به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    سلام

    دوستای عزیز ما اینجا داریم فقط حرفهای یک طرف ماجرا رو میشنویم و نباید یکطرفه به قاضی بریم و یا سوزانا رو تحریک کنیم که همسرت فلان بیماری رو داره و و یا ای وای ! همسرت فلان کار رو کرد ! ای وای تنم لرزید ! و از این جملات که سخت مراجع رو تحریک میکنه...

    .....شاید هم واقعا بیمار باشه اما نه در تخصص ماست و نه میتونیم به این شکل بگوییم کسی بیماره یا سالمه...


    همونطور که برخی دوستان اشاره کردن دخالت زن در امور مالی خودش زمینه ساز خیلی از مشکلاته:

    از جمله
    بی کفایت شدن مرد...
    بالا رفتن سطح توقع مرد از زن به صورت غیر طبیعی...
    عوض شدن جای مرد و زن...
    به وجود امدن اختلافات مالی بین زن و شوهر...و مشکلات دیگه



    سوزانای عزیز

    کسی به شما نمیگه همسرت رو در تنگنای مالی تنها بذار اما این دقیقا برمیگرده به شخصیت طرف مقابلت و قدرت تجزیه و تحلیلش.

    مردی رو میشناسم که یکی از نزدیکانه خودمه.وقتی همسرش میره سرکار دیگه نمیذاره زنش کارهای منزل رو بکنه و همه کارها از جمله ظرف شستن..غذا درذست کردن..اتو کردن و ....همه رو خودش انجام میده چون اعتقاد داره زن قدرت نداره هم بیرون کار کنه و هم داخل منزل.....

    نه به اون بی نمکی و نه به این شوری.هر چیزی اعتدال و حدی داره که باید رعایت بشه.

    شما وقتی میبینی همسرت قدر نمیدونه و متوقع تر هم میشه اشتباه کردی به کار کردنت ادامه دادی.در واقع بهش لطف نکردی بلکه از لحاظ پذیرفت مسئولیت روز به روز بیشتر ضعیف ترش کردی

    قبل از هر چیزی مثل یه زن سنتی رفتار کن و بگو عزیزم میخوام دیگه سرکار نرم و بمونم خونه و به تو و بچه مون خدمت کنم.

    (من تو این زمینه درکت میکنم.خودم معلم بودم و بدون کوچکترین پارتی داشتم تو مدرسه دولتی که در دوقدمی منزلمون بود کار میکردم و خیلی هم پیشرفت کرده بودم.اما کم کم دیدم همسرم از کارش داره میاد بیرون و میگه خسته ام و میخوام مدتی کار نکنم و ...

    این برایم زنگ خطری بود....)

    الان از کارم امده بیرون و مثل یه زن سنتی شدم با این تحصیلاتم هم بالاست.ورزش میکنم و کلاسهای مختلف آشپزی و ...میرم و هم به خودم میرسم و هم همسرم رو حمایت میکنم اما فقط حمایت عاطفی نه حمایت مالی و ...



    وقتی با کوله باری از مشکلات مالی تنهاش بذاری و فقط نقش یه زن خوب و فداکار رو بازی کنی هم بیشتر قدر روزهایی که زحمت کشیدی رو میفهمه و هم اون موقع میفهمه دیگه نره دنبال خونه بزرگتر که مادرش و ..رو هم بخوا د بیاره پیش خودش.


    ما عادت داریم وقتی خیلی اشتباه میکنیم و میبینیم گردابی ایجاد شده که دیگه هر چی میفته توش داغون میشه میگیم خب حالا بریم جدا شیم

    سوزانای عزیز

    درسته جدایی هم یک راهه اما برای شما تنها راه نیست.باید تمام تلاشت روبرای بهتر شدن اوضاع بکنی و در وهله اول به یه مشاور حضوری مراجعه کنی چرا که الان هر تصمیمی بگیری اینده دخترت رو هم تحت الشعاع قرار میده

    کما اینکه من اعتقاد دارم شما هم خطاهایی داشتی و داری و در درجه اول باید از
    اصلاح خودت شروع کنی

    اگر بتونی رگ خواب همسرت رو به دست بیاری کم کم میتونی در دل و جانش نفوذ کنی

    مثلا همسر شما روی خانوادش بسیار حساسه (برعکس همسر من که در 12 ماهه سال حداقل 6 ماهه رو باهاشون قهره) چرا از این حربه استفاده نمیکنی؟

    میتونی با محبت حساب شده به خانواده همسرت تا حدودی علاقه همسرت رو به خودت بیشتر کنی.

    راهکار زیاده.فعلا به جدایی و طلاق فکر نکن.


    موفق باشی

  2. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 24 دی 91), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    ممنونم maryam123
    می دونم که تو این همه وقت نتونستم رگ خواب شوهرمو پیدا کنم و رامش کنم.
    آخه آدمی که من دوسش داشتم و باهاش ازدواج کردم اصلا اینطوری نبود. راست می گی که تو زندگی مون یه گردابی درست شده که هر چی توش می افته داغوان می شه. از هم بریدیم تنها ابزاری که دست شوهرمه کتک کاریه. قبل ازدواج همیشه می گفت صورتت دماغت قشنگه حالا یه مدت گیر داده بود دماغت انحراف داره صورتت مشکل داره و ...
    منم آدم درون گرایی هستم خیلی تو خودم هستم موقع ناراحتی دلم می خواد تنها باشم. وقتی خونه نیست آرامش دارم.
    چند بار به این فکر افتادم که یه مدت مرخصی بدون حقوق بگیرم و بشینم خونه.تو مرخصی زایمان که بودم خیلی اذیت شدم و بدترین دعواهامون اون موقع پیش اومد چون انتظار داشت چون بیکارم برم بشینم خونه مامانش.

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    چرا مشاورا کمکی بهم نمی کنن؟
    بازم دعوامون شده نامرد سیلی زده صورتم کبود شده 2 روزه سرکارم نرفتم.به مامانم دروغ می گم که نفهمه چیکار کنم خجالت نمی کشه با این وضع خونوادش اومدن دیدن. سرزنشش کردن ولی بازم مادرش هی زنگ می زنه قربون صدقش می ره. فکر می کنه تا هر وقت بخواد می تونه اذیتم کنه و دوباره برگرده سرجای اول. باهام مهربون شده.معذرت خواهی نمی کنه مثلا می خواد بگه با وجود تقصیراتت من آدم خوبیم.
    چیکار کنم توروخدا بهم بگین این دفعه دیگه بار آخره می خوام برم سراغ وکیل شاید بترسه.

  5. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    سلام سوزانا

    اینکه در این شرایط هستی ، بسیار ناراحت کننده است.

    یکی دوبار نوشته ای که همسرت با وجود اینکه کتکت زده اما دوستت دارد. این یه نقطه امید.

    سوال: آیا در لحظاتی که کتک کاری ندارید ، اونو دوس داری؟

    زندگی شما هم مثل بعضی دیگر از زندگیها - با کم و زیاد- همراه با لحظات تلخ و شیرینه. الان و در این شرایط متاسفانه فقط نقاط تاریک زندگی رو یادآوری می کنی و اونها رو ثبت کردی.

    سوال2: ایا زندگیتون لحظات خوش و عشقولانه نداشته؟ لطفا دو سه خاطره خیلی خوب رو برامون بنویس.

    سوال 3: از همسرت بپرس از این شرایط راضیه؟
    شرایط به گونه ای که شما توصیف کرده ای: عدم تفاهم ، عدم تامین خواسته شوهر ، که منجر به کتک زدن از سوی شوهرتون میشه.

    سوال 4: تا حالا شده یه مساله رو با هم حل کنید. مثلا شما دوس داشتین برین خونه مادر ، او دوس داشته برید خونه پدرشون. بعد با خوبی و خوشی یه کدوم رو انتخاب کرده باشید؟
    یا درخصوص خرید وسیله ای ، سکونت تو یه محلی توافق داشته باشید؟

    سوال5: اکثر مواردی که به کتک زدن ایشون منجر شده ، منشاش چی بوده. سر چه قضیه ای دعواتون شده؟

    منتظر پاسخ خهاتون هستم
    در پایان فقط میخوام اینو بگم که زندگیهای به مراتب سخت تر و پیچیده تر از شما هم امکان حرکت در مسیر خوب رو دارن
    .

  6. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (سه شنبه 26 دی 91)

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    ممنونم baby که حرفامو شنیدی
    جواب سوال1: یه زمانی خیلی دوسش داشتم. ولی این رفتارای بدش به مرور از درجاتش کاست. وقتی که دعوا نداریم بیشتر حس دلسوزی نسبت بهش دارم. با کاراش هم خودشو تحقیر می کنه هم منو. آدم بدی نیست ولی روی بعضی چیزها اونقدر واسه خودش حساسیت درست کرده که در صورت کوچکترین برخوردی یا حرفی از طرف من عصبی می شه از کوره در می ره.علی الخصوص خونوادش که بسیار پرتوقع هستند.
    جواب سوال 2: اوایل ازدواجمون مثنوی رو برداشته بود هرجا که اسمم بود شعراشو دراورده بود با خط خوش برام نوشته بود گذاشته بود لای کتابام.
    یه بارم sms های قبل ازدواجمونو پرینت گرفته بود و یه شب باهم خوندیم حال کردیم.وقتی گوشیش خراب شد تا چند روز ناراحت بود که smsهارو از دست داده.
    جواب سوال 3: اونم راضی نیست. امروز باهم بحث کردیم اونم راضی نیست ولی نمی خواد زندگیشو از دست بده. من بهش گفتم با این شرایط ادامه زندگی غیرممکنه و همه چی برام تموم شده.بازم می ره برام از بیرون ناهار می گیره و به بچه میرسه. توی مسائل ارتباطی تفاهم نداریم.
    جواب سوال4: چندین بار سر ایجور چیزا باهم تصمیم گرفتیم اگه توافقی رفتیم خونه مادرش مشکلی پیش نمیاد ولی اگه توافقی رفتیم خونه مادر من توی ذهنش نگه می داره و بعدا بهم غر می زنه. می دونین اون در مورد جلب رضایت همه اطرافیانش تلاش می کنه متاسفانه اینم امکان نداره و باعث میشه ساده ترین حقوق من به عنوان همسر لگدمال بشه. ضمنا تا حدود زیادی هم سطحی و ساده هست. جلب رضایت اطرافیانو دقیقا همون جوری که ذکر می کنن می خواد نه با سیاست و تفکر و آینده نگری.
    جواب سوال 5: در بیشتر موارد بحث مون سر رفتن به خونه مادرش بوده. تصور کنین شب از سفر اومدیم با ساک نرسیده شوهرم میگه بریم خونه مامانم من ازش یه نیم ساعت واسه روبراه شدن خودم و بچه می خوام اون دعوا راه می اندازه.
    من شاغلم با این وجود ما دو شب در میون خونه اونها هستیم و اگه تعطیلات باشه حتما شبو می مونیم.در حالی که فاصله خونمون 20دقیقه هست.
    بهش گفتم که دلم می خواد شبو باهم باشیم نه جای دیگه ولی وقتی اونجا هستیم مادرش همش میگه بچم خسته است زحمت میکشه و زود رختخوابشو می ندازه و انگار نه انگار من و یه بچه می مونیم بلاتکلیف. درس خودشم به خاطر اینکارا عقب افتاد به درس منم کلی لطمه زده.
    طولانی شد ببخشید ولی خیلی ناراحت و کلافه ام.

  8. کاربر روبرو از پست مفید suzana تشکرکرده است .

    mosia (چهارشنبه 27 دی 91)

  9. #26
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط suzana
    ممنونم baby که حرفامو شنیدی
    جواب سوال1: یه زمانی خیلی دوسش داشتم. ولی این رفتارای بدش به مرور از درجاتش کاست. وقتی که دعوا نداریم بیشتر حس دلسوزی نسبت بهش دارم. با کاراش هم خودشو تحقیر می کنه هم منو. آدم بدی نیست ولی روی بعضی چیزها اونقدر واسه خودش حساسیت درست کرده که در صورت کوچکترین برخوردی یا حرفی از طرف من عصبی می شه از کوره در می ره.علی الخصوص خونوادش که بسیار پرتوقع هستند.
    سلام ، درسته دقیقا اعتراف نکردی که دوستش داری ، اما نمیشه گفت که ازش متنفری.
    لذا فرض رو میذاریم بر اینکه گاهی دوستش داری. همین کافیه که بگم:
    زندگی شما مستحق جدائی نیست ، زندگی تون پتانسیل بالائی برای بازسازی داره.
    بنابراین می ریم در مسیر بازسازی. پس استفاده از واژه های طلاق (حتی برا تهدید) ، قهر ، رام کردن همسر و از این قبیل حرفها ممنوع !!
    سالهای اولیه زندگی کم و بیش از این جور مسائل پیش میاد.[/
    size]

    جواب سوال 2: اوایل ازدواجمون مثنوی رو برداشته بود هرجا که اسمم بود شعراشو دراورده بود با خط خوش برام نوشته بود گذاشته بود لای کتابام.
    یه بارم sms های قبل ازدواجمونو پرینت گرفته بود و یه شب باهم خوندیم حال کردیم.وقتی گوشیش خراب شد تا چند روز ناراحت بود که smsهارو از دست داده.

    [size=medium]در سالهای اول زندگی - سالهای 1تا 5- معمولا آسیبها ناشی از سوئ تفاهمات ، انتظارات بعضا نابه جا ، شناخت نادرست از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی خانواده دو طرف ، تمرکز بر ایده آلها بجای واقعیات و... ببوده و باعث بروز مسائلی می گردد. اینگونه آسیبها ، اسیبهای خیلی جدی نیست.

    سعی کن دوز این لحظات رو تو زندگی بیشتر کنی.

    http://www.hamdardi.net/thread-10532-post-251256.html#pid251256


    جواب سوال 3: اونم راضی نیست. امروز باهم بحث کردیم اونم راضی نیست ولی نمی خواد زندگیشو از دست بده. من بهش گفتم با این شرایط ادامه زندگی غیرممکنه و همه چی برام تموم شده.بازم می ره برام از بیرون ناهار می گیره و به بچه میرسه. توی مسائل ارتباطی تفاهم نداریم.

    امیدواریها برا ترمیم زندگی تون بسیار زیاده ، او هم رضایت به این کتک کاریها نداره ، باید تلاش بشه که زندگی تون تو مسیر صحیح بیفته.
    یه مرد وقتی اقدام به کتک کاری می کنه که راهها رو بسته می بینه. او هم فکر می کنه که همه چی تموم شده ف در حالیکه واقعا اینطور نیست.
    وقتی که اقتدارش ، غرورش شکسته میشه ، مستاصل میشه و منطق رو کنار میذاره ، شروع به فحاشی و کتکاری می کنه.
    راه حل چیه : اقتدار مردت رو بهش برگردون ، چطوری:
    پاسخش تو این تاپیکه:

    http://www.hamdardi.net/thread-23419-post-241319.html#pid241319
    گفتیم که غیر ممکن ، تموم شده و... آفت بازسازی زندگیه.


    جواب سوال4: چندین بار سر ایجور چیزا باهم تصمیم گرفتیم اگه توافقی رفتیم خونه مادرش مشکلی پیش نمیاد ولی اگه توافقی رفتیم خونه مادر من توی ذهنش نگه می داره و بعدا بهم غر می زنه. می دونین اون در مورد جلب رضایت همه اطرافیانش تلاش می کنه متاسفانه اینم امکان نداره و باعث میشه ساده ترین حقوق من به عنوان همسر لگدمال بشه. ضمنا تا حدود زیادی هم سطحی و ساده هست. جلب رضایت اطرافیانو دقیقا همون جوری که ذکر می کنن می خواد نه با سیاست و تفکر و آینده نگری.

    در خصوص حق و حقوقتون و نحوه بیان جراتمندانه خواسته تون ، از این کارگاه
    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    و در خصوص آداب گفتگوی سالم ، نحوه نشستهای خانوادگی ، مقالات بسیار مفیدی در سایت هست
    .


    جواب سوال 5: در بیشتر موارد بحث مون سر رفتن به خونه مادرش بوده. تصور کنین شب از سفر اومدیم با ساک نرسیده شوهرم میگه بریم خونه مامانم من ازش یه نیم ساعت واسه روبراه شدن خودم و بچه می خوام اون دعوا راه می اندازه.
    ببینید ، شما دقیقا می دونید که چی همسرتون رو خوشحال می کنه ، کلید نفوذ تو قلب شوهرتون هم خانوادش وبطور خاص مادرشه ، شما می تونید خیلی ساده تمام این مشکلات را به فرصت هائی برای بهبود رابطه تون با همسر استفاده کنید. یه جائی گفته بودید رگ خواب همسرتون رو پیدا نکردید ! رگ خوابش همینه.
    امتحان کنید ، این بار که ازتون خواست برید خونه مادرش ، شما با روی باز بدون غرزدن ، بدون ناراحتی برید اونجا هم نمی خواد کار خاصی انجام بدید کاملا معمولی و عادی رفتار کنید. توی جمع باشید.

    نتیجه اش رو بعد از سه ماه بیان کنید.

    من شاغلم با این وجود ما دو شب در میون خونه اونها هستیم و اگه تعطیلات باشه حتما شبو می مونیم.در حالی که فاصله خونمون 20دقیقه هست.

    یه مقدار با دل همسرت همراهی کن ، این موندنها موقتیه ، گذر زمان خیلی از این عادتها ، خیلی از این برنامه ها رو بهم خواهد زد. بعد از چند سال تعادل در زندگی تون در رفت و آمدهاتون بوجود میاد.
    بعد از خوندن کارگاهها خواسته هاتونو رو در یه فضای بهتر ، بیان کن .
    "بهش گفتم که دلم می خواد شبو باهم باشیم نه جای دیگه" در عین حال حق موندن پیش خانوادش رو هم ازش نگیر
    .

    طولانی شد ببخشید ولی خیلی ناراحت و کلافه ام.

  10. 7 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (چهارشنبه 27 دی 91), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94)

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    منم الان دارم فکر میکنم میبینم Baby عزیز کاملا درست میگن، رگ خواب همسرت دقیقا خانواده اش هست، باهاش تو این مورد همراه شو، خودت پیشنهاد بده که برید، یه شب شام درست کن(مثلا یه الویه، یه کوکو یا هر چیز دیگه ای که واست راحت باشه) بعد به همسرت بگو بیا امشب شاممون رو برداریم بریم خونه مامانت اینا، یه شب بگو دوست داری امشب بریم خونه مامانت اینا، حتی اگه شب قبلش هم اونجا بودی میدونم خیلی سخته ها، یه شب که میگه امشب بریم ... تو پیشنهاد بده نظرت چیه امشب اونارو دعوت کنیم اونا بیان همش ما نریم ماهی یکبار دعوتشون کن ... فکر کنم تو با این حساسیت هائی که نشون دادی در مقابل همسرت و خانوادش اونها سعی کردند با محبت بیشتر پسرشون رو سمت خودشون بکشن البته شاید کاملا ناخاسته بوده وقتی مادر همسرت میگه پسرم خسته هست و رختخوابش رو میاره بندازه باهاش همسو شو بگو آره بنده خدا خیلی زحمت میکشه، ببین مادرش بعد از یه مدت دیدش نسبت بهت عوض میشه،
    هر از چند وقتی که میرین خونه مادر شوهرت به همسرت بگو سر یه شیرینی فروشی وایسه که واسه مادر شوهرت یه کیلو شیرینی یه بسته شکلات یا هرچیز دیگه ای بخرید... ببین سالگرد تولد مادر شوهرت کیه واسش کادو بخر، وقتی میری بیرون مثلا یه روسری واسه مادر شوهرت بخر و بهش بگو این رو تو مغازه دیدم گفتم واسه شما بخرم ... بهش هدیه بده بدون مناسبت سالی یکی دوبار سورپرایزشون کن واسه خرید هدیه هر 2 - سه ماه دست پر برو خونه مادر شوهرت ماهی یکبار دعوتشون کن، هر سه چهار ماه یکبار خودت غذا درست کن ببرین خونه اونها خودت رو به اونها نزدیک کن ببین نتیجه اش چی میشه، اگه میرید مسافرت موقع برگشتن خودت به همسرت پیشنهاد بده بگو میدونم خسته ای ولی اگه دوست داری بریم یه سر پیش مامانت اینا، یک روز در میون یا دو روز در میون به مادر شوهرت زنگ بزن میدونی این سیاستیه که شاید بتونه شرایط تو رو از این رو به اون رو کنه وقتی مادر شوهرت ببینه که تو کاملا به همسرت میرسی قدرش رو میدونی درکش میکنی نمیذاری زیاد خسته بشه مخصوصا جلو خانواده همسرت خیلی به همسرت رسیدگی کن بذار خیال مادر همسرت راحت بشه اون موقع ببین رفتارهای همسرت هم عوض میشه دیدت رو نسبت به خانواده همسرت سعی کن عوض کنی ...
    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  12. 3 کاربر از پست مفید malakeh تشکرکرده اند .

    malakeh (چهارشنبه 27 دی 91), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94)

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مهر 93 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-6-14
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,179
    سطح
    28
    Points: 2,179, Level: 28
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    206

    تشکرشده 221 در 81 پست

    Rep Power
    22
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    دوست عزيز در مورد روابط همسر و خانواده اش و اين كه دوستان گفتند رگ خواب همسرت خانواده اش است، بايد بگم من هم تا حدودي مثل همسر شما وابسته خانواده ام هستم ولي چون زنم نمي تونم زورگويي يك مرد را داشته باشم كه حرفم را به كرسي بشونم ولي وقتي همسرم با كمال ميل و روي باز به خانواده ام توجه و محبت مي كند مثل عاشق فداكاري مي شوم كه هر كاري براي شادي و آسايش همسرم حاضرم بكنم. اما وقتي لج مي كنه يا نسبت به خواسته هايم در مورد خانواده ام كوتاهي مي كنه همون طور كه گفتم مثل مردها نمي تونم از خشونت استفاده كنم ولي رفتار و اخلاق عوض مي شه. سرد و بي اعتنا بهش مي شم. به هر حال هر كسي يك جوري نارضايتي اش رو نشون مي ده. من اينطوري و همسر شما اونطوري . و وقتي اين جبهه گيري ها زياد مي شه و اين اصطكاك ها بين دو طرف زياد مي شه ناخودآگاه هر دو طرف نسبت به اين موضوع تكراري حساس مي شوند. شما حساس مي شويد و از خانواده اش بدتان مي آيد و ايشان حساس مي شوند و فكر مي كنند هر وقت حرف خانواده شان است شما با بي ميلي و از روي اجبار و به اكراه با ايشان همراهي مي كنيد و منجر به كتك كاري مي شود. به قول مدير همدردي و ملكه عزيز يك مدت دلت رو صاف كن و سعي كن اونجوري كه اون مي خواد به خانواده اش سر بزنيد و با آنها خوب و صميمي رفتار كن. صحبت خانواده اش كه مي شود نه نياوريد چه كلامي و مستقيم اعتراضي كنيد چه با قيافه و رفتار اين اعتراض و ناراشي بودن را نشان دهيد.
    مطمئنا حساسيت ها كم مي شه و روابط و رفت و آمد ها در نهايت كنترل مي شه و از حالت افراطي در مياد.
    دوست عزيز با عرض پوزش پيامي براي كارشناس محترم داشتم: جنابbaby ، آقاي مدير، جنابsci و كارشناسان محترم عاجزانه خواهش مي كنم به تايپيك اين جانب سري بزنيد و راهنمايي كنيد. خواهش مي كنم.

    http://www.hamdardi.net/thread-26922.html

  14. کاربر روبرو از پست مفید negar_ba تشکرکرده است .

    negar_ba (چهارشنبه 27 دی 91)

  15. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم دست بزن داره،با وجود فرزندم راه چاره چیه؟

    ممنونم baby,malakeh,negar_ba
    ما بخاطر درسامون زیاد مسافرت میریم امروز برگشتنی همسرم پیشنهاد داد سر راه به خونه مامانش سر بزنیم منم قبول کردم و رفتیم با اینکه خیلی خسته بودم. رفتار شوهرم خیلی فرق کرد الانم که خونه هستیم هی بهم می گفت تو بیا استراحت کن بعدا کارامونو می کنیم.
    من سعی و تلاشم رو می کنم امیدوارم نتیجه بده.
    توکل بر خدا

  16. 2 کاربر از پست مفید suzana تشکرکرده اند .

    maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), mosia (پنجشنبه 28 دی 91)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.