به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    141
    سطح
    2
    Points: 141, Level: 2
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 8 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده

    نمیدونم چرا کمکم نمیکنید...2روزی باهم خیلی خوب بودیم اما یهو باز عوض شد...احساس میکنم از نظر روابط جنسی هم مشکل داریم من خیلی لاغر و ضعیف هستم و اصلا هم تجربه نداشتم اما اون برعکس منه و اینم شده مشکل...احساس میکنم ب اخر خط رسیدم من فقط شوهرمو دارم بدون اون باید چیکار کنم؟

  2. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 19:12]
    تاریخ عضویت
    1391-10-26
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 64 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده

    عزیزم وقتی اون وضعیت اخلاقی ثابتی نداره شما سعی کن ثبات اخلاقی داشته باشی. وقتی توی پیامشون کلی بد وبیراه بهتون گفتند وچند ساعت بعد ازت خواست که بری خونشون نباید قبول میکردی به نظر من نباید میرفتی. اینطوری بهش یاد میدی که هر وقت هر کاری دوست داشت باهات بکنه. خوب باهات دعوا کنه، بد وبیراه بگه بعدش هم وقتی خوبش شد تو هم همه چیزو فراموش کنی. نباید اجازه بدی هر رفتاری باهات بکنه باید با کارات بهش یاد بدی. اگه باهاش نمیرفتی میفهمید که خیلی ناراحتت کرده ویاد میگرفت که نباید بهت بدوبیراه بگه. بذار وقتی پشیمون میشه که بد رفتار کرده تو تنهایی خودش به کاراش فکر کنه شاید خودشو سرزنش کنه که این رفتارو باهات کرده و به مرور اشتباهاتشو کمتر کنه و در پی جبرانش بر بیاد

  3. 2 کاربر از پست مفید roze sefid تشکرکرده اند .

    homeyra5 (یکشنبه 08 بهمن 91)

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 خرداد 92 [ 14:50]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    45
    سطح
    1
    Points: 45, Level: 1
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اول خودتو کنترل کن و انقد عصبی نباش ...
    بعد اینکه میدونی شوهرت با اون دختر سر چه مساعلی مشکل داشتن بهت گفته اینا را؟
    اگه اونا انقد باهم مشکل داشتم پس نمیتونن بهم برسن و باهم زندگی کنن توام با شناختی که از شوهرت داری سعی کن دلشو به دست بیاری و اینکه رابطه اونا چندوقته بهم خورده؟؟؟؟
    اگه خیلی نزدیک باشه آدم واسه اینکه بخوتد کسی را تو زندگی فراموش کنه احتیاج به زمان داره و اوایل سخته

  5. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    تاریخ گذشته است

  6. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    202
    سطح
    4
    Points: 202, Level: 4
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh نگی جان

    سلام عزیزم من تنها راهی که برای کمک به تو به ذهنم میرسه اینکه الان تو به این موضوع که همسرت قبلا نامزد داشته خیلی حساس شدی و این حساسیتو همسرت متوجه شده و هم خودت و هم اونو ازار میده کاری که باید انجام بدی اینکه تمام گذشته رو سعی کن فراموش کنی و دنبال این باش که چطور میتونی همسرتو به خودت نزدیک کنی سعی کن رفتاری داشته باشی که شوهرت حس کنه جز پیش تو هیج جای دیگه ای ارامش نداره اینجوری همه مشکلاتت حل میشه.اگرم شوهرت فکر میکنه که به نامزد قبلیش ظلم شدحثی راجبه حقو به شوهرت بده و دیگه بحثی راجبش نکن فقط بهش محبت کن تا اونو به خودت نزدیک کنی.

  7. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 232 در 92 پست

    Rep Power
    30
    Array
    خانوم گل همسرت دچاره دو راهی شده و داره با خودش میجنگه الان نقشه شما خیلی مهه باید دائم کنارش باشی با هم خاطرات قشنگ بسازید زندگیشون را غرق شادی بکن مخصوصا از نظر جنسی که گفتی اجازه نده احساس کمبود پیدا کنه و بره سمت نامزد قبلیش خیلی مهمه مثل یه دوست کنارش باش و بهش بگو که درکش میکنی ولی زندگیتون را باید باهم بسازید بگو دوستش داری کنارش باش سورپرایزش بکن بهش روحیه و انرژی بده خودت و قوی نشون بده که کنارشی و براش یه تکیه گاه هستی هرچی حسن و محبت داری براش رو بکن و در مورد فحش و بدوبیراهش سکوت بکن هیچی نگو ولی چند لحظه بعد که تماس میگیره خوبه حالش کاملا این و بروز بده تا متوجه بشه که ناراحت میشی تا خودشو اصلاح بکنه برای آینده اتون باهاش نقشه بکش مثلا چندتا بجه دوست داری داشته باشیم دختر یا پسر و غیره ذهنشو در گیر زندگیتون بکن و برنامه بریزید باهم اگه فیلم نامزدی دارید هر از گاهی نگاه کنید 2 یا 3 تا از عکسای خوب و قشنگتو 2تا شو از خودت و یکیشو که باهم انداختید و بزار تو اتاقش جلو دیدش تا دائم ببین تورو با خودش درگیر کمک کن اصلا حرفی از نامزدش تو نزن اون زد گوش بده بهش بزار تخلیه بشه به تلفن و اس مساش شک کردی به روت نیار یه جور برخورد بکن که بهش اعتماد کامل داری و این و بهش بگو برات ارزوی موفقیت میکنم در ضمن تو تنها نیستی خدارو داری ما هم که دوستای مجازیت اینجا هستیم


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.