حال و احوال یاران همدردی (8)

[بی دل]

دوستان توجه نموییدین؟ غریب آشنا هم دعوت ما رو لبیک گفتند و چشم ما رو به قدوم مبارکشون روشن نمودند:

http://www.hamdardi.net/thread19637-11.html#post273306


اخوی خوشحالیم از حضور مجددتون. اما با ما به از این باش که با خلق جهانی. چه زیان که گاهی به لبخندی ما رو مهمون کنی. جواد هم مثل سامورایی ها هرگز نمی خنده؟

================

بهار جان! کترینگ همدردی دیگه! اوکی من با افتخار عنوان سر آشپز رو به شما تقدیم مینمویم. و از این پس همگان را نهار و شام به صرف غذای سر آشپز دعوت مینمویم.

محمد ابراهیمی یعنی من خراب اون ترک اعتیادتم. میشه لطفا روش ترک اعتیادت رو با هم در میون بگذاری؟

آنی رو بگو! بدجوری از دام اعتیاد رهایی پیدا کرده و به آغوش گرم خانواده باز گشته. یک روشی پیدا کنید بریم تو جلدش از راه راست به درش کنیم.

روزانه/ روزنه گرامی شاید از یک طرف ممکنه شناختشون/مون از کاربر مورد نظر اونقدر زیاد نباشه که بخواهند در مورد ایشون نظر بدهند. و از طرف دیگر بعد انتقادی قضیه کمی آدم رو دست به عصا تر میکنه.

[پاییزان]

سلام

ای بابا واسه تک تک بچه ها یه چیزی نوشتم پرید تازه خیلی هم دقت کردم کسی رو جا نزارم:p

دختر مهربون جونم ...مـــــــــــــــمنون خانومی. آیدای من دست بوس شماست:D البته خیلی هم کوچولو نیست دیگه .امسال کلاس اولی میشه ...دیگه کم کم باید براش جهیزیه جور کنم:p

بهار شادی جان،ای به چشم انشالله ماه رمضونی تاپیک قران رو هم راه میندازیم.
راحیل گلم نگران نباش .امتحانات هم تموم میشه...بقول معروف این نیز بگذرد:o راستی تولدت مبارک برات تو تاپیک تولد ها کیک میزارم.

آقا حامد صورتی خوشحالم که هستی داداش. ان شالله جفت یاکرمتون ..نه ببخشید جفت شما هم پیدا میشه.
بی دل جون من عاشق پستای زیبا و طنز آلود شمام. خوش باشی خواهر.
آق فرهنگ ...داداش من ، مگه میشه اسم شما رو جا انداخت .فکر کردیم داری درس میخونی گفتیم هوایی نشی باز بیای تالار معتاد شی..کدوم دانشگاه هستی که امتحان نمیدید؟ تو ایران هست چنین دانشگاهی آیا؟
آق مسافر زمان هم بعد یه دوره اعتیاد تو تالار همدردی ، بازکه اشتباه جز جماعت نسوان به شمار میاد ;) خب تقصیر خودتون هست برادر من ...این اسم کابریون خیلی ادبی هست که از آقایان بعیده:o

ترانه جان خوبی عزیزم؟ هنوزم غذاهایی جدید درست میکنی بدی به پدربزرگتون؟ ان شالله که همیشه شاد و سرحال باشی.

خب ویدا جون هم که مثل همیشه پر کارند ...خسته نباشی خواهر

فکور جان هم که هستند. اره دیگه ایشون که امتحان ندارن.بیچاره دانشجوهاشون:p شوخی کردم عزیزم، خوشحالم از حضورتون.(شکلک گل)
پدربزرگ هم که حضور دارند ولی کم رنگ:(

راستی آقا صابر کجان؟ چیکار میکنن؟ هنوزم آشپزی میکنن؟

فرشته مهربان جون ، خوبید شما ؟ راستی امسال ارشد امتحان داده بودید؟... یادش بخیر چقدر خط کشتون رو دوست داشتیم;)

جای چشمک عزیزم و خارپشت و بقیه کسانی که نیستند خالیه ...ان شالله هر جا هستند شاد و سلامت باشن.

فعلا بای...

[keyvan]

حامد 65 به پارسی و hamed65 به فرنگی
داداش اون اعتماد به نفست رو عشق است! می بینم سوار شدی و به هیچ وجه نمی خوای پیاده بشی؟!
آخه ازدواج چرا؟ اصلا" بیا پیش خودم سه سوته که نه ولی سر سوت چهارم منصرفت می کنم؛ ببین من رو چقد شنگولم( تو بخون داغون) هر هفته هم کلا" تو خونه ما مناظره داریم؛ هر جا میرم ،خونه فامیل هم مناظره داریم، کلا" شده مناظره انتخابی و ازدواج، آخرشم میشه مشاجره ازدواجی؛ هی میگن پسرم ،دوست من، عزیز من ،فایل من بیابرو ازدواج کن ، زود دیر میشه، هی می گن وهی مگن تا اینکه کار به گیس کشی و دمپای پرت کردن و ، بگیرش داره در میره و ....آره دیگه، دیدی چقد باحال شده؟!

[پژمان]

سلام به همگی
گفتم حالتون رو بپرسم

[جوانه؟؟؟]

سلام آقای پژمان خوب هستین؟؟
چه خبر همسر و پسرتون خوب هستن ؟؟؟
چی شد به کجا رسید جریانتون؟؟؟

[پژمان]

جوانه ؟؟؟
سلام خانم شما خوبین؟
پسرم خوبه از خانمم هم کم و بیش خبر دارم اوضاع فرقی نکرده
بهتره حال و هوای دوستان رو با مسائل من مکدر نکنیم
شما چه خبر خوش میگذره؟

[rozaneh]

گاهی وقتا آدم دلش از همدردی هم میگیره :(...

[میشل]

سلااااااااااااااام من اومدََََََََََم


اووووووووووه اینجا چــــــــــــــــــــــــ ــه خبــــــــــــــــــــره.. . خیــــــــــــــلی خوشحالم که اومدید...

پس در واقع همه هستید، و از دور هوای همدیگه رو دارید...

===========
و اما احوالات من...

غیر از یه سوال، همشو درست جواب دادم... (البته از الان نمی شه قطعی گفت، اما فکر نکنم اشتباهی شده باشه)

اون یکی رو هم بلد بودم، اما...

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآی ی ی ی ی از دست من...
بگذریم... مهم اینه که با قلبم حسش کردم و ازش لذت بردم... این بیشتر از هرچیزی برام ارزش داره...

==============================

آقای روزنه مهمونتون کی بود؟ مادرزن جان بودن آیا؟خوشحال بشیم؟ :)


=============================

meinoush جان خوشحالم که پررنگ شدی

[کامران]

روزانه/ روزنه گرامی شاید از یک طرف ممکنه شناختشون/مون از کاربر مورد نظر اونقدر زیاد نباشه که بخواهند در مورد ایشون نظر بدهند. و از طرف دیگر بعد انتقادی قضیه کمی آدم رو دست به عصا تر میکنه.

بی دل! تو بیچاره کردی این روزنه رو! باباجان roozaneh را اگه بخوای اونجوری بخونیش میشه روووووووزانه نه روزانه!

[دختر مهربون]

اولش که سلامون علیکم

گاهی وقتا آدم دلش از همدردی هم میگیره :(...

چی شده اقای روزنه؟


--------------------

میشل جان خوش اومدی.
سر راهت راحیل رو ندیدی؟
قرار بود امتحاناشو داد بیاد!

------------------


آقا حال و روز این روزای ما رو نبینید فرت و فورت میایم تاپیک حال و احوال هرّه و کرّه میکنیم و میریم.

احساسی بس نزدیک به آقای همساده داریم.

از غم زیاد خوشی زده زیر دلمان، های های میخندیم. البته اشتباهی!
--------------------

دیگه دارم عادت میکنم که خواستگاری یه چیزی مثل بازی پرسپولیس استقلاله. از قبل معلومه چی میشه.
میان میرن، میان میرن، میان میرن، بعد دیگه نمیان.
به قول مدیر قراره همسر آینده بنده من و خانواده مو و همه رو با هم قبول کنه.
به قول مشاوری که رفته بودم (و چقدر هم به حق گفته بود)، هر کسی بیاد و اخلاق بابام بیاد دستش معلومه که میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه.
کلافه میشم از دست پدرم ولی کاری نمیتونم بکنم.
انقدر سنگ میندازه جلو پاشون که میگن اینا دیگه کین! نمیخواین دختر شوهر بدین خب از اول ما رو علاف (یا الاف!) نمیکردین!

خلاصه که آشنایی 4 ماهه داره به بن بست میرسه و من کاری از دستم برنمیاد جز اینکه به دلم لعنت بفرستم که چرا انقدر خوش خیالی پیشه میکنه! چرا واقعا!!!!

دعا بفرمایید دل بنده کمی عاقل و بالغ و واقع بین بشه