به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 شهریور 92 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-4-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا با اس ام اس از خودش خواستگاری کنم ( خانواده اش جواب رد دادن )

    با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما

    واقعیتش را بخواهید بنده مدتی است که علاقمند به دختری شده ام که به هیچ عنوان از فکرم بیرون نمی رود باید عرض کنم خدمتتان که بنده یک خدمات کامپیوتری دارم که مغازه اش مال خودمان است ولی از شانس بد من داخل کوچه و محله قرار دارد و مدت دو سال است که در این شغل مشغولم ولی درآمد چندان جالبی ندارم و به شغلم هم علاقمندم چون معتقدم که از پس آن بر می آیم حدوداً بهمن ماه بود که یکی از مشتریانم به من مراجعه نمود که در همین محله و نزدیک به مغازه ما زندگی می کنند ولی پس از رفتن ایشان احوالات بنده بسیار دگرگون شد به طوری که دیگر قادر نیستم حتی یک دقیقه هم بدون ایشان سپری کنم این موضوع(علاقمندی من به این خانم) را ابتدا با خاله ام در میان گذاشتم و از ایشان خواستم که به منزل این خانم تماس بگیرند و کمی از اوضاع و احوال ( آیا دخترشان ازدواج نموده یا نه) با خبر شوند که خاله بنده از این امر امتناع نمودند و جریان را با خانواده بنده در میان گذاشتند و مادر و پدر این جانب به من گفتند که تا زمانی که درآمدت بهبود نیابد این امر میسر نمی گردد و حتی خود بنده پا فشاری نمودم که خیلی ازافرادی را میشناسم که ابتدای زندگی درآمد جالبی نداشته اند ولی بعد از مدتی همه چیز در روال خود قرار گرفته که مادر بنده با خانواده ایشان تماس گرفتند بدون اینکه حتی نامی از من در میان باشد چون در این صورت برای من خیلی بد می شد که ایشان هم گفتند که پسر شما در آمدش جالب نیست ما نمی توانیم دخترمان را بدهیم حتی مادر من گفتند که ما آپارتمانی داریم که می توانند در آن زندگی کنند ولی فعلاً مشکل بنده همچنان باقی مانده و من در حسرت ایشان هستم مشکل مسکن بنده تا حدودی حل می شود چون آپارتمانی داریم که حتی شاید بتوان آن را فروخت و در شهر خودمان آپارتمان دیگری تهیه نماییم مشکل اساسی بنده در آمد کم می باشد ضمناً باید بگویم که بنده هر وقت که به محل کارم می آیم در مسیر رفت و آمد هر روز انتظار آن را می کشم که حتی یک لحظه هم که شده ایشان را ببینم و هر وقت که ایشان را می بینم خودم را به کلّی گم می کنم و نمی دانم چه بکنم زمانی بود که هر وقت صحبت از ازدواج می شد می گفتم که ازدواج نخواهم کرد و اصلاً علاقه ای به ازدواج نداشتم به هیچ وجه ولی بعد از این جریان و برخورد بنده با ایشان به کُلی احوالات بنده عوض شده شماره همراه ایشان را هم دارم ولی جرأت نمی کنم حتی یک اس ام اس یا تلفن هم به ایشان بزنم و ایشان را در جریان این موضوع قرار دهم بسیار پریشانم و غمگین از دوری او هم اکنون هم دچار افسردگی شده ام و قادر به تحمل دوری ایشان نیستم می خواستم بدانم که چگونه این امر میسر می شود لازم به ذکر است که این خنم تحصیلاتشان در شهریور ماه به پایان می رسد و هر آن امکان دارد که ازدواج نمایند
    خلاصه از وقتی که این اتفاق افتاده کار من شده عاشقانه نوشتن هر کس هم که متن های منو می خونه به من میگه چیه عاشق شدی بگو کیه که مشکلت رو حل کنیم حداقل مارو اینقدر نگریون مثل این:
    ثانیه ها هم غمگین اند
    از نبودن تو
    از حس نکردن عطر وجود تو
    چگونه باید به تو رسید
    چگونه باید در کنارت بود
    و تو را حس کرد
    با تمام وجود
    من اکنون حال غریبی دارم
    در نبودن تو در کنارم
    می سوزم
    می سوزم از فراغت
    و این سوزیست که
    بعد از رفتن تو در وجودم فتاده است
    تو نباشی
    انگار
    انگار که من هیچم
    و گلها یم پژمرده گشته
    چون تو را کم دارم
    و عکس تو را همیشه
    در قلبم دارم
    تو را کم دارم
    تو را کم دارم در کنارم
    من لحظه به لحظه خود را
    با تو احساس می کنم
    با تو ای زیباترین احساس من
    انگار که پیشم نشسته ای
    و مرا نوازشم می کنی
    ولی حیف که باید
    با غم نبودنت سر کنم
    و دیگر هیچ .......

    ضمناً من خواستم با خود ایشون صحبت کنم ولی نتونستم چون یا یک نفر همراهشون بود که نمیشد صحبت کرد و یا اینکه ترسیدم یه وقت به من بدو بیرا بگن بهمین دلیل یک اس ام اس نوشتم و میخام حد اقل از این طریق در جریانشون بزارم که بدونن که جریان چیه
    متن اس ام اس من اینه:
    سلام ..... خانم خیلی باید منو ببخشید ولی چاره ای نداشتم باید باهاتون صحبت کنم چند ماهه که میخام باهاتون صادقانه صحبت کنم ولی نمیتونم هر وقت هم که شما رو میبینم دیگه حال خودمو نمیفهمم من مدتیه که دلم پیشتون گیر کرده به خدا شب و روز ندارم همش تو فکر شما هستم توی درد بزرگی گیر کردم شاید خیال کنید که شوخی می کنم باهاتون ولی شوخی نیست جدی میگم دلم پیشتونه تو رو خدا کمکم کنید اگه ممکنه میخام از نزدیک باهاتون صحبت کنم
    به نظرتون این اس ام اس چطوره صلاح می دونید که اینطوری بهشون اطلاع بدم حد اقل می فهمن که یک نفر در فکر ایشونه به خدا شب و روز ندارم فقط غم و غصه هست که به من رو آورده کمکم کنید چاره ای ندارم باید این اس ام اس رو براشون بفرستم حالم خیلی بده


  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    لطفابایه فونت دیگه بنویسیدکه بشه خوند

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    به همدردی خوش اومدی
    اول خودتونو معرفی کنین شما چند سالتونه؟ سربازی رفتین؟در مورد ازدواج موفق چقدر مطالعه داشتین؟
    شعرتون هم قشنگ بود، آفرین معلومه که هنرمندم هستی

    عزیز به نظرم اگه هرچی رسمی تر اقدام کنی بهتره
    هواست باشه که از روی احساس تصمیمی نگیری که بعدا پشیمون بشی، معیارها و ملاک های خودتو برای ازدواج بنویس ببین طرف اونا رو داره یا نه فقط یه علاقه ای تو دلت افتاده و حالا میخوای به دستش بیاری، اگه هم خودت شرایط ازدواج رو داری و هم طرف معیاراتو داره بسم الله شروع کن.
    صحبت های حاج آقا دهنوی و یا دکتر فرهنگ در مورد ازدواج رو دانلود کن بشین گوش کن تا هم راهکار جلو پات بزاره و هم اینکه عجولانه تصمیم نگیری و دیدت در مورد ازدواج باز باشه.
    راستی توی حرفات بیشتر منطقی باش تا یه مردی که بلوغ فکری و احساسی رسیده نشون داده بشی و بشه برا ازدواج بهش اعتماد کرد.

    موفق باشی

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 شهریور 92 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-4-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array


    من 30 سال سنمه سربازی هم رفتم ولی همونطور که گفتم شرایط مالیم خوب نیست ولی من امیدوارم به اینکه شرایط مالیم خوب میشه بعدش هم ما یک آپارتمان داریم که توی شهر دیگه ای است ولی میشه فروخت و توی شهر خودمون یک منزل تهیه کرد که بتونیم زندگی کنیم اول ازدواجمون خلاصه من توی بد دردی گیر کردم و نمی دونم باید چی کار کنم
    ویرایش توسط ali136260 : شنبه 29 تیر 92 در ساعت 17:11

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز پس دیگه چه مشکلیه، شما خودتون پیش قدم بشین بهتره، برید جلو حرفتون رو بزنین، میخواین ازدواج کنین گناه که نمیخواین بکنین
    بعد متن اس ام استون رو رسمی تر کنین، اینکه دارین بهش میگین تورو خدا بیاین کمکم کنین خیلی زشته ناسلامتی مردین رفتارتون باید جوری باشه که اون رو شما حساب کنه، شما هنوز هیچی نشده دارین کلی ازش خواهش و تمنا میکنین، مردونگی خودتونو حفظ کنین
    نظر من اینه که رسمی بهش بگین که مدتیه بهش علاقه مندین و میخواین در مورد شرایطتتون و خواستگاری باهاش حرف بزنین همین،
    دخترا از اونجایی که طبیعتا خواهان نوازش شدن بفهمه که شما اینقدر بهش وابسته شدین حالا حالا ها باید دنبالش بدویین، نمیگم جوری رفتار کنین که انگار براتون مهم نیست ولی اینطوری هم که شما پیش گرفتی به نظرم درست نیست

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    شتاب زده عمل نکن.اس ام اس و تلفنی درخواست دادن حتی برای ازدواج ،بازهم بار دوستی بهمراه داره که اصلا فایده ای نداره.اول از همه روی احساستون کار کنیدو اونو کنترل کنید با اینکه خیلی سخته و بنظر میرسه ک دست خودتون نیست ولی برای تصمیمگیری بهتر و صحیحتر باید احساستونو را کنترل کنید و منطقتون را بکار بگیرید.سعی کنید در مغازه سرتون را گرم کنید و خیلی بدنبال دیدن اون خانم نباشید که شرایط را براتون سخت تر میکنه.بعدشم اون خانم اگه بفهمه که شما نگاهتون نگاه معمولی نیست شاید فکرهای خوبی درباره تون نکنه.در حال حاضر آرامش و صبر و کنترل احساس تون مهمه.با خانواده صحبت کنید ببینید میتونید یه مغازه در جای دیگر که شرایط بهتری داره فراهم کنید؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 شهریور 92 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-4-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پس شما (new folder) اشکالی در ارسال اسم اس رسمی نمیبینید ضمناً متن اس ام اس رو هم عوض کردم


    سلام ........ خانم خیلی باید منو ببخشید ولی چاره ای نداشتم باید باهاتون صحبت کنم من مدتیه که بهتون علاقمند شدم و میخام در مورد شرایطتون و خاستگاری باهاتون صحبت کنم

    حالا این خوبه
    ویرایش توسط ali136260 : شنبه 29 تیر 92 در ساعت 17:41

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام
    اگه واقعاتصمیمتون روگرفتیدوبااحساسات این دخترخانم بازی نمیکنیدبهتره خیلی رسمی ایشون رودرجریان علاقتون بذارید
    وازشون بخوایدبهتون فرصتی بده تاباهاشون حرف بزنید
    ازکلماتی مثل بایداستفاده نکنیدکه خوب نیست چون فکرمیکنندیه امرتحمیلیه
    به نظرم بهتره یه متنی تقریباشبیه این بنویسید
    سلام اگه اجازه بدیدمیخواستم باهاتون اشناشم وقصدم ونیتم خیره وفقط برای ازدواج واجازه خواستگاری میخوام باهاتون اشناشم
    توروخدااول فکراتون روبکنیدبعد،بااحساسات این خانم بازی نکنیدمن کشیدم که این همه اصراردارم کسی که میگفت بدون توروزشب ندارم فقط هدفم ازدواجه یه شبه اب پاکی رورودستم ریخت

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 شهریور 92 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-4-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چشم سعی میکنم که بطور رسمی به ایشون اعلام کنم و همون متن شما رو براش می فرستم

    سلام پریسا خانم اگه اجازه بدیدمیخواستم باهاتون اشناشم وقصدم ونیتم خیره وفقط برای ازدواج واجازه خواستگاری میخوام باهاتون اشناشم
    ضمناً من اصلاً قصد بازی کردن بااحساسات این خانم را ندارم من چرا باید این کار رو انحام بدم فقط نیتم خیره همین چون می ترسم از نزدیک باهاشون صحبت کنم تصمیم گرفتم اول اس ام اس بزنم تا باخبر بشم بعدش بیان مغازه من با هم صحبت کنیم
    ویرایش توسط ali136260 : شنبه 29 تیر 92 در ساعت 19:38

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 شهریور 92 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-4-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام مجدد و عرض ادب و احترام خدمت شما
    یک سوال داشتم ازتون اگه ممکنه راهنماییم کنید من یک دوستی دارم که تقریباً 3 ساله که میشناسمش و همکارم هستش و ازدواج کرده و خانواده شون هم آدمای خوبی هستند و میشناسمشون تتقریباً 3 روز پیش بود که برای کاری که باهاش داشتم ملاقاتش کردم قرار کاری بود با هم داشتیم صحبت می کردیم در مورد ازدواج که چرا من ازدواج نمی کنم و من هم اول نخواستم چیزی بهش بگم از موضوع چون از قدیم گفتن که راز دلتو به هیچ کس نگو ولی کمی بعدش دلم طاقت نیاورد و بهش گفتم که واللا من وضع مالیم خوب نیست بعدش هم من یک نفر رو در نظر دارم که از مشتریام هست میشناسمش تقریباً 6 ماهه که دلم پیشش گیر کرده از طرفی هم خانواده ام هم دل نمی دن به ازدواج من می گن باید کار درست و حسابی داشته باشی و من هم به خانواده ام گفتم که بعد از ازدواج مشکلات مالی حل میشه مگه ندیدین فلان کس موقع ازدواج هیچ پولی نداشت ،شغل هم نداشت ولی با کمک والدینش ازدواج کرده ولی الان وضعش از من بهتره که دوست من هم گفت دقیقاً عین من که نه پول داشتم و نه شغل درست و یک آه از هم از ته دل کشیدم و بهش گفتم توی بد دردی گیر کردم اونم بهم گفت نگران نباش درست میشه و بهم گفت که ازدواج کردن خیلی واجبه حتی از کار هم واجب تره و بعد از اینکه کارم تموم شد اومدم مغازه خودم بعد از سه روز بهم اس ام اس زد که هیچ اقدامی نکن واسه دختره ( اس ام اس و تلفن زدن به این خانم) من مشکلت رو حل می کنم من هم به دوستم زنگ زدم که چطوری می خای حلش کنی مشکل منو دوست من گفت که من شماره این خانم رو می دم به همسرم که با این خانم (همونی که دلم پیشش گیر کرده) صحبت کنه و اول اسمی از تو نمی بره و باهاش یک جا قرار می زاره و یواش یواش موضوع رو بهش میگه و اینجوری تو هم دیگه این همه اذیت نمی کشی به نظر شما راه درستیه چون من دوستم رو میشناسم و می دونم که نیتش خیره برای من


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.