سلام
ما 4 ساله كه ازدواج كرديم مثل همه زن و شوهرا قهرو آشتي ها داشتيم اما اين دفعه هم به خاطر مشكلات مالي و فشاري كه رو من بود هم يه خاطر يه سري از دلايل من حوصلم سر رفت و حرفهايي بهش زدم كه نبايد مي زدم اون هم گفت كه ديگه دئستم نداره ونسبت به من حسي نداره ... اون گفت كه ديگه هيچ وقت نگاه عاشقونه من رو نمي بيني حتي گفت از اين به بعد هركاري بخوام مي كنم حتي رابطه با شخص ديگه
شايد خيلي ها معتقدند اون كه داره باهات زندگي مي كنه اين حرفاي خاله زنكي كه دوست دارم و ندارم و ... رو كنار بذار اما من دنبال اينم كه زندگيمون باز هم عاشقانه باشه
چي كار كنم كه ار دلش در بياد
تو اين مدت هم معذرت خواستم و هم غذاي مورد علاقه و ....
اما درست كه نمي شه هيچ چي بدتر هم مي شه