سلام بچه ها الان که می نویسم بغض داره خفم میکنه کمکم کنید یه کسیو از فکرم بیرون کنم من یکیو چند سال خیلی دوست داشتم خیلی اما اون منو نخواست قلبمو ندید و زیر پاش گذاشتو رفت بهم گفت دروغگو خودخواه درحالیکه نبودم درواقع عشق منو خودخواهی و دروغ دید و گفت برو گم شو به همین سادگی من الان 7 ماهه ندیدمش توی این چند سالم همش با من دعوا داشت جوابمو نمیداد هر چند ماه میدیمش اینارو گفتم که بدونید من هیچ وابسگی ندارم به اون با این همه توهیناش و این 7 ماه که ندیدمش نمیدونم چرا نه تنها آرومتر نشدم بلکه روز به روز بدتر میشم اگه نتونم فراموشش کنم و این وض ادامه پیدا کنه من باید برم بیمارستان روانی شک ندارم تا این حد حالم بده شب و روزم گریست گاهی میگم اگه بعد 120 سال دور ازجونش میمرد من راحتتر فراموشش میکردم .
بچه ها کمکم کنید ازش دل بکنم بخدا میخوام زندگی کنم من چند ماه دیگه 22 سالم میشه توی خونوادمم آرامش زیادی ندارم اما به شدت خونوادمو دوس دارم . همه یخواستگارامو رد کردم یکیشون که خیلی خوب بود بهش فکر کردم ولی نتونستم به هیچ عنوان عشق اولمو نتونسم فراموش کنم و وقتی به این فک کردم که چند وقت دیگه این آقا میخواد جای اون بیاد انقد گریه کردم که کم مونده بود بیهوش شم آخه من چند سال توی رویاهام با عشقم زندگی کردم شوهرم میدونستمش به عشق اون کلی چیزا از زندگی یاد گرفتم از آشپزی و سفره آرایی تا مسایل جنسی
اینا همه خراب شد من شنیده بودم تا 6 ماه آدم عشقشو فراموش میکنه یا حداقل بهتر میشه ولی من دلتنگتر میشم آروم ندارم عین روانییها شدم یه شهر دوره هیچ وقت نمیبینمش هیچ وقت دیگه نیست بچه ها توروخدا بگین چیکارکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)