سلام خدمت همه دوستان
من چندماهی هست که تاپیکهای دوستان رو در این سایت می خونم اما تا حالا عضو نبودم و با توجه به راهنماییهای ارزنده ای که دوستان در سایت ارائه می کنند تصمیم گرفتم موضوعی که ذهنم رو مشغول کرده مطرح کنم تا از دوستان کمک بگیرم.
من زنی 33ساله ام که سالها پیش زمانی که 23 سال داشتم از شوهرم جدا شدم و مشکل ایشون اعتیاد شدید ایشون بود که چند ماه بعد از جدایی بعلت مصرف زیاد مواد مخدر فوت شدند. منهم بعد از مدتی که با شرایط جدیدم کنار اومدم به پیشنهاد یکی از بستگان به دانشگاه رفتم و با تلاش و جدیت زیاد ادامه دادم و به لطف خدا الانم دارم ارشدمو تموم می کنم. اما مسئله ای که ذهن منو مشغول کرده اینه که من در تمام این سالها هر وقت به ازدواج فکر میکردم تصورم همیشه این بود که باید با کسی که شرایطش عین خودم باشه ازدواج کنم تا ازدواجم موفق باشه و هرگز به ازدواج با مردی که قبلا ازدواج نکرده فکر هم نمی کردم. دلیلش هم این بود که روی ازدواجم خیلی حساسم و چون دفعه دوم هست ناموفق بودنش برام خیلی گرون تموم میشه و لذا می خواستم طرف مقابلم هم مثل خودم یه بار رنج طلاق رو چشیده باشه و دنبال زندگی موفق باشه و نمیخواستم که بعد ازدواج یادش بیفته چرا با این شرایط ازدواج کرده و پشیمون بشه و زندگی منم خراب شه... تا اینکه چند ماه پیش یکی از همکلاسی های سابقم بمن پیشنهاد آشنایی با یکی از همکارهاشون که به گفته ایشون بسیار خوب هستند و از نظر ایشون مناسب من هست رو دادند البته این آقای همکلاسی اصلا شرایط من رو نمی دونند و منم دلیلی نمی بینم به ایشون شرایط خودم رو توضیح بدم اما قطعا به کسی که میخوام باهاش ازدواج کنم باید بگم... ولی من به خاطر همون ذهنیتی که توی این سالها داشتم بلافاصله جواب منفی دادم اما بعد از چندماه که ایشون دوباره از من خواستند تجدیدنظر کنم یه دفعه به این فکر کردم واقعا چرا همیشه من ازدواج با فردی عین خودم رو ایده آل می دونم و حاضر نیستم روی گزینه های دیگه فکر کنم درحالیکه من تنها 9ماه زندگی کردم و بچه ای هم ندارم و جالبه با اینکه همیشه اینطوری فک می کردم تا حالا خواستگاری با شرایط خودم برام نیومده...! همشون یا بچه داشتن که من واقعا مسئولیت بچه رو سنگین می دونم و نمیتونم این مسئولیت رو قبول کنم و یا سنشون زیاد بوده که بازم من نمیتونم بپذیرم و یا پیشنهاداتی از طرف دوستان یا آشنایان برای معرفی من به فردی که قبلا ازدواج نکرده اگر می شد، که من اصلا اجازه مطرح شدنش رو هم نمیدادم بخاطر همون ذهنیت.!
حالا دوستان میخواستم بدونم از نظر شما آیا موارد ازدواج از این دست میتونه موفق باشه با توجه با اینکه من آقایونی که به تالار میان و تردید دارن در ازدواج با زنی به این شرایط رو زیاد دیدم آیا من به چنین موردی فکر کنم؟ و اصلا برای آشنایی با این مورد اقدام کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)