سلام دوستان
من مدتیه که مطالب این سایتو دنبال میکنم واقعا بحثاتون راه گشاست منم با امید به این که منو به عنوان ی دوست بپذیرین و بهم کمک کنین تا مشکلاتم حل بشه عضو سایتتون شدم.
من 23 سالمه و 14 ماهه ازدواج کردم وخونه مادرشوهرم زندگی میکنم و تمام این 14 ماه با بحث و جنگ و جدل گذشته، من 2 مشکل بزرگ دارم یکی مادر شوهرم و دیگری روحیه شوهرم
مادر شوهرم ی زن واقعا دیکتاتوره،نه اینکه فک کنین چون عروسشم اینو میگم نه واقعا اخلاق وحشتناکی داره و متاسفانه پسرشم مثه خودشه وتنها کسی که رفتارای مادرشوهرمو تایید میکنه فقط شوهرمه تو هر جمعی که باشن همه حرفها و رفتارا رو به خودشون میگیرن و میگن به ما توهین شده ولی خودشون بدترین توهینا رو مستقیما با داد وفریاد میکنن ای کاش میشد دونه دونه کاراشونو براتون توضیح بدم ولی حیف.......
اینم بگم که مادرشوهرم 15ساله مطلقه ست و زندگی سختی رو پشت سر گذاشته و کلا خانوادشون آدمای پرخاشگروخودبرتربینی هستن وخودشونو بافرهنگ تر و باشخصیت تر از همه میدونن و ارتباط فامیلی براشون بی معنیه چون به محض باهم بودن یکی ی چیز بهش برمیخوره و همه چی بهم میریزه!(کاملا برعکس خانواده من)
من از زمانی که ازدواج کردم مجبور شدم با همه فامیلم قطع ارتباط کنم و فقط با پدر مادرم ارتباط دارم که همونم شوهرم از ناچاری و با کلی حرف و حدیث میاد.از اول زندگیم هیچ گردشی تنها نرفتم همه جا مادرشوهرم با ما بود حتی ماه عسل!
خواهرشوهرم تو ساختمون مادرش ی خونه گرفته(که بعد به من میگن دختر ما ازمون کنده اما تو خیلی مامانی هستی) با منم همش مادر و پسر دعوا میگیرن که منم باید حتما تو همون ساختمون خونه بگیرم
تورو خدا کمک کنین که شوهرمو جذب خودم کنن و این بدبینیشو از بین ببرم واقعا روزگارمو سیاه کرده
علاقه مندی ها (Bookmarks)