سلام یه مدتی هست با این سایت آشنا شدم.
ولی ماشالا انقد مشکلاتم زیاده که نمی دونم کدومشو تو سایت مطرح کنم. خیلی به دردودل نیاز دارم.
من 23 سالمه یه سال پیش یکی از هم کلاسیام چن بار بهم پیشنهاد ازدواج داد و شماره ی خونمونو خواس. ولی چون خواهر بزرگتر از خودم دارم جواب رد بهش دادم. ولی طرف ول کن نیس و دوباره بحث ازدواج رو از طریق یکی از دوستام مطرح کرده. میگه یا تو یا هیچکس. من ازش بدم نمیاد ولی واقعا نمیتونم باهاش ازدواج کنم. خواهرم 30 سالشه . قیافه و اندامش بیسته همه تحسینش میکنن. فوق لیسانسه و درآمد هم داره.
خواستگارای خیلی زیادی داشت ولی متاسفانه هر سری یه خواستگار مناسب پیدا میشه و برای تحقیق میان محله ی ما همسایه ها بدگویی میکنن. میگن برادرش کلاه برداره
برادرمم مجرده یه بار دچار بحران مالی شد ولی زمینشو فروخت و بدهی هاشو تا ریال آخر صاف کرد. این کلاه برداریه؟؟!! با این همه مشکلات این قضیه ی همسایه ها هم از یه طرف اعصابمو ریخته به هم.خواهرم افسرده شده میخواس از ایران بره که مامانم نذاش. اینجام که همه ی فامیل همش زخم زبون میزنن. میگن دختر بعداز 28 سال هر چقدم زیبا باشه نمی تونه ازدواج موفقی داشته باشه. من با این حرفشون موافق نیستم ولی خب خواهرم خیلی ناامیده. خیییییلی براش ناراحتم. بهترین خواستگارا رو به خاطر این همسایه های حسود و بدجنس از دست داد. به خدا هر چی فک میکنم میبینم به جز خوبی کار دیگه ای در حق این جماعت نکردیم. خدا خودش جوابشونو بده.
از طرفی منم تو دانشگاه یا محل کار هرکی پا پیش میذاره از ترس تحقیق رد میکنم. میگم اقلا آبروم نره.
خونه رو گذاشتیم واسه فروش که ازین محله بریم ولی فعلا فروخته نشده.
حس میکنم خانوادمو طلسم کردن چون مشکلات دیگه ای هچرا خدا کمکمون نمیکنه ؟؟ خواهرم اهل نمازو قرآنه ولی همش بدمیاره.
دلم پره. ای کاش یکی پیدا شه دلداریم بده. من بیشتر از خودم نگران خواهرم هستم.سنش رفته بالا. شاید ازین خونه بریم من بتونم ازدواج کنم ولی اون چی؟؟؟
خدایاااا خودت کمکش کن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)