با سلام وتشکر
من حدود یک سال ونیم با دختری به صورت سنتی و با شناختی نه چندان کافی ازدواج کردم و هنوز عقد هستیم . البته تمامی شرایط این خانم به نظر خیلی خوب می امد .ما هر دو تحصیلات لیسانس داریم . همسر من بسیار تحریک پزیر وحساس است .یعنی زمانی که با هم خوب هستیم این حس را دارم که بهترین زن دنیا را دارم .ولی زمانی که عصبانی میشود کاملا شرایط تغییر میکند و دیگر متوجه رفتارهایش نیست وهمه پلها رو پشت سرش خراب میکنه .مثلا یک بار که در خانه پرش تنها بودیم در باره موضوعی که خودش مقصر بود عصبانی شدم که البته رفتار خیلی بدی هم نشان ندادم فقط سرش داد زدم از کنترل خارج شد و اول با چاقو تهدید کرد که ماشینم را که در حیاط پارک بود خط خطی میکنه ولی بعد کفشهایم را با چاقو پاره کرد و در ان حالت من کاملا سورپرایز شدم و از خانه خارج شدم و بعد از چند دقیقه دنبال من به امد وشروع به عذر خواهی کرد . یک بار دیگه هم که دعواموش شد واتفاقا باز مقصر اون بود شدیدا عصبانی شد و شروع به کتک کاری نزدیک خونه دوستش کرد. رفتارهای مشابه این یکی دو بار دیگه اتفاق افتاد وباید بگم که در ان مواقع اصلا از ابروریزی هم اباعی ندارد .البته در ان قضایا شاید من هم مقصر بودم و باید ارامتر برخورد میکردم ولی رفتار او بسیار تند بود .یکی دو جلسه هم پیش مشاور رفتیم که گفت جدا بشید البته وقتی یک بار من تنها پیش همون مشاور رفتم ومشکل را جویا شدم مسئله خلقی را به دلیل اینکه همسرم فبلا هم پیش اون مشاور میرفت مطرح نکرد وگفت من نمیتونم مسائل اونو به شما بگم فقط گفت شما از نظر اخلاقی با هم سازگار نیستین .بعد از اون خودم پیش دو مشاور دیگه هم به تنهایی رفتم که هر دو گفتن ایشون احتمالا مشکل بی پلار داره و بهتره جدا بشید .باید اینم بگم که ما به هم خیلی علاقه داریم و الان هم من بهش گفتم میخوام تمومش کنم و دیگه با هم تماسی نداشته ایم .میخوام بدونم چه کاری بهتره محکم وایسم که جدا بشم و پا رو دلم بذارم یا راه دیگه ای هم هست .البته مسائل دیگه ای هم هست که باعث شده اعتمادمو ازش سلب بشه واین رو هم دوباره بگم که وقتهایی که با هم خوب هستیم واقعا از کنار هم بودن لذت میبریم .و چیز دیگه ای که میخواستم بدونم اینه که ایا رو چنین تشخیصی که ایشون بی پلار هست میشه حساب کرد .چون میدونم زندگی با این افراد خیلی راحت نیست .
اگه میشه راهنماییم کنید .
علاقه مندی ها (Bookmarks)