با سلام به همه دوستان
خوشحالم که جایی رو پیدا کردم که دردل کنم
من پسری هستم 27 ساله 2هفته پیش خواستگاری دختری رفتم که خواهرم معرفی کرده بود
بهم گفته بودن که با هم همسن هستیم و من مشکلی با این موضوع نداشتم
خلاصه اون شب خوش تیپ کردم و با پدر مادر و خواهرم بصورت رسمی رفتیم خواستگاری در حالی که قبلش دختره رو ندیده بودم
ظاهرشو پسندیدم حدود نیم ساعتی هم با هم صحبت کردیم من فکر میکردم با هم همسنیم اما اون شب فهمیدم دختره 6ماه از من بزرگتره.2روز بعدش پیگیری کردیم دختره گفت که از نظراختلاف سنی و عقاید مذهبی با هم تفاوت داریم در حالی که ما هیچ صحبتی در این موارد با هم نکرده بودیم داشتم دیوونه میشدم چون تو همون جلسه اول بهش علاقه مند شده بودم
خلاصه دختره قبول کرد که یه جلسه دیگه با هم صحبت کنیم
جلسه دوم بهش توضیح دادم که من مشکلی با بزرگتر بودن شما ندارم و برای من تفاهم و صمیمیت اهمیت بیشتری داره حدود 1 ساعت باهم صحبت کردیم ودیدم تو اکثر زمینه ها با هم تفاهم داریم و فرهنگها و فرمول زندگیمون با هم یکیه اونم همینطور از چشماش رضایت رو میشد فهمید و خوشحال بود خلاصه فرداش خواهرش زنگ زد به خواهرم گفت نظر داداشت چیه خواهرم گفت که مثبته شما فکراتونو بکنید به ما جواب بدید فردای اونروز خواهرش زنگ زد در حالی که خیلی هم خوشحال بود گفت نظر ما هم مثبته آدرس بدین بیایم تحقیق من فقط به خواهرم گفتم اگه موافق هستن یه جلسه دیگه با هم صحبتای نهایی رو بکنیم که وقتی خواهرم اینو گفت انگار بهشون برخورد و گفت خیلی دارین طولش میدین
بالاخره 2 روز بعدش زنگ زدن گفتن که جواب ما منفیه!!!!!!!هرچی پرسیدیم ازشون برای چی ؟چیزی نگفتن حتی خواهرش قسم خوردگفت تحقیق محلی هم نیومدیم
با کلی اصرار دختره گفته بود اخلاقمون به هم نمیخوره!!!!!
خیلی ناراحتم چون راستشو بهم نگفتن دختره واقعا راضی بودخونوادشم منو پسندیده بودن کارو تموم شده میدونستم من مشکلی از بابت خودم نداشتم که فرضا تو تحقیق محلی چیزی گفته باشن
خیلی ذهنم مشغوله اصلا تمرکز حواس ندارم همش چهره اش و حرفایی که به هم گفتیم توذهنمه نمیتونم فراموشش کنم
آخه چرا ردم کرد میگم شاید گفتم یه جلسه دیگه باهم صحبت کنیم ناراحت شده؟آخه من که حرف بدی نزدم از نظر اختلاف سنی به توافق رسیده بودیم وهیچ اختلاف نظری نداشتیم من که شغل دارم(مهندس برق) خونه دارم ماشین دارم اهل هیچ خلافی نیستم همه هم از اخلاقم راضین وخانواده سالم ومومنی دارم آخه دخترا دیگه چی از ادم میخوان؟کدوم پسر اول زندگیش امکاناتش فوله؟
هرروز که از سرکار برمیگردم میرم از محلشون رد میشم تا بلکه فقط ببینمش
خیلی دلم براش تنگ شده .خدایا چرا اینجوری شد؟؟؟؟
ببخشید دوستان احساساتی شدم سرتونو درد اووردم
خوشحال میشم نظر شما رو هم بشنوم
علاقه مندی ها (Bookmarks)