به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    دادگاه ذهنی بین من و پدرم

    پدرم رو در جایگاه متهم میذارم.
    خودم میشم شاکی و قاضی و وکیل و مدعی العموم و ...

    لذت میبرم از اینکه بتونم پدرم رو متهم کنم. (ولی هیچ وقت نتونستم)
    لذت میبرم از اینکه وسط حرفای پدرم، قاضی بهش میگه در این مورد حق اعتراض نداری و پدرم مجبور میشه سکوت کنه.
    لذت میبرم از اینکه پدرم رو در اون جایگاه میبینم.
    لذت میبرم از اینکه بعضی جاها مجبوره ساکت باشه و به حرفای من گوش کنه.
    لذت میبرم از اینکه نمیتونه بدون اجازه حرفم رو قطع کنه.
    لذت میبرم از اینکه اجازه نداره بهم توهین کنه.
    لذت میبرم از اینکه حرفایی که هیچ وقت نباید به زبون بیارم رو، اونجا به پشتوانه اینکه دادگاهه میتونم بگم.

    اما وقتی توی نقش وکیلم، با منطق پدرم باید جوابشو بدم.
    این منطق توی همه مکالمات ذهنی و فکری خودم تسری پیدا کرده.
    همون چیزی که من باهاش مشکل دارم (منطق پدرم)، حالا داره جزیی از فکر خودم میشه!


    بعضی وقتا دلم میخواد بدون گرفتن نتیجه از اون دادگاه بیام بیرون. ولی نمیشه.

    بگید چیکار کنم که از ذهنم بیرونش کنم.
    هر چند، لذتایی که برام داره باعث میشه دوباره برم سمتش!
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نازنین جان من فکر میکنم که دلت میخواد یک روز برسه که پدرت محکوم شه که مقصر بوده .درسته ؟ به خاطر اینه که فکر میکنی هیچ وقت نمیتونی محکومش کنی مگر قانونی .
    ولی این چه دردی رو دوا میکنه عزیزم ؟ چیزی از مشکلاتت کم میکنه ؟ نه ...ولی مرور زمان خیلی چیزها رو به تو یا پدرت ثابت میکنه .حتی اگر که به زبون نیارید .

    همه ما شاید وقتی خیلی احساس عجز در برابر حرف های یک نفر کنیم ، دلمون میخواد واقعا یم دادگاهی باشه که طرف مقابلمون رو محکوم کنه تا دلمون خنک شه .

    ولی خیلی خوشم میاد که تمام چیزایی که توی ذهنت میگذره رو میای می نویسی .من هم شاید خیلی موضوعات این جوری توی ذهنم بوده ولی فکر نکردم که انقدر راحت بشه نوشتش .

    - - - Updated - - -

    دختر مهربون من فکر میکنم که دلت میخواد یک روز برسه که پدرت محکوم شه که مقصر بوده .درسته ؟ به خاطر اینه که فکر میکنی هیچ وقت نمیتونی محکومش کنی مگر قانونی .
    ولی این چه دردی رو دوا میکنه عزیزم ؟ چیزی از مشکلاتت کم میکنه ؟ نه ...ولی مرور زمان خیلی چیزها رو به تو یا پدرت ثابت میکنه .حتی اگر که به زبون نیارید .

    همه ما شاید وقتی خیلی احساس عجز در برابر حرف های یک نفر کنیم ، دلمون میخواد واقعا یم دادگاهی باشه که طرف مقابلمون رو محکوم کنه تا دلمون خنک شه .

    ولی خیلی خوشم میاد که تمام چیزایی که توی ذهنت میگذره رو میای می نویسی .من هم شاید خیلی موضوعات این جوری توی ذهنم بوده ولی فکر نکردم که انقدر راحت بشه نوشتش .

  3. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    دختر مهربون (چهارشنبه 15 خرداد 92)

  4. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    خب نگفتید چیکارش کنم این دادگاه رو؟!

    مرور زمان یعنی اینکه بذارم همینجوری که هست همه چیز بگذره؟
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام دوست عزیز برگزاری همچین دادگاه هایی در ذهنتون جز اینکه کینه و نفرت رو زیاد کنه و آخر سر هم باعث افسردگی بشه هیچ فایده ای نداره تازه رابطت با پدرت ناخودآگاه بدتر میشه و اینی را هم که داری از دست میدی، من از شما بدتر بودم حتی یه بار اعتصاب غذا کردم! یادش می افتم خندم میگیره و به خودم صدتا فحش میدم که چرا وقتم رو الکی تلف کردم
    کنفسیوس میگه به جای لعنت فرستادن به تاریکی مشعلی در آن روشن کن، به جای اینکه به نکات منفی زندگیت توجه کنی سعی کن استعدادهات رو پرورش بدی، سعی کن دنبال راه حل های خلاقی بگردی که مشکلات امروزت رو حل کنه واقعا داوینچی زیبا میگه که اول هرکاری به آخرش نگاه کن
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز برگزاری همچین دادگاه هایی در ذهنتون جز اینکه کینه و نفرت رو زیاد کنه و آخر سر هم باعث افسردگی بشه هیچ فایده ای نداره تازه رابطت با پدرت ناخودآگاه بدتر میشه و اینی را هم که داری از دست میدی، من از شما بدتر بودم حتی یه بار اعتصاب غذا کردم! یادش می افتم خندم میگیره و به خودم صدتا فحش میدم که چرا وقتم رو الکی تلف کردم
    کنفسیوس میگه به جای لعنت فرستادن به تاریکی مشعلی در آن روشن کن، به جای اینکه به نکات منفی زندگیت توجه کنی سعی کن استعدادهات رو پرورش بدی، سعی کن دنبال راه حل های خلاقی بگردی که مشکلات امروزت رو حل کنه واقعا داوینچی زیبا میگه که اول هرکاری به آخرش نگاه کن
    موفق باشید

  6. 2 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    mercedes62 (پنجشنبه 16 خرداد 92), دختر مهربون (جمعه 17 خرداد 92)

  7. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام دوست عزیز برگزاری همچین دادگاه هایی در ذهنتون جز اینکه کینه و نفرت رو زیاد کنه و آخر سر هم باعث افسردگی بشه هیچ فایده ای نداره
    سلام. ممنونم از اینکه نظر گذاشتی.
    اما فکر میکنم برعکس، از شدت ناراحتیم کم میکنه.
    یعنی در واقعیت حرفی نمیزنم و موکول میشه به ذهنیتم.
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    حالا اتهامات وارده به متهم چی هست؟

  9. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    حالا اتهامات وارده به متهم چی هست؟

    یک سری اجزای ثابت داره و یک سری مسائل و مشکلات روز.
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من فکر میکنم باید یه جوری با قاضی ساخت و پاخت کنی و بالاخره پدرت رو محکوم کنی

  11. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    دختر مهربون (جمعه 17 خرداد 92)

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون نمایش پست ها
    سلام. ممنونم از اینکه نظر گذاشتی.
    اما فکر میکنم برعکس، از شدت ناراحتیم کم میکنه.
    یعنی در واقعیت حرفی نمیزنم و موکول میشه به ذهنیتم.
    اگه لذت آنی نداشت که انجام نمیدادیش، چرا بعضی ها معتاد می شن به خاطر اینکه استعمال مواد بهش یه حس خاص میده موقع مصرف (لذت آنی) ولی بنده خداها نمیدونند چه بدبختی هایی در انتظارشونه
    انسانی موفق که لذت هایی پایدار و بزرگ تر رو فدای لذت های آنیش نکنه
    درکل من تجربم رو به شما گفتم، امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرین
    (( هیچ مشکلی نیست که به اندازه ی خودش یا بیشتر از خودش فایده درونش نباشه))
    ناپلئون هیل

  13. کاربر روبرو از پست مفید باران13 تشکرکرده است .

    دختر مهربون (جمعه 17 خرداد 92)

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام دختر مهربون
    این دادگاه ذهنی به نوعی خیال پردازی هستش
    یعنی برای فرار از واقعیت ها و وقتی باید ناچار به تسلیم شیم دست به خیال پردازی می زنیم تو هم به نظرم داری این خیال پردازی رو می کنی که مسکن برات باشه
    به نظرم فایده ای نمی تونه داشته باشه جز انرژی گرفتن ازت
    خیلی انرژی بره تو ذهنت ی دادگاه برپا باشه که خودت تنهایی هم وکیل مدافع باشی هم قاضی هم متهم هم شاکی!!!

    عزیزم به نظرم نباید به این ذهنیت ادامه بدی....باید ببینی تو واقعیت چیکار می تونی بکنی...
    و اگر به این نتیجه رسیدی که در واقعیت راهی برات نمونده باید سعی کنی کنار بیای

    سخت نیست.ی عمره داری با پدرت زندگی می کنی بدونه اینکه دادگاهیش کرده باشی.بازم می تونی دیگه
    پدرت هم که قاتل جانی نیست که
    ی مرد بر فرض خیلی بداخلاقه .
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  15. کاربر روبرو از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده است .

    دختر مهربون (شنبه 18 خرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.