به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شادلین عزیز؛یه تناقض تو حرفات هست اول که تایپیک گذاشتی گفتی میخوایی رابطه شوهرتو بابرادرات بهبود ببخشی چون شوهرت گله منده وشاکی الان گفتی میخوام مادرم منوببینه؟الان چندسوال مهمه؛سن خودت چنده وتک دختری یانه اگرخواهرداری اونا هم متاهلن؟،همچنین رابطه مادرت باتو دوره مجردیت با بعدازدواجت چطوربوده؟چرا میخوای مادرت توروببینه؟خودت بعدازواجت سرکارمیری یا خانه داری؟

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 92 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما چهارتا بچه هستیم که فقط من دخترم.من دوست دارم رابطه همسر و برادرهام با هم خوب بشه چون از نظر فکری خیالم راحت میشه هم اینکه از دست همایتهای بیجای مامانم از برادرهام راحت میشم همین اینکه شاید بعداز بهبود رابطه اونها مامانم متوجه حضور منم بشه و یه ذره بیشتر بهم اهمیت بده راستی من الان بیست وسه سالمه و از شانزده سالگی عقد کردم و الان پنج ساله خانه دارم و یه پسر سه ساله دارم. مامانم از اون دسته ادمهاییه که خیلی به پسرهاشون اهمیت میدن از همون اولم اینجوری بوده ولی این موضوع الان خیلی بهم فشار میاره ولی به خاطر احترام به مامانم هیچ وقت اعتراضی به این موضوع نکردم:(این وسط غرغرهای همسرم برای کارهایی که برادرهام میکنن هم هست.نمیدونی چقدر اوضاع خیته

  3. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شادلین خواهرعزیز،ازپستهات دو وجه میشه استنباط کرد۱_چون تک دخترهستی وخواهرنداری ناخودآگاه یه حس رقابت بابرادرات پیدامیکنی ودوس داری اوناروکه مادرت بیشتربهشون توجه میکنه کناربزنی وخودت کانون توجه مادربشی.ممکنه باموفق شدنت فصل جدیدی ازمشاجرات شروع بشه اینبار خودت روبروی برادرات قرارمیگیری.دخترخاله من تقریبا مشابه این وضع چنین کاری کرد او به قصد مراقبت ازمادرش بهش نزدیک شدوبعدش اتفاقات بدی افتادکه خیلی پشیمون شد(بااین وجود شایدمن دارم اشتباه میکنم وقضاوت سریع انجام دادم)اما وجه دوم؛ واردمراحل جدیدی اززندگی شدی ونیازبه مادروتجربیات او عنوان یک الگو وحامی داری ومدیریت صحیح او رو نیاز داری تا بین تووبرادرات منصفانه رفتارکنه واعتراضات شوهرتم بواسطه این مدیریت کاهش پیداکنه دراین صورت سه راه بهت پیشنهادمیکنم۱_بامادرت به شکل منطقی وخودمونی وتنها مشکلتو درمیون بذاربهش بگوتوهم خواهرمی هم مادر، من باوجود متاهل شدن هنوز به محبت وتوجهت نیاز دارم هنوزبایدازتجربیاتت استفاده کنم و...۲_اگه این شکلی نمیتونی سعی کن بحث موضوعات وسوالات دیگه ای روباهاش بازکنی وازاون طریق خودتوبهش نزدیک کنی مث تربیت بچه ات یاچیزای دیگه ۳_این راه اگه واقعا خیلی احساس ضرورت میکنی سعی کن ازطریق یه فردپخته که روی مادرت نفوذ داره مث پدرت،خاله یاهرکسی دراین زمینه باهاش موضوعتو درمیون بذارواون فرداززبون خودش یاازطرف تواینو بهش بگه هرطوربه صلاحته

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 92 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امین به خاطر اینکه راهنماییم میکنی ازت ممنونم.راستش من به ندیده شدن یه جورایی عادت کردم و ازطرفی مامان من همیشه اشتباه راهنمایی میکنه و خودش هم همیشه راه اشتباه رو میره پس اصلا دلم نمیخواد راهنماییم کنه اخه قبلا چوبش رو خوردم و خیلی از مشکلاتی که الان تو زندگیم دارم به خاطر حرفهای مامانمه و در مورد راه اولی و اخری که گفتی قبلا این کار رو کردم هم خودم با مامانم صحبت کردم هم اینکه خالم رو فرستادم جلو ولی هر بار متاسفانه مامانم منو مقصر میدونه و من سرزنش میشم که خواهر سنگ دلی هستم که یه جورایی به برادرهام حسودی میکنم مامانم دقیقا این جمله رو میگه:مگه میشه یه خواهر به برادرهاش حسودی کنه این بچه بازیه.میدونی یه جورایی فکر میکنم مشکل من مامانمه که روی برادرهام هم خیلی نفوذ داره

  5. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم مادرتو همینطورکه هست بپذیر.شاید اون دعای معروف شنیدی_خدایابه من آرامشی ده تا بپذیرم آنچه رانمیتوانم تغییر دهم و... .شاید بابرداشتن حساسیت به موضوع خودبخود یه تغییراتی ایجادبشه.تو تک دختری پس جایگاه ویژه توی خانواده داری برادرات فقط به خاطرتو دایی شدن وبه دایی شدنشون افتخارمیکنن.سنت از دوتاازبرادرات کوچکتره واین‏ یه دوست داشتن خاص دیگه هم برات میاره.یه پسر داری وخانواده جمع وجور.مادرت تو رو دوس داره تک دخترشی.شوهرت بابرادرات خودشون ناراحتی وشادیهای مردانه دارن اینا نقل ونبات زندگیه. با این حساسیتها شیرینی زندگی رو واسه خودت کم نکن همه چیزبرای دریافت انرژی های مثبت فراهمه ازصمیم قلب خداروشکرکن

    - - - Updated - - -

    معمولا اینجوروقتا دخترهایی که توی شرایط توهستن با یه واکنش طنزآلودبرخوردمیکنن که نشانه رشدبیشتره مثلاتکه کلامهای سرزنش آمیز مادرتو به شوخی بگو،حتی بعضی وقتا بین شوهرت بابرادرات اوایل مشاجره یه تیکه شوخی بجا باعث میشه‏ احساس کنن اگه مشاجره روادامه بدن خودشون کوچیک کردن

  6. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    mercedes62 (پنجشنبه 13 تیر 92)

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 92 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی منون امین عزیز.این حرفهای اخرت خیلی به دلم نشست و خوشحال شدم بهم فهمومندی که تو این مشکلات خودم رو فراموش نکنم و به خودم بودن ادامه بدم اخه من در کل دختر شادی هستم ولی به خاطر مشکلات خودم رو فراموش کردم.از اینکه بهم یاداوری کردی که خانوادم دوستم دارن چیزی که خودشون تاحالا هی اشاره ایی بهش نداشتن هم خیلی خیلی ممنوم.در کل دمت قیژژژژژژژژژژژژژژژ

  8. #17
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شادلین عزیز،خیلی خوشحال شدم کناراومدی وجایگاه واقعی خودت رو دوباره پذیرفتی.خیلی از دوس داشتنهای واقعی به زبون نمیاد.عمری‏ باهات زندگی کردن.دوست داشتنشون بدیهی نیازبه گفتن نیست.اگه کسی بهت بگه عسل شیرینه بهش میخندی خب معلومه شیرینه.اونا اگه بهت بگن دوست داریم همین حس بهشون دست میده چراباید بگن قند شیرینه.

    - - - Updated - - -

    شادبودن وشاد شدن تو وپسرت وشوهرت به اونا انرژی میده،حالشونو بهترمیکنه باعث میشه بیشتربه یادت بیفتن،اینا همش نتیجه خودبودن توست.امیدوارم همیشه موفق وپرانرژی باشی وپستی بلندیها روباسربلندی پشت سربذاری

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 92 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا ممنونم.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.