تشکرشده 2,293 در 573 پست
Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)
تشکرشده 315 در 142 پست
خیلی ممنون
ریحانه جان خیلی ممنونم
عزیز من متوجه نشدم!! یعنی چه ویژگی شما باعث میشه پسرا شما رو به عنوان کیس مناسب دوستی ببینن؟!! زیباییت؟ هیکلت؟ تیپت؟ رفتارت؟ چی...؟
خاص بودنم ، اتفاقا خوب شد یادم انداختی اینو بگم ، من خیلی دوست دارم خاص باشم ، و این که ماجراجویی و کلا دوست دارم خیلی کارا رو تجربه کنم ، زبانم رو دارم تموم میکنم ، دنبال خیلی کارا و ورزش ها و چیزایی که خوشم میاد رفتم و تجربشون کردم ، کلاس های موسیقی دوبله گری ، همکه کلاس های هنری و .. رو رفتم که الان اصلا یادم نمیاد بگم چیا بودن ، بازی های کامپیوتری و ویدئویی هم انجام میدادم قبلانا که داداشم هم بازی میکرد ، دیگه خیلی چیزا که این باعث میشه یکمی جلب توجه کنه ، ظاهرم که میگی خوشگلم یا نه نمیتونم خودم بگم اما اینو بقیه زیاد میگن
اما خب همونطور که گفتی اینا مال دوران خاصیه و منم چون نوجوون بودم خیلی هاشو تجربه کردم اما بازم اون شور و هیجان رو دارم نمیدونم این باعث میشه یکمی آسیب پذیر بشم یا نه - اما بعد از کلی دو دو تا چار تا کردن فهمیدم میشه اینا رو تجربه کنم اگه همشونو با دوستان نزدیک و خانوادم و آشنایانم بگذرونم که خوب جواب میده...
یعنی رابطه شما با پسرا همونطوره که با دختراست؟همونطور گرم می گیری .صمیمی میشی؟ خب میدونی که این کارت درست نیست.مسلما در برخورد با پسرا باید خیلی سنجیده تر رفتار کرد.
اره دقیقا ، من همیشه فکر میکردم مثل دنیای خارج از کشور ما میشه بین جنسیت فرقی قائل نشد ، اما اصلا حواسم به این نبوده که بیرون جامعه ما طوری دیگه بوده و این باعث میشه خودم اذیت بشم ، حتی اگه این مرز جنسی از بین بره بازم میتونم پیش بینی کنم خیلی طول میکشه این روابط عادی بشه و من به این نتیجه رسیدم که واقا باید سنجیده عمل کرد درست میگید.
درسته ، اما یعنی چی پوشش بدم؟ یعنی دیگر نقاط قوتم رو تقویت کنم؟ اما خب به هر حال مشکل بزرگیه چون خودم خیلی بچه دوست دارم . این درمانی که گفتم تو کسور های دیگ انجام میشه و وقتی من بزرگ تر بشم حتما تو ایران انجام میگیره اما هزینه و دردسراش یکمی عذاب اوره که اونا رو هم به جون میخرم اگه واقا بشه
شرایطت سخت تر از بقیه است ولی هستن کسایی که بخاطر دوست داشتن از یه چیزایی تو زندگی میگذرن.
شما باید خیلی چیزا رو در خودت تقویت کنی که این ایرادت(بچه دار نشدن) اگه حل نشد( که ایشالا میشه) رو پوشش بده.
اگه رفتی دنبال علاقت یعنی صددرصد کار درستی کردی:)
خیلی ممنون ، اینکارو نه تنها به خاطر خودم بلکه به خاطر مامانم کردم چون اون سر اینکه من درسمم رو هم بخونم خیلی حرص خورد و میخوام باعث افتخارش بشم و تا اخر عمرم پیششم باشه خیلی دوسش دارم مامانیمو
از همتون ممنونم دوستان واقا لطف دارید
تشکرشده 2,293 در 573 پست
به به .یه لحظه بهت غبطه خوردم!!:rolleyes:(غبطه هااااا نه حسودی!!)
تو از خیلی جهات از خیلی از ماها جلوتری با وجود مشکلاتت و احسنت داری واقعا !!
یه چیزی بگم؟!! ازهمون پست اولت میتونسم تصور کنم چه جور رفتار وشخصیتی داری!
بهت دوستانه میگم ناراحت نشو، ولی هنوز یه خرده رفتارهای بچگانه داری!:o راستی نگفتی چندسالته؟
ببین اینجا ایرانه!!!! شما هم الان یه خانم محترم و بالغ هستی.میدونم هیچی تو دلت نیست ولی رفتارات دیگران رو به اشتباه میندازه( مخصوصا آقایون).تو چون تو جوشون هم بزرگ شدی الان بهتر از ما میدونی که چقدر رو رفتار خانما حساسن.شما بااینکه اینو میدونی ولی بازم رفتارت رو اصلاح نکردی.
یه چیز دیگه. بعضیا بدون اینکه بهت پیشنهاد دوستی یا... بدن، همینجوری هم از رفتارات سوءاستفادشون رو میکنن!(میدونی که منظورم چیه؟)
آره باید اونقدر خودتو بالا ببری که اون نقصت نادیده گرفته بشه.که الان خداروشکر خیلی هم پیشرفت کردی. ولی از همه مهمتر اصلاح رفتارت هست.تو پاکی اینو خودت میدونی ولی تو کشورمون شاید خیلی از رفتارا نشون دهنده این ویژگی نباشه.
امیدوارم از حرفام نرنجی:)
تشکرشده 315 در 142 پست
نه ریحانه جونم :o چرا ناراحت بشم اول تاپیکم قد و وزن و سنمو و همه چیمو گفتم من 19 ساله ، این حرفیه که خیلی ها بهم میزنن و واقا خودمم یکمی رفتارم بچگونس نمیدونم چرا ، بعضی موقع ها هم از این که اینطوری به نظر میرسم لذت میبرم و دوس دارم کودک درونم رو زنده نگه دارم ، چقدر خوب به شخصیت من پی بردی اما زیاد خوب نیست و باید سعی کنم تو اجتماع عادی تر به نظر برسم. ولی خیلی دوست دارم تو طول زندگیم با این چیزا سر کار داشته باشم ، من چون زبان رفته بودم یه تابستون رو مدرس زبان بچه های کوچیک بودم که واقا لذت میبردم از قرار گرفتن تو محیط با بچه ها جدی میگم خیلی با مزنننن ، دوست دارم بعدا هم وقت های خالیمو به همین ترتیب پر کنم
در مورد اون که گفتی پسرا از راه های دیگه وارد میشن دقیقا درسته من دقیقا همین موردی که شما اشاره کردید رو برخورد داشتم ، همینه دیگه اگه بخوام اونطوری که دوست دارم زندگی کنم آسیب پذیر میشم ، اما این که خودمو محدود کنم و از آسیب جلوگیری کنم خیلی بهتره
این مورد یکمی اذیتم میکنه و وقتی به آینده فکر میکنم و تاپیک های این سایتو خودنم میترسم تو سر کار یا محل کارم در آینده مشکل برام پیش بیاد و یا به چشم بقیه اینطوری به نظر برسه که اصلا خوب نیست.
نه اخه چرا فکر میکنید ناراحت میشم هه هه خیلی دوست دارم بهم بگن چی خوبه چی بده چون اینجا تجربیات بقیه یکمی بیشتره دوست دارم بهم بگن ایرادت چیه و رک بگن اصلا هم ناراحت نمیشم اینکه بدونم و باهاشون برخورد کنم بهتر از اینه که ازشون فرار کنم...
متوجه این حرفت نشدم ، چطوری سو استفاده میکنن؟یه چیز دیگه. بعضیا بدون اینکه بهت پیشنهاد دوستی یا... بدن، همینجوری هم از رفتارات سوءاستفادشون رو میکنن!(میدونی که منظورم چیه؟)
reihane_b (دوشنبه 16 اردیبهشت 92)
تشکرشده 192 در 82 پست
تشکرشده 1,600 در 571 پست
خیلی خوبه که خوب و بد رو تشخیص می دی ، الان کم تر دختری هست که مثل شما باشه بتونه خوب و بد رو تشخیص بده
اینکه هنوز خیلی چیزها برات ارزش حساب می شه بدون خیلی از بقیه هم سن ها جلوتری
الان دخترهای همسن تو خیلی از زندگی و فهم شوت هستند ( رک)
این شیطون بودن و ... من عادی می بینم چون درسته دختر بودی ولی محیط پسرانه بزرگ شدی
من یه دختر مثل شما آشنا بودم باهاشون ( رفتاری نه این اتفاقاتی که براتون افتاده ) ، خیلی سالم زندگی می کرد و دقیقا هم مشکل شما رو داشت اینکه رفتارش رو مبنی بر آمار دادن می دیدن
مجبور شد خیلی رفتارهاشو عوض کنه و البته راضی هم بود چون مجبور نبود دیگه نگاه ها و منظور های خاص رو تحمل کنه
از نظر من جدا آفرین داره ، چه شور و هیچان شما و صد البته این که می خواهید سالم باشید
قدر خودتون رو بدونید
تشکرشده 12 در 7 پست
دوست خوب من شما هیچ دلیلی نمی بینی از زندگیت برا کسی تعریف کنی دخترا خودتم میدونی ذاتن ادم کنجکاوین کوچکترین مسئله ای او به اونا بگی هی می خوان سر در بیارن و این موضوع می تونه به ضررت تموم شه و از این بابت موجب رنج و دردت بشه
به هر حال خوشحالم که به اهدافت رسیدی و میرسی و برات ارزوی سربلندی و سر افرازی نه تنها من بلکه همه برات ارزومندیم
بخند تا دنیا به روت بخنده این شعار منه امیدوارم روت تاثیر بذاره:cool:
یا حق دوست عزیز
تشکرشده 6,060 در 1,481 پست
سلام الناي عزيز
به همدردي خوش امدي
خوش حالم كه به اين محيط اعتماد كردي و داستان زندگيت رو با اعضاي اينجا به اشتراك گذاشتي
الناي عزيز شما بخاطر شرايط خاصي كه داشتي و تحصيل تو محيط پسرونه قطعا از نظر اجتماعي و علمي و حتي خلاقيت خيلي از همسن و سال هاي خودت جلوتر هستي و ديدگاهت به عنوان يك انسان تا هميشه پخته تر خواهد ماند. تجربياتي رو كه بدست آوردي براحتي و حتي به سختي هم قابل بدست آوردن نيست
اما
از اونجايي كه كمتر با دختران معاشرت داشتي و كمتر تو مجالس و دنياي خانم ها رفت و آمد داشتي و فقط بر اساس غريزه دخترونه ت رفتار كردي و مي كني، احتمالا يه مقدار رفتار دخترانه ت نپخته هست. يعني اينكه به عنوان يه دختر محجوب توي جامعه ي ايراني هنوز بطور كامل نمي توني از خودت محافظت كني و نكات ظريفي وجود داره كه بايد اونا رو ياد بگيري.
مثال: ابراز اطلاعات و مطرح بودن در جمع و اعتماد به نفس خيلي بالا داشتن صفات پسنديده اي براي هر دو جنس مذكر و مونث هست اما پسري با اين خصوصيات نياز چنداني به محافظت از خودش نداره اما يك دختر بايد در كنار اين صفات پسنديده حريم تنگ تري رو براي خودش قائل باشه (تركيبي از غرور و حيا) كه هر كسي به خودش اجازه سوء استفاده رو نده.
سعي كن دوستان دخترت رو افزايش بدي و توي محيط هاي دخترونه بيشتر باشي البته سعي كن دوستانت رو از بين افرادي انتخاب كني كه واسه خودشون يه سري قيود رو تعريف كردن و معتقد به آزادي بيش از حد نيستند.
مادر خيلي خوبي هم داري كه مي توني يه سري نكات ظريف رو از ايشون بپرسي تا در شرايط مختلف برخوردهاي امن تري داشته باشي.
در مورد گذشته ت هم به هيچ كس نگو حتي صميمي ترين دوستانت مگر زماني كه مورد مناسبي براي ازدواج سر راهت قرار بگيره و زماني اين مساله رو بازگو كن كه از صدق گفتار طرفت به اطمينان رسيدي و مي خواي بهش فرصت انتخاب بدي.
نگران وضعيت باروري ت هم نباش، علم پزشكي خيلي سريع پيشرفت مي كنه. تمركزت رو بگذار روي رشته تحصيليت و در آمدزايي كه در صورتي كه لازم باشه براي عمل پيوند بتوني بري خارج و اون زمان از نظر مالي مشكلي نداشته باشي.
تو يه انسان فوق العاده هستي يه گنج، پس تلاش كن كه يادبگيري از اين گنج به بهترين شكل محافظت كني (مثل كاري كه تا الان با وجود سن كمت كردي)
بهترين ها رو برات آرزو مي كنم
Elena1994 (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), reihane_b (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), taraneh89 (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), شمیم الزهرا (سه شنبه 17 اردیبهشت 92)
تشکرشده 315 در 142 پست
خیلی خیلی ممنونم دوستان از کمکتون ، واقا ممنونم از همتون و تقریبا حرفاتون درسته و خیلی کمکم کرد ، سعی میکنم به بهترین شکل ممکن بتونم جلو برم و قول میدم خیلی های دیگه رو بتونم راهنمایی و کمک کنم...
.
.
.
ولی یه مشکل کوچولو از گذشته دارم که در موردش نوشته بودم اما به خاطر مسائلی فکر میکنم خوب نیست به صورت عمومی اعلام بشه چون پست اولم ویرایش شد و اون قسمت حذف شد...
مشکل من اینه که نمیتونم کسی که بهش وابسته شده بودم رو فراموش کنم ، الان خیلی وقته از بحث و دعوایی که داشتیم میگذره که من خیلی ناراحت شدم ، اما بعدش زنگ زد که در مورد گذشته صحبت کنه و بازم بحثمون شد و داشت بغضش میگرفت که من گوشی رو قطع کردم نمیخوام از این بیشتر همه چی بهم بریزه.. به صراحت میتونستم بگم که بهترین پسری بود که من بین این همه ادم دیده بودم اما حتی جرات فکر کردن بهش رو هم نداشتم و فقط تنها واسطه ارتباطمون درس و مدرسه بود که تموم شد...
اما نمیدونم چرا من با تمام وجود سعی کردم همه چیز رو فراموش کنم و سرم رو گرم درسم کردم ، اما دقت که میکنم اینه که همه جا تو فکرمه و اصلا نمیشه بیرونش کرد ، همش به این فکر میکنم که چطور بقیه از رو حسادت رابطه دوستانه قدیمی خانوادگی من و اون رو بهم زدن ،پدرم میگه پدرش خیلی وقته به دفتر من سر نزده و من مطمئنم این تاثیر گرفته از همون ماجراهاست و من اصلا دوست نداشتم این اتفاق بیفته .. نمیخواستم اینطوری بد تموم بشه اگه بعده ها چشم تو چشم شدم چطوری از کنارش رد بشم...
خیلی اذیت میشم ، بعضی موقع ها به خودکشی فکر میکردم اما خیلی احمقانس چون انجام دادنش راحته اما من نمیخوام بدون اینکه اثری از خودم بین همه کس و همه چی به جا بزارم راحت بمیرم و فراموش بشم و کسی که ککش نگزه ، اما واقا ذهنم رو درگیر کرده ، بار ها شده وقتی تو کتابخونه نشستم و درس میخونم همش ذهنم در گیر اینه و میدونم به زمان بستگی داره و فراموش میشه اما این داره وقت درس خوندن منو میگیره و نمیخوام دوباره تابستون افسوس بخورم که ای کاش بیشتر درس میخوندم و از حاشیه ها دور میشدم.
.
.
.
من از خدا خواستم کمکم کنه و برای اون هم آرزوی موفقیت کردم اما میخوام خودم رو نجات بدم و بتونم راحت درسم رو بخونم ، اما دقت که میکنم میبینم تو طول روز همش تو ذهنمه و شاید بگید فراموش نمیکنی چون نمیخوای خب مگه ادم دست خودشه من چطوری باید بخوام؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)