامزد كردن بد نيست.قرار نيست الان جشن مفصل بگيريد يا خودتون دوتارو تو دردسر بندازين.اگر همراه خوبي واستون نباشه الان مشخص بشه بهتره تا بعد چند سال متوجه بشيد واسه هيچي تلاش وصبر كرديد.
    من كه ميدونم پسرا اگر چيزي رو بخوان وبهش ايمان داشته باشن كاري به خانواده سنتي واين حرفا ندارن.تلاش كنيد ميشه.




  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1392-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    "یوسف گم گشده"واقعا ممنونم ازت.این حرفای آخرت واقعا بهم اومید داده......نکته ای که هست اینه که من نه توان جنگیدن با فرهنگ سنتی خانوادمو دارم و نه تحمل از دست دادن طرفمو!!!!! حالا قراره که چند روز دیگه باز همدیگه رو ببینیم.البته همراه با اکیپ دوستان....والله من نمیدونم باید چیکار کنم.آخه تو آخرین صحبتی که تو چت داشتیم،در مورد دوست داشتنم غیر مستقیم بهش گفتم(توی متن اصلی گفتم این ماجرارو براتون!!) و الان نمیدوم عکس العملمون توی این دیدار چی میتونه باشه!!!؟ و من باید چیکار کنم!!!!؟ ..... :-(

  9. کاربر روبرو از پست مفید hoseinbh تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 25 مرداد 92)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hoseinbh نمایش پست ها
    "یوسف گم گشده"واقعا ممنونم ازت.این حرفای آخرت واقعا بهم اومید داده......خواهش ميكنم.خدارو شكر كه حرفام باعث اميدواري شما هستن.
    نکته ای که هست اینه که من نه توان جنگیدن با فرهنگ سنتی خانوادمو دارم و نه تحمل از دست دادن طرفمو!!!!! اگر شما درست پيش بريد واز راه حق به كج راه كشيده نشيد لازم نيست خودتون توان داشته باشيد اوني كه همه كارها رو درست ميكنه خداست.همين كه انسان درستي هستيد وميخوايد راه درستو پيدا كنيد نشانه همين لطف خداست.
    حالا قراره که چند روز دیگه باز همدیگه رو ببینیم.البته همراه با اکیپ دوستان....والله من نمیدونم باید چیکار کنم.آخه تو آخرین صحبتی که تو چت داشتیم،در مورد دوست داشتنم غیر مستقیم بهش گفتم(توی متن اصلی گفتم این ماجرارو براتون!!) و الان نمیدوم عکس العملمون توی این دیدار چی میتونه باشه!!!؟ و من باید چیکار کنم!!!!؟ ..... :-(

    من كه ميدونم سخته اما بهتره فعلا كمي فكر كنيد وخودتونو تو موقعيت احساسي قرار نديد.نريد بهتره.باز هم كسي نميتونه دستو پاتونو ببنده.خودتون تصميم گيرنده هستيد.
    از نظر من شما پسر عاقل وفهميده اي
    هستيد كه اراده قوي هم داريد.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.