به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 20:53]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    566
    سطح
    11
    Points: 566, Level: 11
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 37 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت

    سلام

    یکی از دوستان در همین تالار به من گفت نقطه مقابل دوست داشتن، بی تفاوتیه.
    به نظر من بی تفاوتی یعنی اگه بهش فکر کردی غصه نخوری و نگی ای کاش الان پیشم بود.دیگه واست مهم نباشه کجاست و چکار میکنه،آیا ازدواج کرده یا نکرده و....

    پس اینکه میگی از روی کنجکاوی می خوای بدونی بازم میاد سراغت یا نه،یعنی هنوز دوسش داری و بهش فکر میکنی.
    به نظر من بسپار به دست زمان و فکرت رو آزاد کن.به این فکر نکن که آیا باز میاد سراغت یا نه.تو اگه رهاش کردی و دیگه تصمیم داری باهاش ارتباطی برقرار نکنی،پس گذشت زمان جواب سوالت رو واست مشخص میکنه.
    موفق باشی

  2. کاربر روبرو از پست مفید bahar_N تشکرکرده است .

    bahar_N (سه شنبه 07 شهریور 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت

    سلام
    نظر همه دوستان خوب و به جا بود و من یه نکته ای اضافه کنم شاید ایشان با کسی دیگه آشنا شده و ارتباط دارن
    کسی که اون اوایل عشق زیادی نثار میکرد و حالا خیلی راحت جواب نمیده و حرف از جدایی میزنه به احتمال قوی برای خودش یک پشتیبان عاطفی محیا کرده
    اگه کسی واقعا عاشق باشه و طرفش رو دوست داشته باشه روزی صد دفعه دعوا کنه بازم دلتنگ میشه و دوستش داره درست مثل خود شما
    شما اصلا نباید عذاب وجدان داشته باشی که نکنه بخاطر رفتار شما بوده که رفته! چون وقتی قهر و کدورتی پیش می اومد این وظیفه هر دو هست برای رفعش اقدام کنن تازه شما خودت به تنهایی اینکارو میکردی اصلا اگه مشکلی نبود که شما مجبور به همین رفتار درخواست و التماس نداشتی!
    الان سخته ولی به نفع خودت هست که برای آرامش روح و روانت و به دنبال اون یک آینده خوب شما هم این دوستی رو کات کنی
    به نظرم اگه آدم بفهمه چیزی به صلاحش نیست در هر مرحله ای که قرار داشته باشه باید خودش رو خلاص کنه
    میدونم شما اگه امروز اینکارو نکنی و بر فرض هم ایشان برگشته باشن در آینده باز این خود شما هستی که بعد از تحمل کلی زجر و ناراحتی به این نتیجه میرسی باید این رابطه رو تموم کنی
    این روش رو امتحان کن:
    یکباره دیگه از اول آشنایی تون تا به الان همه چیز رو مرور کن ببین واقعا" چه احساسی از این ماجرا داری
    همه خاطرات و نکات منفی و مثبت و رفتارهای خوب و بدش رو بنویس و بخون اون موقع خودت میشی نفر سوم که داری یک داستان رو میخونی
    ببین خودت چه نظری داری

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت

    نهال خیلیا تواین سایت مثله بنده تجربه شمارو داشتن.دیگر بهش فکرم نکن سخته ولی خودت خودتو از همه بیشتر میشناسی بگرد دنبال چیزی که سرت گرم باشه و بهش فکر نکنی.من دقیقا حال شما داشتم و گذشته واسم حالا.سخته ولی تموم میشه یه تجربست ، تاپیکی که زده بودم چند ماه بعدش خوندم بخودم میگفتم ببخشید ببخشید چقد جاهل بودم چقدر قصه خوردم.زمان درمانش میکنه ، به احتمال زیاد اطرافیانت این تجربه داشتن بحرفشون گوش کن ، اگر تصمیمی میگیری مشورت کن و عجله نکن.
    حرفاتو بنویس تا مرور زمانو حس کنی و ببینی هروز داری عوض میشی و به مرور فراموشش میکنی، بنویس خاطرات حرفای دلتو بنویس خالی بشی سبک و راحت.
    موفق و سربلند باشی

  5. کاربر روبرو از پست مفید ali__3 تشکرکرده است .

    ali__3 (سه شنبه 07 شهریور 91)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت

    خواهر گلم. نکن با خودت اینکارو! هزار بار دیگران این راه رو رفتند و نشد. تو دیگه هزار و یکمین نباش.
    .
    .
    غرور دختر خیلی اهمیت داره. اونو فدای یک مردی بی ارزش نکن. کسی که درک درستی از میران رنج و اندوهی که بهت وارد می کنه نداره. چی می خواد بشه تهش؟ وقتی که حرمتت رو در بهترین حالت دوستی نگه نمی داره!

    هیچ راهی نداره گلم. باید بگذری از نامردان روزگار! چون اونها چوبشون رو جای دیگه ای می خورن. جایی که تو در اونجا حضور نداری. اگه بیاد توی زندگیت باز هم بازنده تویی. چون مدت کوتاهی نمی گذره که برمیگردی سرجای اولت و میشی ذلیل ماجرا! چرا؟ چرا تو باید چنین سرنوشتی داشته باشی که یکی بیاد اینجوری نابودت کنه؟
    ذره ذره بذار از لابلای افکار و موقعیت روزانه زندگیت رد شه گم شه بره پی کارش. آدمی که لیاقت محبت رو نداره باید بره . خودش چوبشو می خوره. تو لااقل به فکر خودت باش.

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 21:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,389
    سطح
    20
    Points: 1,389, Level: 20
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت

    نهال جان من چند بار اولي كه با نامزدم دعوام ميشد مدام بهش پيام ميدادم و خلاصه بگم برات مدام منت كشي ميكردم تا برگرده اما اين بار اخر وقتي قهر كرد منم ديگه بريدم به توصيه دوستان اينجا ازش گذشتم ولي همش فكر ميكردم چرا تنهام گذاشته ؟ ايا بهم فكر ميكنه؟خيلي غصه خوردم كه چرا...
    حالا برگشته بعد از يك ماه... كاري ندارم كه الان در چه وضعي هستيم همه اينارو گفتم كه اينو بهت بگم :

    ميدوني حالا در جواب اينكه چرا يك ماه پيش منو يهو ول كرد و رفت بهم چي ميگه؟ ميگه در اون برهه زماني احساس كردم ديگه به درد هم نمي خوريم نميتونم باهات زندگي كنم رفتم اما توي اين يك ماه همش فكر كردم ديدم نميتونم بدون تو باشم ..

    مي بيني اين جواب تنهايي هاي من، غصه هاي من و سختي هاي يك ماهه بود. حالا كه من بهش بي احساس شدم حالا اون داره منت كشي مي كنه كه برگرده ..
    از اين فرصتي كه برات پيش اومده استفاده كن ببين ايا واقعا براي زندگي مشترك كيس مناسبيه؟ به معيارات فكر كن به اينكه اگر عشقو بذاري كنار ايا بازم چيزي داره كه تو بهش دل ببندي؟؟
    " و امورم را به خدا واگذار ميكنم ، همانا خدا به بندگانش اگاه است"

  8. 2 کاربر از پست مفید yaya تشکرکرده اند .

    yaya (چهارشنبه 08 شهریور 91)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.