به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 62
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه عزیز این لینک رو هم بخون .

    مقایسه را رها کن حسادت در تو ناپدید میشود




  2. کاربر روبرو از پست مفید پاییزان تشکرکرده است .

    پاییزان (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    در ضمن یه مدت همسرتو از نظر فکری تنها بذار و کاری به کارش نداشته باش هیم گیر سه پیچ نده که آخر چی کار می کنه یا چی میشه
    محیط رو براش آروم کن همین

    ترانه واقعا این بچه ،5 سالشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


    چه طور دلت می اد آخه

    من فکر می کردم یه دختر بزرگه

    یه کم به فکر اون بچه باش
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  4. 3 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    شماها شوهر منو نمیشناسین وقتی یکی از دلش بره دیگه رفته خودشم همینو گفت من از دیروز تا الان دارم خواهش میکنم التماس میکنم گریه میکنم ولی دلش از سنگ شده میگه دیگه نمیتونم باهات زندگی کنم باید به تنهایی عادت کنی
    اقلیمای عزیزم حرفهات خیلی قشنگه از خودم خجالت کشیدم ولی نمیدونم چرا دلم میخواد همه محبت شوهرم چه مادی چه معنوی فقط مال من باشه
    امید زندگی عزیز این مطالبو از کجا بخونم
    ضمنا دیروز به شوهرم گفتم اگه قراره طلاقم بدی من مهرمو بهت هدیه میکنم اونم گفت تو جرات همچین کاریو نداری تا دعوامون میشه میگی مهرمو ازت مگیرم یالا مهرمو بده
    من گفتم اگه باورت نمیشه بیا بریم محضر بعدشم رفتم دم خونه خالم عقد نامه رو گرفتم رفتیم همون محضری که عقد کردیم اون حاج اقا گفت باید برین دفتر خونه تا ساعت 2 هم بیشتر باز نیستند فردا انشائ اله برین من خودمو اماده کرده بودم امروز برم ولی شوهرم گفت لازم نیست این کارو بکنی همین که وجودشو داشتی اومدی تو محضر یعنی بخشیدیش فقط خواهش میکنم تا دعوا میشه نگو مهرمو اجرا میزارم
    مهرم 114 تا سکه و یه خرمن گل مریم

    اقلیما جون 3 سالشه
    من خود اون بچه رو دوست دارم اونم منو دوست داره وقتی میبینمش براش شکلاتی چیزی میگیرم اصلا با اون بچه مشکلی ندارم ولی از اینکه شوهرم بهش اینقدر توجه داره ناراحتم از اینکه شوهرم میگه اسم بچمو بیاری من اسم همه خونوادتو میارم ناراحتم از اینکه سر بچش منو کتک زد ناراحتم ضمنا قسم خورده به جون همین بچش که اینقدر براش عزیزه که دیگه با من زندگی نکنه
    من بهش گفتم منو حساس کردی چرا سر اون بچه منو کتک میزنی گفت هر کسی هم اسم تورو بیاره حتی پدرم باشه من اجازه نمیدم و برخورد بد میکنم گفتم اگه بچت بزرگ بود و از من بد میگفت ایا اونم کتک میدی؟ گفت بچه من فعلا 3 سالشه هنوز درک نداره از کسی بد بگه ولی اگه یه روزی بزرگ شه و بخواد به تو بد بگه مطمئن باش تو دهن اونم میزنم البته این حرفهارو زمانی زدیم که شرایط اینقدر بد نبود

  6. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه جان...

    کمی رک باهات صحبت میکنم
    ....
    یادته انقدر ناشکری کردی و همش گفتی سقط سقط سقط....که خدا آخر اونجوری جوابت رو داد ؟

    حالا هم مراقب رفتارات باش.اگر تصمیم به خودکشی و مقاومت در مقابل حرف خدا گرفتی که از الان عاقبتت مشخصه.در واقع هم این دنیات ویران میشه و هم اون دنیا...ضمنا ببخشید اینطوری میگم

    این دیوانه بازیا فقط میشه مدرکی علیه شما در دادگاه.همسرت راحت میگه این زن خود زنی میکنه و من میترسم پس فردا جلو بچه ام این کار رو بکنه.اون موقع دادگاه زودتر برای طلاقتون اقدام میکنه.

    کارات اشتباه بوده.اما عصبانی بودی...الان نمیخواد بشیینیم رفتار غلطتت رو بررسی کنیم.

    از بچه ها هم خواهش میکنم الان وقت گفتن اینکه اشتباه کردی و چرا کشش دادی و ...نیست

    خود ترانه متوجه کارش شده.الان یه راه حل میخواد

    خداروشکر پدر شوهر مادر شوهرت پشتتن.

    الان اصلا سعی نکن به شوهرت بچسبی...به نظرم مسافرت و اینا اصلا برای الان نیست

    فعلا یه مدتی اصلا کار به همدیگه نداشته باشید

    مثل دو تا هم خونه باشید.تا هر دو به خصوص شوهرت اروم بشید

    مادرتم الان عصبانیه.یکمی که اروم شدگل و شیرینی بخر برو دستو پاشو بوس کن و از دلش دربیار.نگران اون نباش

    این حساسیت مسخره ات (ببخشید اینجوری میگم) رو هم بذار کنار.

    اون بچه، بچه طلاقه.میدونی اون بچه چقدر غیر منصفانه وارد این بازی شده؟به خاطر دو نفر دیگه وارد این دنیا شده و تا ابد باید به خاطر بچه طلاق بودن تو سری بخوره.

    تو مدرسه..تو دانشگاه..موقع ازدواج...

    اخه چرا با یه موجودی که اصلا نه سر پیازه نه تهش...انقدر جنگ میکنی؟

    ترانه جان توکل به خدا کن و از اشمب سوره مزمل و نماز غفیله بخون
    خیلی کمکت میکنه


    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    شوهرم میگه تو غرور منو خورد کردی و دلمم شکستی میگه این زخمهایی که زدی به این زودی ترمیم نمیشه
    میگه من فکر نمیکردم خونوادت اینجوری باشن اصلا به حرفهای من گوش ندادن فقط هر چی از دهنشون درومد بهم گفتند میگه واسه خونوادت متاسفم که اینقدر علاقه دارند تو طلاق بگیری میگه پسر دایت منتظرته مامانت میخواد هرچه زودتر جدا شی بری با اون ازدواج کنی پس بهتره زودتر جدا شیم (پسر داییم از بچگی دوسم داشته وقتی داشتم با شوهرم ازدواج میکردم اونم همون موقع واسه بار دوم ازم خواستگاری کرد از اون موقع شوهرم روش حساسه)
    بگین شب اومد خونه چکار کنم راستی امروز با بچش رفتند خونه مادر شوهرم به نظرتون منم برم اونجا شاید یه خورده شرایط بهتر شه؟

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه عزيزم

    خيلي متاسفم از مشكلي كه برات پيش اومده . ولي قبل از انجام هر كاري ازت مي خوام كه تمام تلاشتوو بكني تا نذاري زمام احساساتت از دستت در بره . اگه اين كارايي رو كه داري انجام ميدي به همين منوال ادامه بدي ديگه بهتره اميدي به برگشتن شوهرت نداشته باشي . پس تنها كاري كه مي كني اين باشه كه آرامش خودتو حفظ كني .
    چون اين روزهاي سخت رو گذروندم دارم بهت مي گم . حداقل كاري كه مي كني اين باشه كه كاري نكني كه اگه اگه حتي به هر دليل نشد كه با هم زندگي كنين بعد يه مدت بشيني گريه بكني و غصه بخوري كه من چرا انقدر شخصيتم رو پايين آوردم كه شوهرم كه فقط و فقط يه انسانه ديگست مثل من به خودش اجازه بده انقدر منو خوار كنه . پس خواهش مي كنم ارزش خودت رو حفظ كن .
    بسيار بسيار كار اشتباهي كردي كه بهش گفتي مهريتو مي بخشي . فكر كردي مثلا شوهرت مياد به خاطر اين از خود گذشتگي تو ازت تشكر مي كنه و برمي گرده سر زندگي . بزار حداقل شايد سر جور كردن همين مهريه هم شده يه كمي زمان بگذره تا شايد شوهرت هم آرومتر بشه و تو بتوني روي خودت كار كني تا بتوني يه راه حلي براي مشكلتون پيدا كني .

    مي دوني بدترين جمله اي كه شوهرم تو اون زمان بهم گفت چي بود و دلمو آتيش زد اين بود كه من حالم از يه دختر انقدر وابسته بهم مي خوره و پدر و مادرم هم گفتن حتما اين دختر بيماره روانيه كه داره اين اداها رو در مياره بهتره كه هرچه زودتر خودتو از دستش خلاص كني . مي دوني چقدر بهم برخورد . اتيش گرفتم ولي اين عين واقعيت بود . واقعيتي كه كامران 2007 توي يكي از پستاش توي تاپيكم بهم با توپ و تشر يادآوري كرد كه اين مدل رفتار از نگاه يه مرد چقدر آزاردهنده است و چقدر مردا از زنايي كه خودشون رو دست كم مي گيرن و خوار و ذليل مي كنن بدشون مياد . حالا تو ميري حموم كه رگ دستتو بزني ؟ خوب هر چقدر من تو اين كار موفق بودم تو هم ميشي . عزيز دلم هيچ چيز تو زندگي ما آدمها پايدار نيست . اگه خداي نكرده شوهرت رو تو يه تصادف يا به هر دليل ديگه اي از دست ميدادي چيكار مي كردي يا هر كس ديگه اي از نزديكانت رو ؟ قراره با از دست دادن هر كدوم از اونها تو هم خودت رو باهاشون از بين ببري ؟‌يه كمي به اين موضوع فكر كن .

    پس آرامشت رو حفظ كن . اگه خواست براي طلاق پا پيش بزاره به تو ارتباطي نداره . تو راه درستو برو . تو كه نمي خواي طلاق بگيري پس هيچ توافقي در كار نباشه ترانه جان . لطفا لطفا احساساتي نشو .

    ازت مي خوام تاپيك ها ي منو دوباره بخوني . شايد اگه اون اوائل كه مشكلم شروع شده بود و من انقدر احساساتي بودم فقط يه خورده مي تونستم به احساساتم غلبه كنم بيشتر مي تونستم نكاتي رو كه مشاوره ها و كارشناسا بهم مي گفتن متوجه بشم و بكار ببندم و شايد هم موفق ميشدم . پس تو راهي رو كه من رفتم دوباره نرو . ازت خواهش مي كنم .

  10. 9 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    saboktakin (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 23:03]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    1,252
    سطح
    19
    Points: 1,252, Level: 19
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    457

    تشکرشده 463 در 95 پست

    Rep Power
    24
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه خانومي كه انقدر بزرگ شدي كه شوهر كردي ،
    وقتي با شوهرت حرفت شد به كي زنگ زدي ؟ به كي پناه بردي ؟
    خانوادت . مادر و پدرت .
    پدر و مادر ستون زندگي آدم هستند .
    ببين من فقط 11 سالم بود كه پدرم رو از دست دادم ، الان كه 14 ،15 سال ميگذره هنوز دردش به دلمه . تازه من ميدونم كه اون آدم ديگه زنده نيست .
    ترانه نذر كن . به همون دختر نذر كن . نذر كن اگر مشكل زندگيت حل شد تو توي رابطه اين دختر و پدر دخالت نكني و تازه همسرتم براي ديدن بيشتر تشويق كني . از ته دل با خدا عهد ببند .
    ترانه ماها خيلي حسابگر شديم . همه چيزو واسه خودمون ميخوايم . باور نداريم كه شادي از ته دل يه بچه ميتونه زندگي مارو پر از خير و بركت كنه .
    تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار .... / .... كه رحم اگر نكند مدعي خدا بكند .

  12. 6 کاربر از پست مفید بهار رهنورد تشکرکرده اند .

    بهار رهنورد (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 91 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1391-2-14
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    642
    سطح
    12
    Points: 642, Level: 12
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    72

    تشکرشده 74 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)

    والله خیلی سعی کردم چیزی نگم ولی نشد.
    خانم محترم من اگه جای شوهر شما بودم بلاشک می ذاشتم خودتونو بکشین .آدمی که اینقدر ضعیفه که توی حل مشکلش و برای جلب توجه همچین کارایی می کنه فکر نکنم اصلا لیاقت زندگی داشته باشه.
    شما چه کارا که نکردی !! به شوهرت توهین و فحاشی کردی .خانواده ها رو درگیر کردی .اجازه دادی همین خانواده ای که خودت میگی حتی پشتوانه عاطفیت هم نیستن بپرن وسط زندگیت و به زندگیت توهین کنن.به یه کودک سه ساله معصوم که حتی یه غریبه هم بش ترحم میکنه چه برسه به پدری که تازه وجدانشم از نبودن کنار بچش ناراحته حسادت می کنی تازه کوتاه بیا هم نیستی!!! هی میگی دست خودم نیست ..پس حتما دست منه!!
    بعدشم افتادی به التماس و تضرع که منو ترک نکن!
    باید خدمت شما عرض کنم که ما مردا از همچین زنایی تا می تونیم فرار می کنیم .حالا اگه فرشته آسمانی باشن یا هر کسی دیگه ...
    خانم محترم بهتره روی خودت کار کنی .خیلی نیاز به درمان داری.امیدوارم منو بابت این تند گویی ببخشی ولی یه تلنگر لازم داری.سعی کن یه طوری زندگی کنی که دیگران برای نگه داشتن تو نگران باشن نه تو برای دیگران.
    امیدوارم مشکل شما به زودی حل شه.

  14. 7 کاربر از پست مفید mahdiii تشکرکرده اند .

    mahdiii (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  15. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)

    فعلا حرفی به همسرت نزن
    و سعی کن چیزی در مورد اختلافاتتون نگید ...سعی کن به چیزهای خوب فکر کنی تا ارامشت را بدست اوری.در ضمن دوست عزیز بهتره که حسادت رو در خود کنترل کنی و ان را تقویت نکن.
    همسرت را دوست بدار و برای فرزند سه ساله اش احترام و ارزش بگذار به هر حال او یک بچه سه ساله است ...
    خوب وقتی گفتی سه ساله به فرزند خوودم نگریستم و پیش خودم گفتم وای چقدر بچه شدی ترانه که نمی تونی محبت یه پدر ر به بچه سه سالش رو ببینی ...اتفاقا باید محبت او را به فرزندش بیشتر تقویت کنی تا بعدها هم شامل حال خودت هم بشه ...
    در ضمن احساس می کنم همسرت انقدر دوستت دارد که فقط به همان هفته ای یک بار قانع است در حالی که دوست دارد او را همیشه ببیند ولی به خاطر عشق به تو دارد این کار را نمی کند ..

    به هر حال هر کسی جای خودش را دارد و بهتره جایگاه و ارزش خودت را از بین نبری !!

  16. 7 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  17. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)

    ترانه همه اشتباهات تو یه طرف - دخالت های مادرت یه طرف
    اون وقت بیا و بگو مادرشوهرا بدن و مادر زنا خوب.
    مادر تو اگر یه ذره نگران زندگی تو بود حتی اگه تو اونقدر حالت بد بود و بهشون زنگ هم زدی ، گوشیو برنمی داشت و به شوهرت هزارتا حرف نمیزد و حرمت دامادشو نگه میداشت . به تو نمیگفت پاشو برو خونه خالت و ....

    خیلی متاسفم واسه این رفتار ماردت.
    در مقابل مادرشوهرت که چقدر در برابر شوهرت حمایتت کرده و اب از قران رد کرده و داده خوردی.

    یاد بگیر و اینو ملکه ذهنت کن که نباید مث یه ..... گوشیو برداری و به خانوادت همه چیز زندگیتو بگی.
    شوهرتو کتک زدی گاز گرفتی ناخون کشیدی (حتی اگه دفاع بودن چقدر زننده بوده) بعد میگی من دست خودم نبود؟؟

    خواهش میکنم یه بار صادقانه بشین و این رفتارا رو مرور کن. ببین خودت قضاوت کن. دعوا بین همه زن و شوهرا هست . تو همه خونه ها هست اما رفتار تو....

    یادت باشه رابطه یه زن و شوهر ، یه قرارداد اجتماعیه و با یه خطبه حلال هم میشن و با یه خطبه هم حرام هم.

    اما رابطه پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی یه رابطه خونیه و هر کس هر گوشه دنیا هم که باشه و از والدینش دور باشه فقط میتونه یه پدر ومادر داشته باشه.
    چطور ازش انتظار داری به کودک سه ساله بیتوجهی کنه؟؟

    یه کم به کارات فکر کن.
    خیلی برات دعا میکنم که مشکلت حل بشه .

  18. 5 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    mehrabooni (شنبه 16 اردیبهشت 91)


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.