سلام مشاورین محترم
راستش رو بخواهيد دنبال يه مشاور بودم براي راهنمايي دوستم.دوستم بدجور گرفتاره.بخدا تاحدي گرفتاره که الان حدود4ماه ميشه که ازخونه پا بيرون نذاشته
قبلا ها زن شادوسرزنده اي بود.دوستم صاحب يه فرزند دختره.دخترش 2سالشه
ولي متاسفانه متاسفانه بايدبگم که تو1سالگيه دخترش عاشق يه پسر ميشه
پسره هم با جون ودل اين خانم رو دوست داره
ولي چون صاحب بچه و شوهره همين خودش مانعي واسه همه چيزش شده.به بچه اش نميرسه به خونه و شوهرش نميرسه
چندين بار با شوهرش برسر مسائل زناشويي بحث کرده.چندين بار ازمن کمک خواسته .راهنمايي خواسته .ولي باوجود راهنمايي من و 2تا از دوستام باز اين مسئله ادامه داشته که هنوز عاشق اون پسره
باهم رابطه ي تلفني دارند.مشکل دوستم 1ساله که گريبان گيرشه.ميگه هيچ حسي به شوهرم ندارم.هيچ علاقه اي به زندگيم ندارم
تنها دليلي که تاالان تو زندگيش مونده اصرار همون دوست پسرشه واسه ادامه زندگيه ودختر2ساله اش که بي سر پناه ميمونه
خوده پسره هم چندين بار رابطشون رو باهزار بدبختي وناراحتي ترک کرده..ولي بعداز چند روز باز نميتونند جدايي رو تحمل کنند
دوستم چندبار قصد خودکشي داشته.باچاقو
کسي ازموضوع خبر نداره.واون کسي که مانع خودکشيه دوستم ميشده خوده دوست پسرش بوده
نميدونم که چي بگم.هميشه پيش دوستم ميرم . از اون زن هايي نيست که بي ناموس باشه که بي وجدان باشه که بي حيا باشه که شرم و حيا سرش نشه
اتفاقا دوستم نمازکار با ايمان باتقوا.زني سنگين ومتين و با وقاره
خودش هم ميگه هزاران بار باخودم کلنجار رفتم که قيد اين رابطه رو بزنم
ولي بخاطر دوري از دوست پسرش وبخاطر بي غذايي کارش به بيمارستان ميرسيده
شما بگيد که چيکار بايد کرد
شما بگيد چي بايد بهش بگم
شما يه نصيحيت بگيد تابهش بکنم
بهش ميگم نماز بخون ازخدا کمک بخواه.خودم باچشم خودم ميبينم که نماز ميخونه وباچشم گريون ازخدا کمک ميخواد.ولي باز بي فايده است
بدتر از اون اينه که.پسره گرفتار شده،پسره بخاطر همين رابطه کارش به جاي باريک کشيده شده
قيد زندگي وکار خونه و همه چيز رو زده
به دوستم گفته بعدتو هيچکس
امروز باخبر شدم که پسره داره سيگاري و شيشه مصرف ميکنه
فقط خواهش خواهش سريع بگيد چطوربايد به دوستم کمک کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)