به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 40
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    نقاشی جونم. خوب فکر می کنم دو تا راه داشتی. یکی اینکه جدا شی از شوهرت و دیگه اینکه هر دوتون برای درمانش اقدام کنین.
    دقیقا این نیست که بگن واسه زندگیت نجنگیدی. وقتی یکی چیزی از زندگی دیگری نمی فهمه بهتره واسش نظر نده. یادمه نوشته بودی توی تاپیکت که یه بار داشته خفه ات می کرده و بعدم فرار کردی. خوب خطرناکه. نمی تونه راحت عصبانیتشو کنترل کنه. شما رو که اینهمه هم دوست داره بدون اینکه بخواد تا حدی که ممکنه منجر به اتفاقات بدی بشه می زنه. خطرناکه هم واسه خودش هم واسه شما. ممکن بود یه روزی یه بلایی سرت بیاره که قابل جبران نباشه یا ممکن بود یه روزی شما برای دفاع از خودت ناچار بشی کاری بکنی که نشه جبرانش کرد. که دومی معمولا محتمل تر بوده توی موارد مشابه. بعدم هردوتون ضرر می کردین.
    قطعا شوهرت باید بره دکتر و روی این مشکلش کار کنه تا درمان بشه. ولی نمی دونم ایا هیچوقت ممکنه کامل درمان شه یا نه. تازه این هم واسه وقتیه که خودش خواسته باشه برای درمان بره و پیگیر باشه. توی فیلما زیاد دیدم که کسایی که این مدلی هستن بعد از کلی مخالفت برای درمان بالاخره می رن درمان.
    راستشو بخوای اینکه بخوای کنارش باشی در طول اینهمه مدت درمان (که هنوز هم شروع نکرده شوهرت درمان رو) خیلی سخته و واسه هر کسی قابل تحمل نیست. ممکنه هر اتفاقی واست بیفته در طی اون مدت تا بیاد حالش بهتر بشه.
    من یکی فکر می کنم کار درستی کردی که داری جدا می شی.
    شوهرت هم دوست داره و دست خودش نبوده و الان ناراحته. حق هم داره. ولی باید خودش واسه درمانش اقدام کنه. نباید از شما توقع داشته باشه که اسیب ببینی و هیچ کاری هم نکنی.
    برای طرح دادن و نقاشی و این چیزا. خوب وقتی ادم حالش بده و استرس داره طرحش نمیاد. خلاقیتش می ره قایم می شه. ولی وقتی خیلی عصبانی هستی یا ناراحتی یا احساسای مختلف داری برو نقاشیتو بکن. خیلی وقتا ممکنه هیچی در نیاد ولی اگه در بیاد خیلی خوب می شه چون حسیه. واسه این جور احساسای شدید معمولا موسیقی بهتره. من بلد نیستم ولی یه وقتی اگه بتونم خودمو اداره کنم و از اینهمه ناله و بدبختی دربیارم باید برم یاد بگیرم. موسیقی بهتره چون اول اهنگی رو که توی روحیه اته اون لحظه می زنی بعدش ادامه می دی و ادامه می دی تا اهنگ خودت و حست از توش در بیاد. اما نقاشی معمولا یه برنامه باید باشه پستش و فقط حس نیست. یه کمی هم فکره. ولی خودت که نقاشی می کردی یه تیپ کارهایی رو کار کن که کمتر طرح و فکر بخواد و بهت ازادی عمل بیشتر بده توی حالت استرس و اعصاب خوردی و چه کنم چه کنم.
    ورزش هم که من از تو بدترم! اراده می خواد و امید که نیست. اگه اطراف خونه اتون باشگاهی استخری چیزی هست که سریع بری و برگردی خسته نشی کم کم شروع کن به ورزش.

  2. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  3. #12
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    با سلام
    اعضاء محترم و پیشکسوتان گرامی، مراجع در این مرحله نیاز به آرامش دارد.
    تسکین می خواهد.
    صبر لازم دارد.
    شدت هیجانات و سختی های مراجع مانع از آنالیز مشکلش می شود.
    باید مدتی مراجع استراحت کند.
    رها باشد.
    تا خود را بازسازی کند.


  4. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 تیر 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-2-03
    نوشته ها
    246
    امتیاز
    1,462
    سطح
    21
    Points: 1,462, Level: 21
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,069

    تشکرشده 1,083 در 257 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    حرفتونو در مورد قضاوت قبول دارم چون وقتي ازديد ديگران و با توجه به ديدگاه همسرم و حرفهاي اون به تنهايي قضاوتم ميكنن حس و حال بسيار بدي پيدا ميكنم.

    به قول قديميها هر كي يكطرفه بره قاضي راضي برميگرده,پس اون هم الان نبايد قضاوت بشه و دقيقا درسته حرفتون,منظورم قضاوت روي عكس العمل هاشه و حرفهاي من

    هر چند حرف فرشته مهربان رو قبول دارم چون من اونجا بودم و ديدم


    مشق شب سختيه,اما شروع ميكنم از همين الان,نميخوام بعد جدايي ياد مشقهاي ننوشته ام بيفتم,
    روشتونو دوست دارم,دوست دارم از دل مشكلاتم و ترسهام رد بشم و بزرگ بشم,پس سعي ميكنم تا اونجا كه ميتونم واقع بين باشم,
    اينها جدا از تصميممه,دارم تلاشمو ميكنم كه شناخت و بازسازي خودم رو از همين الان شروع كنم
    نميدونم چقدر طول ميكشه اما همه رو مينويسم و به راهنمايياتون براي اونها احتياج دارم,دوست دارم به جايي برسم كه هيچ حرف و سخني منو به هم نريزه

    اني عزيز نهايت ارزومه كه پوست بندازم چون اين پوسته امروز وزن سنگيني داره و حس طراوتمو گرفته,به تك تك حرفها و راهنمايي ها فكر ميكنم,و بيشتر خودمو ونقشمو توي اتفاقات و نه خود اتفاقات شخم ميزنم

    مدير همدردي عزيز

    با تمام وجود ميخوام خودمو رها كنم,ميخوام خودمو پيدا كنم و همه غم و غصه و ترس و بيخوابي و فشارهاي روانيشم ميپذيرم بخاطر نتيجه اي كه ارزومه بهش برسم,ارامش







  6. #14
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    نقاشی عزیز

    اگر راهنمایی مدیر که تخصصی هست را توجه کنی برای آرامش باید تمرکز زدایی کنی . تحت تأثیر هیجاناتی و دنبال آنالیز می گردی . اگر می خواهی تخصصی راهنمایی شوی همین راهنمایی تخصصی می گوید ، اکنون شما فقط باید صبور باشی ، کنترل هیجان کنی و تمرکز زدایی ، تا به آرامش دست پیدا کنی . دنبال آنالیز از زاویه ای دیگر نباش .

    عزیزم اگر مهم نیست متخصص تالار و راهنمائیهای کارشناسی چه تشحیص و تجویزی دارند و شما راه خودت را می خواهی بروی که حرف دیگریست اما اگر مهم هست و برای همین در این تالاری و تاپیک باز کرده ای که به شما گفته شد فعلاً دنبال بررسی و آنالیز زندگی و اشکالاتت نباش . عجله نکن ، آرام و آهسته ، اول کسب آرامش از راه تمرکز زدایی و توقف فکر و ....



    .

  7. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 30 تیر 91)

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 تیر 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-2-03
    نوشته ها
    246
    امتیاز
    1,462
    سطح
    21
    Points: 1,462, Level: 21
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,069

    تشکرشده 1,083 در 257 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
    نقاشی عزیز

    اگر راهنمایی مدیر که تخصصی هست را توجه کنی برای آرامش باید تمرکز زدایی کنی . تحت تأثیر هیجاناتی و دنبال آنالیز می گردی . اگر می خواهی تخصصی راهنمایی شوی همین راهنمایی تخصصی می گوید ، اکنون شما فقط باید صبور باشی ، کنترل هیجان کنی و تمرکز زدایی ، تا به آرامش دست پیدا کنی . دنبال آنالیز از زاویه ای دیگر نباش .

    عزیزم اگر مهم نیست متخصص تالار و راهنمائیهای کارشناسی چه تشحیص و تجویزی دارند و شما راه خودت را می خواهی بروی که حرف دیگریست اما اگر مهم هست و برای همین در این تالاری و تاپیک باز کرده ای که به شما گفته شد فعلاً دنبال بررسی و آنالیز نباش



    .
    چشم,
    اما فكر نميكنم هيچكدوم از حرفهاي من معني اينو ميداد كه ميخواهم راه خودم رو برم,براي رفتن به راه و دل خودم احتياج به كمك خواستن از ديگران و راهنمايي نبود

    اما باز هم صبر ميكنم و فعلا اناليز نميكنم,اما پس كي؟؟همه گفتيد فعلا نه ,باشه درست,اما يكي بگه پس كي؟

    وقتي حرف ميزنم ميشه گزارش نويسي وقتي كمك ميخوام ميگيد فعلا نه

    لطفا فقط يكي بگه من تو اين شرايط و با اينهمه تنش و بيقراري كي و كجا خودمو بازسازي كنم؟؟

    ميدونيد حه حسي به ادم دست ميده؟حس ادمي كه همين امروز تاپيك باز كرد و واسش زدند لطفا به اين خانم مشاوره نديد با اين عنوان تاپيكش!!!




  9. 2 کاربر از پست مفید naghashi تشکرکرده اند .

    naghashi (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  10. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    عزیز دلم ، وقتی می گوییم عجله نکن و تمرکز زدایی کن ، یعنی یکی از کارهایت میشه اینکه روی پس کی ؟ تمرکز نکنی . با این وجود تا وقتی که کاملاً رها و آرام و با نشاط و بدون تنش و هیجانات سینوسی و عجله شده باشی .


    .

  11. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  12. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    لینکهای زیر کمک خوبی خواهد بود برایت :

    http://www.hamdardi.net/thread-19404-post-180436.html#pid180436

    http://www.hamdardi.net/thread-21391.html

    http://www.hamdardi.net/thread-22189.html


    .

  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  14. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,214
    سطح
    35
    Points: 3,214, Level: 35
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    422

    تشکرشده 448 در 154 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    نقاشی

    من حرف مدیر همدردی و فرشته مهربون رو کاملا میفهمم. درست میگن. کاملا درست میگن...
    من نه روانشناسی خوندم و نه کارشناس افتخاری این تالار هستم اما همین نظر تمرکز زدایی و توقف فکر رو با کلمات ساده تر و غیر تخصصی خودم یه بار به نیلوفر گفتم... من بر اساس تجربه خودم و چیزی که حسش میکردم گفتم و کارشناسان تالار همون نظر رو بر اساس تخصص و مطالعه خودشون دادن.
    ببین نقاشی همیشه یه توقف زمانی توی پروسه پر فشار طلاق لازم هست که آدم در اوج فشار که مدام دنبال رسیدن به جواب سوالاش و مدیریت شرایطش هست ، از کل موضوع دور بشه. و یه مدت به هیچ چیز - واقعا هیچ چیز- در مورد طلاق فکر نکنه. به اینکه ایا تصمیمم کاملا درسته؟ آیا ممکنه از طلاقم پشیمون بشم؟ آیا ممکنه از برگشتنم به زندگی پشیمون بشم؟ چرا اون با زندگی من این کارو کرد؟ واقعا منم مقصر بودم؟ سهم اشتباهات من در این ماجرا چقدر بود؟ اگه زن دیگه ای به جای من همسر اون بود آیا زندگی شون باز هم به اینجا میرسید یا ممکن بود اون زن به روش دیگه ای عمل میکرد که حتی خوشبخت هم میشدن؟
    شاید هنوز دوسش دارم، اگه ندارم چرا دلم براش تنگ میشه؟ ولی ازش متنفر هم هستم. کدوم قوی تره؟ دوست داشتنم یا نفرتم؟ خدایا بعد از طلاق چی میشه؟ یعنی من میتونم با این مسئله کنار بیام؟ میتوم شرایط بعد از طلاق رو تحمل کنم؟ چطور میتونم به زندی طبیعیم برگردم؟ چطور میتونم این خسارت عاطفی رو جبران کنم و از زندگیم پاک کنم؟ و هزار هزار سوال دیگه....
    نقاشی من ایم دوران رو طی کردم که اینارو میگم... که لمس میکنم چی میگی...
    ولی توی همون دوران به دلیل مسئله شخصی دیگه ای که فوق العاده برام مهم بود و میتونم بگم همیشه جز با ارزش ترین اولویت های زندگیم بوده و هست، مدتی کامممممملا فکرم از مسئله طلاق منحرف شد. به مدت چند هفته به طور فشرده درگیر اون موضوع شدم طوری که شب و روزم رو نمیفهمیدم چه جوری میگذره از بس که غرق کار بودم و تمام فکرم درگیر اون موضوع شده بود و نتیجه ش برام فوق العاده مهم بود... بعد از اینکه اون مسئله شخصی تموم شد دوباره به پرونده طلاقم برگشتم. باورت نمیشه چقدر دیدم عوض شده بود چقدر احساسم و دیدم به همه چیز تغییر کرده بود. انگار اصلا از یه زاویه دیگه همه چیزو میدیدم... میدونی بار فشار فکری و تنش احساسی از روم برداشته شده بود. ذهنم در مورد مسئله طلاق استراحت کرده بود . و جدا از همه اینها دوماه بود که خونه پدرم بودم و از کانون فشار و آسیب فاصله گرفته بودم. از صحبت و تمرکز مداوم بر روی مسئله وسواس و مهریه و... فاصله گرفته بودم.همه اینها باعث شده بود که به یه ثبات احساسی برسم و با ذهن باز بتونم به مسئله برگردم که خوب نتیجه تصمیم گیریم 180 درجه عوض شد. من یه تاپیک کوتاه دیگه هم دارم که توی اون با قاطعیت نوشتم میخوام جدا شم و خوشحال و آرومم. درحالی که تصور میکردم آرومم،ولی اون زمان اوج هیجانات روحیم بود. دو ماه بعد توی تاپیک اولم نوشتم که نمیتونم جدا شم و دوسش دارم و بر گشتم به زندگیم.
    حتی گاهی این حالت در مورد حل مسئله ریاضی هم واسه من پیش میومد. هنگ میکردم. هرچی استدلال میکردم و فشار میآوردم به ذهنم به جواب نمیرسیدم. یکی دو ساعت میخوابیدم و یه چیز میخوردم و برمیگشتم ، همون دودقیقه اول حل میشد...

    نقاشی الان زمان مناسبی واسه اینکه دنبال رشد و پوست اندازی باشی نیست. تو پر از تناقضی هنوز...پر از هیجانی هنوز.. تا وقتی که دوروز قبل دادگاه بیخواب میشی، تا وقتی رانندگیت با حس فرار توامه، تا وقتی که روال عادی زندگیت به هم خورده... نمیتونی خودتو کنکاش کنی. اگر هم بکنی به نتیجه نمیرسی... چون بستر روحیت در این زمان مناسب این کار نیست...
    کمی بیشتر صبر کن... سعی نکن با شرایط روحی خاصت توی این برهه بجنگی و mp3 بخوای برش گردونی به حالت اول. دنبال راه میان بر واسه اینکه زودتر به رشد و ثبات برسی نباش. گذروندن همین دوران با تمام مصائبش موجب رشد تو میشه. ذره به ذره... نه اینکه یک شبه با نوشتن یا خوندن چند جمله این اتفاق بیفته. پروسه رشد و تغییر برای همه انسان ها زمان بره... اگه نه که دیگه اسمش رشد نیست...

  15. 7 کاربر از پست مفید عسل. تشکرکرده اند .

    عسل. (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  16. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 تیر 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-2-03
    نوشته ها
    246
    امتیاز
    1,462
    سطح
    21
    Points: 1,462, Level: 21
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,069

    تشکرشده 1,083 در 257 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر

    ممنون ويولت كه اومديدلم تنگت بود

    همه حرفهات حرف دلمه,قبول دارم كه همه حرفها هم دزسته هر كدوم از يك زاويه و ميدونم اين بازي رواني كه خودم دارم با خودم ميكنم خسته و بي طاقتم كرده

    اني درست ميگه,فرشته مهربون و مدير هم

    دست خودم نيست,تو اون تاپيك پر بودم از ترس اينجا پر بيقراري
    اونجا دلم قرص طلاق ميخواست اينجا دلم قرص ارامش!!!

    به حرفها و راهنماييهاي همه تون احترام ميزارم و بابتش ممنونم

    شدم همون ادمي كه تو مردابه و دنبال ريسمان,حرفهات خيلي ارومم ميكنه,حرفهاي همه
    من اين وسط تنهايي و رنج رو دارم با تمام وجود حس ميكنم,
    راست ميگي بايد متوقف شم و متوقفش كنم,اما وقتي حتا تو خواب مياد سراغم يا وقتي تلفن زنگ ميخوره و بعد ماهها تازه يه اشنا بيداش ميشه وحرفي رو بدون در نظرگرفتن من و شرايطم ميزنه ميشم همون بچه كه ميزنه به در و ديوار و هر چي بيشتر ميگه بيشتر سرها تكون ميخوره كه اره همين كارارو كردي كه ...
    نميخوام خودمو اثبات كنم ميخوام بيام بيرون

    به خدا همون اغوشو ميخوام كه بگه هر كي هستي هر چي هستي گريه كن من هواتو دارم و اين يه وقتايي بده
    مرسي كه اومدي وذره اي از اغوش مهربونتو بهم دادي
    اني ,فرشته و بقيه هم به نحوي

    چشم,راهشو بيدا ميكنم
    فرشته مهربان از راهنمايياتون ممنون

    اني عزيز كلمه به كلمه حرفهاتون درسته و دقيق,با ترسهام كنار ميام و ازشون فرار نميكنم,حتا ترس و تنهايي امروزم

  17. 3 کاربر از پست مفید naghashi تشکرکرده اند .

    naghashi (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,214
    سطح
    35
    Points: 3,214, Level: 35
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    422

    تشکرشده 448 در 154 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: زندگي من از نگاهي ديگر


    نقاشی من
    تو مدام از اغوشی حرف میزنی که تو رو همین طو که هستی، و با همین شرایطی که داری عمیقا دوست داشته باشه و بهت بگه هر چقدر دلت میخواد و بدون اینکه حتی توضیح بدی چرا، توی بغلم گریه کن و بدون که هر اتفاقی بیفته در کنارت و مراقبتم.
    این آغوش فقط میتونه آغوش مادر یا پدر باشه. و دیگه هیچ کس...
    اونا کجان که تو این خلا رو احساس میکنی؟؟
    از اونا بگو... از برخوردشون و احساسشون توی این روزا .

  19. 2 کاربر از پست مفید عسل. تشکرکرده اند .

    عسل. (چهارشنبه 03 خرداد 91)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.