به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عقربه‌های ساعت رو نگاه کنید، زمان داره می‌گذره، عمرتون داره می‌گذره، و شما دارید این عمر رو صرف مردی می‌کنید که نمی‌دونه دنبال چیه

    به حرف خانم‌هایی که به شما توصیه می‌کنن که به ایشون پیشنهاد ازدواج بدید به هیچ وجه اهمیت ندید. شما اگر می‌دونستید نوع تفکر یک مرد( مهم نیست کی، هر مردی) چه طوریه، حتی لحظه‌ای به این کار فکر نمی‌کردید. ببینید شما تنها باید تا جایی پیش برید که به یک مرد نشون بدید و اعلام کنید که : من می‌تونم به تو به عنوان مرد زندگیم فکر کنم، بنابراین اگر مایلی به خواستگاری من بیا تا بیشتر همدیگرو بشناسیم و اگر همه چیز خوب بود ازدواج کنیم.

    شما این کار رو کردید و به عنوان یک مرد بهتون می گم که حتی زیادی هم پیش رفتید. رفتار شما برای اینکه به این مرد اطمینان بده که می تونید بهش فکر کنید کافی بوده.

    بعضی از دوستان گفتند و بنده هم می گم:

    اگر مردی به شما علاقه داشته باشه نسبت به شما غیرت خواهد داشت

    چند حالت رو می‌شه در مورد ایشون تصور کرد:

    این آقا اصلا به ازدواج فکر نمی‌کنه، ولی مایل هست که با شما همین طوری یه رابطه‌ای داشته باشه، نه اینکه حتما طرح دوستی عمیق بریزه، صرفا می خواد شما دور و برش باشید و از اینکه به اون به عنوان موردی برای ازدواج فکر می کنید لذت می‌بره.

    حالت دیگه‌ای که هست اینه که این آقا اصلا اعتماد به نفس نداره، ببینید اشتباهی که شما می‌کنید این هست که فکر می‌کنید که کسی که مغرور هست اعتماد به نفس هم داره، اتفاقا عکس این موضوع هست... انسان‌های که اعتماد به نفس دارن معمولا مغرور نیستن و کسانی که اعتماد به نفس کمی دارن گاهی سعی می کنن با رفتارهای مغرورانه نشون بدن که اعتماد به نفس دارن.

    اون پیشنهاد آشنایی با دوستشون به شما هم نشون دهنده‌ی یکی از این دو حالت هست:
    یا ایشون می‌خوان شما رو از سر خودشون واکنن که حالت اول رو نشون می‌ده.
    یا ایشون منتظرن شما مثلا بهشون بگید که نه من فقط با تو (‌یا با مردی مثل تو) ازدواج می‌کنم و ... به عبارتی می خوان شما رو وادار به ابراز عشق کنن که شدیدا بهتون توصیه می‌کنم به هیچ وجه این کار رو نکنید

    در هر دو صورت از این رابطه خارج شید.
    چون این آقا یا به شما به عنوان همسر فکر نمی‌کنه و یا اون قدر اعتماد به نفس کمی داره که همسر خوبی براتون نخواهد شد.

    ویرایش توسط myself : چهارشنبه 02 مرداد 92 در ساعت 17:40

  2. 2 کاربر از پست مفید myself تشکرکرده اند .

    m_eros (چهارشنبه 02 مرداد 92), فرانک بانو (شنبه 05 مرداد 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی به حرفات فک کردم myself امشب واسه اولین بار با یکی از دوستام که یه تجربه این چنینی داشت صحبت کردم الان که اومدم حرفای شما رو خوندم خیلی تعجب کردم دوستم دقیقا حرف شمارو زد مخصوصا که گفتین
    اون پیشنهاد آشنایی با دوستشون به شما هم نشون دهنده‌ی یکی از این دو حالت هست:
    یا ایشون می‌خوان شما رو از سر خودشون واکنن که حالت اول رو نشون می‌ده.
    یا ایشون منتظرن شما مثلا بهشون بگید که نه من فقط با تو (‌یا با مردی مثل تو) ازدواج می‌کنم و ... به عبارتی می خوان شما رو وادار به ابراز عشق کنن که شدیدا بهتون توصیه می‌کنم به هیچ وجه این کار رو نکنید.






    در موردش باید بگم همون حالت اول صدق میکنه دنبال ازدواج نیست حالا چراشو نمیدونم، اعتماد به نفس کافی هم داره ، من تصمیم گرفتم محلش نذارم 2 3 مورد قبلا هم در موردش پیش اومد اما من توجه نکردم و ساده گذشتم اونم اینکه یک چنین پسرایی اگه بی محلی ببینن تحملشو ندارن مطمئنم در مورد اینم صدق میکنه اگه هم نکنه من چیزی از دست ندادم ، من هیچ وقت غرورمو زیر پا نذاشتم واسش ولی خیلی وقتا محبتمو نشونش دادم اما اون اظهار داشت احساسات بی معنیه و هر وقت بی محلی کردم اومد سمتم ، کلا اینجور آدما با این خصوصیات بیمارن ؟ همین الام که دارم مینویسم بهم اس داد احوالمو پرسید جواب ندادم

    نو پو جالبه حرفای توام راجع بهش درسته مثلا این پسر به خیلی چیزا اعتقاد نداره و واسش مهم نیس ولی 30 روز کامل روزه میگیره ! این یه مثالش بود ، لب به مشروب نمیزنه بدش میاد اما سیگار گاهی میکشه فک میکنی اینجور ادما تو غیرتم همینن ؟ من فک میکنم myself درست میگه اون میخواد کاری کنه من التماسشم بکنم

    - - - Updated - - -

    نوپو من الان دوباره پستت رو خوندم شما طوری رفتار این اقا رو توصیف کردی که من الان احساس میکنم تو دیدیش و میشناسیش دقیقا یک چنین شخصیتی داره من رابطش با خونوادشو ندیدم اما حس میکنم با اونام همین رفتارو داره چون معلومه که تو ذاتشه ، فقط کار خودشو میکنه ، فقط ،هر چی که دوس داشته باشه حتی گاهی اوقات خیلی خوبو مهربون میشه گاهی خیلی بی تفاوت ، میگه دوستت دارم ولی ازونور یه پیشنهادات دیگه میده ، واسه همین اصلا نمیفهمم واسش چه ارزشی دارم ، به نظرتون با چنین مردایی چی کار باید کرد چطور رفتار کرد؟

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط m_eros : پنجشنبه 03 مرداد 92 در ساعت 00:58

  4. #23
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما قبل از هر چیز یک نکته را در نظر داشته باش. مردان به طور غریزی و خدادادی تمایل دارند زنان به خصوص همسرشان از آنها حرف شنوی داشته باشد. نمی شود گفت چرا. طبیعت جنس مذکر این گونه خلق شده است که دوست دارد بر دیگران به ویژه جنس مونث و از همه مهمتر همسرش یک نوع غلبه و تسلط داشته باشد. این یک نکته کلی است و بحث راجع به حدود مجاز و جزئیات جداگانه و مفصل است.
    حالا شما قبل از هر چیز با خودت سنگ هایت را وابکن و ببین آیا می توانی از این آقا حرف شنوی داشته باشی و به بیان دیگر آیا می توانی به عنوان همسر از او تبعیت کنی ؟ هر خانمی قبل از جواب قطعی به مرد باید اول به این سوال جواب دهد. یک دلیلش آن بود که توضیح دادم. دلیل دیگرش این است این ویژگی در مردان ایرانی با هر عقیده ای ، سکولار یا مذهبی بسیار پررنگ است. بنابراین همه خانم ها باید راجع به این موضوع کاملا فکر کنند و خانم های ایرانی بیشتر. علاوه بر این در قانون و عرف جامعه هم این نکته ( تبعیت زن از شوهر ) آمده است.
    اما در مورد تعیین تکلیفت با این آقا. شما باید از این ماجرا یک نتیجه قطعی بگیری . وگرنه اگر نصفه بماند ذهنت مدام اذیت می شود. این ماجرا واقعی است. یک آقایی بود که در سن پیری بود. زن و بچه و نوه داشت. یک روز در مغازه اش بود که دختری شانزده هفده ساله آمد و از او خرید کرد و رفت. بعد از رفتن او زندگی پیرمرد کاملا تغییر کرد. دیگر کاملا گرفته و افسرده و گوشه گیر بود و حال خوبی نداشت. دلیلش را این گونه گفت : در جوانی دختری را دیدم که سخت به او علاقه پیدا کردم. اما هیچ وقت نتوانستم به خواستگاری او بروم و تقاضای ازدواج کنم. امروز بعد از سال ها دختری آمد که بسیار به او شبیه بود و ناگهان یاد او افتادم و نمی توانم فراموشش کنم.
    بله ذهن پیرمرد با چالشی مواجه شده بود و بدون اینکه بتواند آن را حل کند و فرصتی برای پرداختن به آن داشته باشد مجبور شده بود آن را رها کند و حالا ذهنش می خواست این ماجرای نیمه تمام را بعد از حدود پنجاه سال فیصله دهد.
    توجه داشته باشید من فعلا از علاقه شما حرف نمی زنم. ذهن شما با ماجرایی درگیر شده است و می خواهد نتیجه گیری نهایی را بکند. این جدای از علاقه است. خوب ظاهرا ذهن شما اصرار دارد از راه صحبت با خود آقا پسر نتیجه بگیرد وگرنه راه های دیگری هم هست. این را هم بگویم کاری ندارم این آقا برای چه به شما ابراز علاقه نکرده و پیشنهاد داده با کس دیگری ازدواج کنید. فقط می خواهم از جنبه ذهنی شما که توضیح دادم به ماجرا بپردازم.
    خوب. شما به عنوان یک دختر حق داری تکلیف خودت را بدانی ( فعلا به علاقه کاری ندارم ). بدانی واقعا منظور این آقا چه بوده است. بعضی دوستان گفتند با او حرف بزن و بگو دوستش داری و بعضی گفتند هرگز به او ابراز علاقه نکن. وقتی پای علاقه وسط می آید هر کس نظر خودش را دارد. برای همین من علاقه را فعلا خط می کشم و از حقوق شما به عنوان یک دختر حرف می زنم. چون این موضوع سلیقه ای نیست و حدود مشخصی دارد.
    گفتم که حق داری تکلیفت را بدانی. از طرفی گفتی گاهی با این آقا گاهی ارتباط مختصری داری.
    خوب حالا نظر من این است که یک بار که با این آقا ارتباط داشتی به او بگو که می خواهی سر موضوع مهمی با او صحبت کنی و از او بخواه وقتی را تعیین کند. آن وقت در این ملاقات با او صحبت می کنی. شما در این صحبت حرف های احساسی و عشقی نمی زنی. بلکه منطقی و رسمی صحبت می کنی. یک چیزی مثل این :
    می دانید در این مدت که با هم رابطه داشتیم من بدی از شما ندیدم . شما کاملا احترام به من گذاشتید و صادق بودید. می دانید ما زن ها وقتی ارتباط برقرار می کنیم به طور طبیعی خود را مقید به طرف رابطه مان می کنیم و یک نوع وفاداری به او احساس می کنیم. راستش الان برای من خواستگار آمده است. اما من قبل از بررسی خواستگارم می خواهم تکلیف این رابطه را مشخص کنم چون ارتباط ما کاملا قطع نشده است نمی توانم بی تفاوت عبور کنم. من شما را آدم صادقی می دانم و به حرف شما اعتماد دارم. بنابراین می خواستم نظر خودتان را راجع به خودم ، رابطه مان و ازدواج بگویید. من اول باید نظر قطعی شما را بدانم تا از بلاتکلیفی بیرون بیایم و راجع به آینده ام تصمیم بگیرم. نظر شما کاملا برای من محترم است .
    در دیالوگ بالا ابراز علاقه نمی کنی اما نظر مثبت خودت را نشان می دهی. تقاضای ازدواج نمی کنی اما با بیانی غیر مستقیم از او می خواهی اگر شما را برای ازدواج می خواهد نشان دهد.

  5. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    m_eros (جمعه 04 مرداد 92)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    شما قبل از هر چیز یک نکته را در نظر داشته باش. مردان به طور غریزی و خدادادی تمایل دارند زنان به خصوص همسرشان از آنها حرف شنوی داشته باشد. نمی شود گفت چرا. طبیعت جنس مذکر این گونه خلق شده است که دوست دارد بر دیگران به ویژه جنس مونث و از همه مهمتر همسرش یک نوع غلبه و تسلط داشته باشد. این یک نکته کلی است و بحث راجع به حدود مجاز و جزئیات جداگانه و مفصل است.
    حالا شما قبل از هر چیز با خودت سنگ هایت را وابکن و ببین آیا می توانی از این آقا حرف شنوی داشته باشی و به بیان دیگر آیا می توانی به عنوان همسر از او تبعیت کنی ؟ هر خانمی قبل از جواب قطعی به مرد باید اول به این سوال جواب دهد. یک دلیلش آن بود که توضیح دادم. دلیل دیگرش این است این ویژگی در مردان ایرانی با هر عقیده ای ، سکولار یا مذهبی بسیار پررنگ است. بنابراین همه خانم ها باید راجع به این موضوع کاملا فکر کنند و خانم های ایرانی بیشتر. علاوه بر این در قانون و عرف جامعه هم این نکته ( تبعیت زن از شوهر ) آمده است.
    اما در مورد تعیین تکلیفت با این آقا. شما باید از این ماجرا یک نتیجه قطعی بگیری . وگرنه اگر نصفه بماند ذهنت مدام اذیت می شود. این ماجرا واقعی است. یک آقایی بود که در سن پیری بود. زن و بچه و نوه داشت. یک روز در مغازه اش بود که دختری شانزده هفده ساله آمد و از او خرید کرد و رفت. بعد از رفتن او زندگی پیرمرد کاملا تغییر کرد. دیگر کاملا گرفته و افسرده و گوشه گیر بود و حال خوبی نداشت. دلیلش را این گونه گفت : در جوانی دختری را دیدم که سخت به او علاقه پیدا کردم. اما هیچ وقت نتوانستم به خواستگاری او بروم و تقاضای ازدواج کنم. امروز بعد از سال ها دختری آمد که بسیار به او شبیه بود و ناگهان یاد او افتادم و نمی توانم فراموشش کنم.
    بله ذهن پیرمرد با چالشی مواجه شده بود و بدون اینکه بتواند آن را حل کند و فرصتی برای پرداختن به آن داشته باشد مجبور شده بود آن را رها کند و حالا ذهنش می خواست این ماجرای نیمه تمام را بعد از حدود پنجاه سال فیصله دهد.
    توجه داشته باشید من فعلا از علاقه شما حرف نمی زنم. ذهن شما با ماجرایی درگیر شده است و می خواهد نتیجه گیری نهایی را بکند. این جدای از علاقه است. خوب ظاهرا ذهن شما اصرار دارد از راه صحبت با خود آقا پسر نتیجه بگیرد وگرنه راه های دیگری هم هست. این را هم بگویم کاری ندارم این آقا برای چه به شما ابراز علاقه نکرده و پیشنهاد داده با کس دیگری ازدواج کنید. فقط می خواهم از جنبه ذهنی شما که توضیح دادم به ماجرا بپردازم.
    خوب. شما به عنوان یک دختر حق داری تکلیف خودت را بدانی ( فعلا به علاقه کاری ندارم ). بدانی واقعا منظور این آقا چه بوده است. بعضی دوستان گفتند با او حرف بزن و بگو دوستش داری و بعضی گفتند هرگز به او ابراز علاقه نکن. وقتی پای علاقه وسط می آید هر کس نظر خودش را دارد. برای همین من علاقه را فعلا خط می کشم و از حقوق شما به عنوان یک دختر حرف می زنم. چون این موضوع سلیقه ای نیست و حدود مشخصی دارد.
    گفتم که حق داری تکلیفت را بدانی. از طرفی گفتی گاهی با این آقا گاهی ارتباط مختصری داری.
    خوب حالا نظر من این است که یک بار که با این آقا ارتباط داشتی به او بگو که می خواهی سر موضوع مهمی با او صحبت کنی و از او بخواه وقتی را تعیین کند. آن وقت در این ملاقات با او صحبت می کنی. شما در این صحبت حرف های احساسی و عشقی نمی زنی. بلکه منطقی و رسمی صحبت می کنی. یک چیزی مثل این :
    می دانید در این مدت که با هم رابطه داشتیم من بدی از شما ندیدم . شما کاملا احترام به من گذاشتید و صادق بودید. می دانید ما زن ها وقتی ارتباط برقرار می کنیم به طور طبیعی خود را مقید به طرف رابطه مان می کنیم و یک نوع وفاداری به او احساس می کنیم. راستش الان برای من خواستگار آمده است. اما من قبل از بررسی خواستگارم می خواهم تکلیف این رابطه را مشخص کنم چون ارتباط ما کاملا قطع نشده است نمی توانم بی تفاوت عبور کنم. من شما را آدم صادقی می دانم و به حرف شما اعتماد دارم. بنابراین می خواستم نظر خودتان را راجع به خودم ، رابطه مان و ازدواج بگویید. من اول باید نظر قطعی شما را بدانم تا از بلاتکلیفی بیرون بیایم و راجع به آینده ام تصمیم بگیرم. نظر شما کاملا برای من محترم است .
    در دیالوگ بالا ابراز علاقه نمی کنی اما نظر مثبت خودت را نشان می دهی. تقاضای ازدواج نمی کنی اما با بیانی غیر مستقیم از او می خواهی اگر شما را برای ازدواج می خواهد نشان دهد.
    جوابش اینه که برو به زندگیت برس و خوشبخت شو اینو میدونم بحثو میپیچونه، چون الان به ازدواج فکر نمیکنه شایدم الان واقعا شرایط نداره ، منم فکرم 100% ازدواج نیس فقط میخوام یه رابطه مثل آدمیزاد درست داشته باشم که بتونم بشناسم ، الان اس داد گفت خسته شدم ازین زندگی تکراریه صحبت کشونده شد به دختر گفت باور کن من دلم میخواد دوس دختر داشته باشم ولی دیگه حوصله ندارم از بس دیدم اشباع شدم ، انگار یه جورایی واسش بی معنیه دوس داره ولی خسته شده راضیش نمیکنه اما جالبیش اینه که میاد با من دردودل میکنه ، راه های دیگه که گفتین چیه؟

    - - - Updated - - -

    اگر میخواست که دوستشو پیشنهاد نمیداد درسته ؟ ولی دیگم حرفی ازون پیشنهادش نزد

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیشب بهم اس داد دوباره من اول کوتاه جوابشو دادم بعد یه ساعت دوباره اس داد ، اول گفت ازین زندگی خسته شدم
    بعد گفت من عاشق تیشرتیم که واسم خریدی (واسش قبلا یه تیشرت خریده بودم )
    اون روز که بهش داده بودم شوخی کرده بود باهام گفته بود امروز میپوشمش میرم باهاش 2 تا شماره میدم بعد من گفتم باهاش شماره دادی ؟
    گفت دیوانه دیگه از من گذشته پیر شدم دخترا از پسرای مو فشن خوششون میاد
    بعد من گفتم پس من چرا خوشم نمیاد؟ گفت نمیدونم والا من که انقد دوروبرم بودو هست دیگه بیخیال شدم حوصلم نمیگیره جی اف بگیرم باور کن دلم میخود ولی حوصله ندارم
    من بهش گفتم تو دلت نمیخواد عادت کردی دخترو همینجوری میبینی بعدش خستت میکنن راضیت نمیکنن
    بعد گفت نه اشتباه میکنی همین
    بش گفتم منم دیگه حوصله هیچ پسریو ندارم خیلی خسته شدم دلم میخواد ولی حالم بهم میخوره خیلی مسخرست
    گفت نمیدونم چی بگم
    گفتم وقتی این همه دختر هست که راحت هم دوس میشن هم سکس هم هزار تا کار دیگه ، دیگه کی با دختری مثه من میمونه حتی با اینکه دلشونم میخواد
    گفت یادت نره هنوز وقتش نشده همین من واقعا دلم میخواد یه جی اف داشته باشم که همه جا باهام باشه تو همه چی باهام پا باشه
    گفتم تو رابطت با منم به رابطه جنسی فک میکردی فقط فرقت اینه که میتونم باهات 2 کلمه حرف بزنم
    بعد اس داد تو واقعا منو چه جور ادمی میبینی کامل برام توضیح بده واقعا برام بگو اصلا ناراحت نمیشم اول بدیهامو بگو بعد خوبیهامو
    گفتم تو یه ادم متوسطی نه خیلی بی قیدی نه خیلی دربند. منطق خودتو داری .تو هر چیزیم اول به منافع خودت فک میکنی
    گفت من واقعا به منفعت فک نمیکنم پس جرا دوسم داری
    گفتم رفتارت اینو نشون میده جایی که به نعفت نباشه میکشی کنار میزنی زیر همه چیز بدون در نظر گرفتن چیزی
    گفت من دنبال منفعت نیستم دوراندیشم وارد بازی نمیشم که توش طرف مقابلم اذیت شه سکس رو هم دوس دارم سیر نمیشم دوباره پرسید چرا دوسم داری ؟
    گفتم چون میتونم باهات صحبت کنم چون حس میکنم شبیه منی خیلی چیزارو بروز نمیدی ولی ذات دروغگویی نداری ، رکی تو چرا این سوالارو میپرسی باهام حرف میزنی ؟
    گفت چون احمق نیستی البته خیلی زرنگم نیستی محتاطی دلت میخواد صاحب همه چی باشی ولی راهشو بلد نیستی کلا میشه دوستت داشت و اعتماد کرد !
    گفتم راجع به رابطمون چی فک میکنی ؟ فقط میخوام بدونم ، سرگرمیه یا پر کردن تنهایی
    گفت هیچ کدوم یه دوستی واقعی
    گفتم نمیگم اصلا ولی کم حسش کردم گفتم من اگه یه روزی به کسی اعتماد کنم و بخوام باهاش زندگی کنم همه چیزمو واسش میذارم ولی تو دوستی فرق دارم
    دیگه چیزی نگفت شایدم خوابید ساعت از 3 گذشته بود

  8. #26
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب عزیزم . من باید یک چیزی را به شما بگویم. من وقتی عضویت این سایت را پذیرفتم قوانیش را هم امضا کردم. در این سایت فقط برای ( خانواده ) و ( ازدواج ) و ( مشکلات فردی از قبیل ناامیدی از زندگی و نارضایتی از خود و ... ) مشاوره داده می شود. بنابر قانون سایت راهنمایی مراجعان برای روابط دوست دختر دوست پسری یا رابطه دوستی به قول معروف ( معمولی ) و امثالهم ممنوع است. بنابراین با توجه به دو پست اخیر شما من حق ندارم در این مورد شما را راهنمایی کنم وگرنه تذکر دریافت می کنم. اگر سر حرف خود هستید و پافشاری دارید که هیچ. اما اگر می خواهید راجع به مشکلات و علل منع روابط این چنینی مطلع شوید می توانم تاپیک به شما معرفی کنم. همچنین می توانید راجع به مشکلات فردی خود مثل همان افسردگی که گفتید یا وابستگی عاطفی و ... تاپیک بزنید.

  9. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    m_eros (جمعه 04 مرداد 92), sanjab (جمعه 04 مرداد 92)

  10. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باشه متوجه شدم، من واقعا به مشاوره احتیاج دارم ولی این تاپیکو همین جا میبندم ،ممنون که تا حالا راهنماییم کردین، لطفا اگه میشه دو پست اخیر من حتما حذف شن .

  11. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بحث در این مورد دیگه معنی نداره... این آقا قصد ازدواج ندارن و احیاناً اگر هم داشتن مورد مناسبی نبودن...

    امیدوارم کار اشتباهی نکنید

  12. کاربر روبرو از پست مفید myself تشکرکرده است .

    m_eros (جمعه 04 مرداد 92)

  13. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 02 [ 20:34]
    تاریخ عضویت
    1392-1-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    7,912
    سطح
    59
    Points: 7,912, Level: 59
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امیدوارم که موفق باشی

  14. کاربر روبرو از پست مفید salar61 تشکرکرده است .

    m_eros (جمعه 04 مرداد 92)

  15. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط myself نمایش پست ها
    بحث در این مورد دیگه معنی نداره... این آقا قصد ازدواج ندارن و احیاناً اگر هم داشتن مورد مناسبی نبودن...

    امیدوارم کار اشتباهی نکنید
    کار اشتباه نمیکنم فقط روح و روانم از بین میره دیگه اون دختر شاد و بیخیال سابق نیستم ، ولی هیچوقت امیدمو از دست نمیدم چون میدونم خدارو دارم

  16. کاربر روبرو از پست مفید m_eros تشکرکرده است .

    Hadi99g (سه شنبه 19 تیر 97)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ریزش مو و اعتیاد پدرم و بیزاری از هویتم - چه کنم؟
    توسط Yellow.king در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 تیر 95, 21:31
  2. کمک نمیخوام به نظرتون با این چیزایی که از من میدونین صبر کنم و مطمین باشم زندگیم درست میشه یا جدا شم
    توسط عاشق خانواده در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 مرداد 94, 16:40
  3. توقعاتی که من را بهم میریزد
    توسط aidin در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 آبان 93, 03:05
  4. از طرز رفتار و صحبت پدر همسرم بیزارم لطفاً راهنمای کنید؟
    توسط سمانه .ج در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 مهر 90, 22:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.